eitaa logo
کتابمانا
982 دنبال‌کننده
841 عکس
89 ویدیو
933 فایل
گنجینه ای از معرفی کتاب ، فایل کتاب صوتی رایگان وپی دی اف ادمین: @Movahedkashani @ketabdarr آیدی کانال @ketabkhanemana
مشاهده در ایتا
دانلود
»»»»»طرفداران باطل در باطل خود محکم، ولکن پیروان حق در مسیر تبعیت، سست هستند @ketabkhanemana
در اين بخش از خطبه امام(عليه السلام) لحن سخن را تندتر کرده و تازيانه سرزنش را محکمتر بر پيکر روح آنها وارد مى کند، به اين اميد که حرکتى در اين ارواح خمود و سُست پيدا شود و پيش از بروز خطرِ شديد، به پا خيزند مى فرمايد: «اى قومى که بدن هايتان حاضر است و عقل هايتان پنهان، و خواسته هايتان مختلف و پراکنده و زمامدارانتان به شما مبتلا هستند». (أَيُّهَا الْقَوْمُ الشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ، الْغَائِبَةُ عَنْهُمْ عُقُولُهُمْ، الْمُخْتَلِفَةُ أَهْوَاؤُهُمْ، المُبْتَلَى بِهمْ أُمَرَاؤُهُمْ). در اين عبارت، امام(عليه السلام) روى سه نقطه ضعف آنها انگشت مى گذارد: نخست، غايب بودن عقل ها; گويى عقل هايشان از تن جدا شده و تدبيرِ آن را رها نموده و وجودشان همچون کشورى بدون مدير و مدبّر باقى مانده است. ديگر اينکه، هيچگونه حلقه اتّصالى در ميان آنها وجود ندارد; هر کدام خواسته اى دارند به اندازه هواى نفس و عقل کوچکشان. بديهى است! چنين گروهى، هيچ مشکلى را از خودشان و از ديگران حل نخواهند کرد. و سومين نقطه ضعف آنها اين بود که زمامداران ناچار بودند، با آنها بسازند و جانشينى براى آنان نداشتند. مجموع اين صفات سبب مى شد که در ميدان نبردِ با دشمن، کفايت و کارآيى نداشته باشند. در ادامه اين سخن مى افزايد: «رهبر شما خداى را اطاعت مى کند; و شما او را عصيان مى کنيد; امّا زمامدار اهل شام خدا را معصيت مى کند، ولى آنها اطاعتش مى کنند!» (صَاحِبُکُمْ يُطِيعُ اللهَ وَ أَنْتُمْ تَعْصُونَهُ، وَ صَاحِبُ أَهْلِ الشَّامِ يَعْصِي اللهَ وَ هُمْ يُطِيعُونَهُ). راستى شگفت انگيز است! کسى که مطيع فرمان خدا است، سزاوارترين فردى است که بايد او را اطاعت کرد و آن کس که عصيانگر است بايد با او مخالفت نمود; ولى در اينجا قضيه به عکس شد; مطيع فرمان خدا مورد بى مهرى قرار گرفت و عصيانگر مورد احترام!! در جمله پايانى اين بخش، به تعبيرى بر مى خوريم که در نهج البلاغه بى مانند است. مى فرمايد: «به خدا سوگند! بسيار دوست داشتم معاويه شما را با نفرات خود مبادله مى کرد، همچون مبادله کردن دينار به درهم: ده نفر از شما را از من مى گرفت و يک نفر از آنها را به من مى داد». (لَوَدِدْتُ وَاللهِ أَنَّ مُعَاوِيَةَ صَارَفَني بِکُمْ صَرْفَ الدِّينَارِ بِالدِّرْهَمِ، فَأَخَذَ مِنِّي عَشَرَةً مِنْکُمْ، وَ أَعْطَانِي رَجُلا مِنْهُمْ). تأکيدات متعدّدى که در اين جمله آمده، نشان مى دهد که اين سخن امام(عليه السلام) واقعاً جدّى است و کمترين مبالغه در آن راه ندارد. شاميان را به منزله سکّه طلا فرض کرده و عراقيان را به منزله سکّه نقره، که در آن زمان يک دهم آن (دينار) ارزش داشت و اين نشان مى دهد که مردم شام افرادى با انضباط بودند حتّى هنگامى که معاويه آنان را فريب داد باز هم پشت سر او محکم ايستادند; ولى لشکر کوفه و عراق به هيچ وجه انضباطى نداشتند و حتّى ده نفر از آنها به اندازه يک نفر از شاميان ارزش نداشت! در طول تاريخ شام و عراق قبل از اسلام و بعد از اسلام شواهدى براى اين مطلب پيدا مى شود. @ketabkhanemana 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
