📚گزیده ای از کتاب ؛ #طوبای_کربلا
«قسمت اول »
🛑آیت الله #مرعشی و #عنایت #امام_حسین علیه السلام:
🖋 مرحوم آیت الله العظمی #مرعشی_نجفی نقل میکند:
در سال ۱۳۳۹ هجری قمری (یک سال پس از درگذشت پدرشان) در مدرسه قوام نجف اشرف طلبه بودم.
در آن هنگام کتاب حاشیه ملا عبدالله یزدی را تدریس می کردم . #زندگی_ام به #سختی و #مشقت اداره می شد و هیچ راه فراری از دست #فقر و #تنگدستی نداشتم .
هجوم ناراحتی ها و رنج ها بر قلبم سنگینی میکرد؛ از جمله:
اخلاق ناپسند برخی از روحانیون و کم شدن بینایی چشم هایم.
🔹احساس نوعی #بیماری_روحی _دائمی می کردم ؛ از طرفی از #خداوند می خواستم که #دوستی_دنیا را از #قلب و #جان من #دور سازد ،
همچنین امید داشتم که خداوند #سفر_بیت_الله_الحرام را نصیبم کند، به شرط آن که در مکه یا مدینه بمیرم و در یکی از آن دو شهر دفن شوم و نیز از خداوند ،#توفیق_علم و #عمل_صالح را با همه گستره اش درخواست می کردم.
این مشکلات و آرزوها لحظه ای مرا آرام نمی گذاشت؛ از این رو به فکر #توسل به #سالار_شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام افتادم و به کربلا رفتم،
در حالی که فقط یک روپیه بیشتر نداشتم که آن را هم بابت خرید دو قرص نان و کوزه ای آب خرج کردم و بعد از غسل کردن به حرم مشرف شدم.
پس از #زیارت و #دعا، نزدیک غروب بود که به غرفه خادم حرم سید عبدالحسین که از دوستان پدرم بود رفتم، از او اجازه خواستم که یک شب در حجره او بمانم در حالی که ممنوع بود؛ اما ایشان موافقت کرد و من آن شب را در حرم ماندم.
«ادامه دارد...»
🍀🌺🌸🍀
https://eitaa.com/ketabkhani1