📗📗 این کتاب، مشتمل بر یادداشت‌های حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی) درباره‌ی سیره‌ی فرهنگی سیاسی امام صادق (علیه‌السّلام) است که در ۱۷ شماره‌ی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی در خرداد سال ۱۳۵۸ منتشر شده است. در دیدگاه رهبر معظّم انقلاب، سیره‌ی امامان معصوم (علیهم‌السّلام) به انسانی ۲۵۰ ساله تشبیه می‌شود که براساس شرایط زمانی، بهترین شیوه را برای رسیدن به اهداف والای اسلام، انتخاب کرده‌اند؛ گاهی با جهاد، گاهی با آتش‌بس، گاهی با مبارزات سرّی، گاهی با کار فرهنگی و تبیینی به انجام وظیفه پرداخته‌اند. در این میان، امام صادق (علیه‌السّلام) سهم مهم و تأثیرگذاری را در تاریخ سیاسی اهل بیت (علیهم‌السّلام) داشته‌اند. آنچه در دیدگاه آیت‌الله خامنه‌ای نسبت به سیره‌ی سیاسی آن حضرت، مشاهده میشود تلاش حضرت برای تأسیس حکومت مطلوب ائمّه (علیهم‌السّلام) است. در این کتاب، با تشریح اهداف امامت و توضیح مبنای انسان ۲۵۰ ساله، به جایگاه و اقدامات امام صادق (علیه‌السّلام) اشاره شده است. محتوای کتاب هرچندمختصر است، اما یکی از بهترین تحلیل های سیاسی درباره عملکرد امام صادق (ع) شمرده می شود. @ketabkhanemana
🎧 کتاب صوتی " " یادداشت هایی درباره سیره فرهنگی سیاسی ✍️ تولید ایران صدا با صدای 🎤 ✅ لینک دانلود کتاب صوتی " پیشوای صادق" از گوگل درایو👇👇 https://drive.google.com/folderview?id=1bpwvPSIwW18Ov07Hd1W9sZusoXbF79n- 🔹قسمت 1 - 4 @ketabkhanemana
1.mp3
3.21M
📣 کتاب صوتی " " یادداشت هایی درباره سیره فرهنگی سیاسی ✍️ 🎤 🔻 قسمت 1 @ketabkhanemana
2.mp3
10.88M
📣 کتاب صوتی " " یادداشت هایی درباره سیره فرهنگی سیاسی ✍️ 🎤 🔻 قسمت 2 @ketabkhanemana
3.mp3
12.11M
📣 کتاب صوتی " " یادداشت هایی درباره سیره فرهنگی سیاسی ✍️ 🎤 🔻 قسمت 3 @ketabkhanemana
4.mp3
15.24M
📣 کتاب صوتی " " یادداشت هایی درباره سیره فرهنگی سیاسی ✍️ 🎤 🔻 قسمت 4 @ketabkhanemana
👆🌹❤️
حرمت نگه دار دلم... گلم... كه اين اشك خونبهاي عمر رفته من است ميراث من نه به قيد قرعه نه به حكم عرف يكجا سند زده ام همه را به حرمت چشمانت به نام تو مهر و موم شده با آتش سيگار متبرك ملعون كتيبه خوان خطوط قبايل دور اين اين سرگذشت كودكي ست كه به سر انگشت پا هرگز دستش به شاخه ي هيچ آرزويي نرسيده است. هر شب گرسنه مي خوابيد چند و چرا نمي شناخت دلش گرسنگي شرط بقا بود به آيين قبيله ي مهربانش پس گريه كن مرابه طراوت به دلي كه مي گريست بر اسب باژگون كتاب دروغ تاريخش و آواز مي خواند رياضيات را در سمفوني با شكوه جدول ضرب با همكلاسيهايش : دودوتا چهار تا ... چهار چهار تا بيس چهار تا ...... پنج پنج تا ....... شش شش تا ... در يازده سالگي پا به دنياي شگفت كفش نهاد با سر تراشيده و كت بلندي كه از زانوانش مي گذشت با بوي كُنده ي بد سوز و نفت و عرق هاي كهنه آري دلم... گلم ... اين اشكها خون بهاي عمر رفته من است ميراث من حكايت آدمي كه جادوي كتاب مسخ و مسحورش كرده است تا بدانم و بدانم و بدانم... به وار وا نهاده ام مهر مادري ام را گهواره ا م را به تمامي و سياه شد در فراموشي سگ سفيد امنيتم و كبوترانم را از ياد بردم و مي رفتم و مي رفتم و مي رفتم... تا بدانم تا بدانم تا بدانم از صفحه اي به صفحه اي از چهره اي به چهره اي از روزي به روزي از شهري به شهري زير آسمان وطني كه در آن فقط مرگ را به مساوات تقسيم مي كردند ... سند زده ام يكجا همه را به حرمت چشمان تو مهر و موم شده با آتش سيگار متبرك ملعون كه مي تركاند يكي يكي حفره هاي ريه هايم را تا شمارش معكوس آغاز شده باشد بر اين مقصود بي مقصد از كلامي به كلامي و يكي يكي مُردم بر اين مقصود بي مقصد كفايت مي كرد مرا حرمت آويشن مرا مهتاب مرا لبخند و آويشن حرمت چشمان تو بود نبود ؟ پس دل گره زدم به ضريح انديشه اي كه آويشن را مي سرود مسيح به جلجتا بر صليب نمي شد و تيرباران نمي شد لوركا در گرانادا در شب هاي سبز كاج ها و مهتاب حفره حفره مي تركيد ريه هايم به آتش سيگار متبرك ملعون چشم مي بستم تا بل خواب باشد اين همه كابوس و يكي يكي مي مُردم به بيداري از صفحه يي به صفحه يي از شهري به شهري تا دل گره بزنم به ضريح هر انديشه يي كه آويشن را مي سرود پس رسوب كردم با جيب هاي پر از سنگ به ته رودخانه ي اوِز همراه با ويرجينيا وولف تا بار ديگر مرده باشم بر اين مقصود بي مقصد حرمت نگه دار .... گلم ... دلم .... اشكهايي را كه خونبهاي عمر رفته ام بود داد خود را به بي دادگاه خود آوردم ... همين نه نه ... به كفر من نترس ... نترس كافر نمي شوم هرگز ... زيرا به نمي دانم هاي خود ايمان دارم انسان و بي تضاد ؟! خمره هاي منقوش در حجره هاي ميراث عرفان لايت با طعم نعنا شك دارم به ترانه اي كه زنداني و زندانبان همزمان زمزمه مي كنند پس ادامه مي دهم سرگذشت مردي را كه هيچ كس نبود با اين همه تو گويي اگر نمي بود جهان قادر به حفظ تعادل خود نبود چون آن درخت كه زير باران ايستاده است نگاهش كن چون آن كلاغ چون آن خانه چون آن سايه ما گلچين تقدير و تصادفيم ... استواي بود و نبود به روزگار طوفان موج و نور رنگ ... در اشكال گرفتار آمدم مستطيل هاي جادو مربع هاي جادو من در همين پنجره معصوميت آدم را گريه كردم ديوانه گي هاي ديگران را ديوانه شدم عرفات در استاديوم فوتبال در كابينه ي شارون از جنون گاوي گفتم در همين پنجره گَله به چرا بردم پادشاهي كردم با سر تراشيده و قدرت اداره ي دو زن سر شانه نكردم كه عيال وار بودم و فقير زلف به چپ و راست خواباندم تا دل ببرم از دختر عمويم از ديوار راست بالا رفتم به معجزه ي كودكي با قورباغه اي در جيبم حراج كردم همه ي رازهايم را يكجا دلقك شدم با دماغ پينوكيو و بته ي گَوَني به جاي موهايم ... آري گلم دلم ... حرمت نگه دار ... كه اين اشكها خونبهاي عمر رفته من است ... سرگذشت كسي كه هيچ كس نبود ... و هميشه گريه مي كرد ... بي مجال انديشه به بغض هاي خود ... تا كي مرا گريه كند... ؟ تا كِي ...؟ و به كدام مرام بميرد ...؟ آري گلم ! دلم ... ورق بزن مرا ... و به آفتاب فردا بيانديش كه براي تو طلوع مي كند ... با سلام و عطر آويشن...❤️ 📀 کتابخانۀ صوتی _ تصویری همراه ⬇️ 📡 🎙با صدای 👈🏿 از آلبوم
https://www.google.com/amp/s/www.entekhab.ir/fa/amp/news/517015 کتاب با من به شهر نو بیایید کاواره های زمان شاه را مستند گزارش کرده 👇👇👇👇