eitaa logo
فرهنگ کتابخوانی
121 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
545 ویدیو
89 فایل
نشر و گسترش #فرهنگ_کتابخوانی و #ارزشهای_اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
📚گزیده ای از کتاب ؛ شیمیایی محمد حسین «قسمت چهارم» 🖋بعضی از دوستانم وضعیت دوستانی که باهم رفته بودیم قصر شیرین، اصرار داشتند که؛ بیا عضو دایم سپاه شو . خودم خیلی علاقه داشتم، ولی یدک کشیدن عنوان پاسداری و اینکه بتوانم از عهده انجام وظایف آن بربیایم، باور کردنش کمی برایم مشکل بود. بالاخره هم تشویق و دلگرمی دادن دوستان، کار خودش را کرد و به خلاف انتظارم، کارت عضویت سپاه را گرفتم و راهی تهران شدم. ... آن وقت جلو لانه جاسوسی قدم می زدم و همراه بقیه پاسدار ها ، از گروگان های آمریکایی محافظت می‌کردم. برای این کار هم، نه صبح می‌شناختیم و نه شب ؛ دو ساعت نگهبانی، دو ساعت استراحت . پنج ماهی درگیر این کار بودم . توی این مدت اخبار جبهه و جنگ را هم پیگیری می‌کردم؛ یادم هست شهرهایی مثل سوسنگرد و بستان، در کش و قوس شدید جنگ بودند ؛ گاهی دشمن اشغال شان می کرد و گاهی، دوباره می افتاد دست نیروهای خودی. همان وقتها ، یک روز توی مقرر ما ، صحبت از اعزام نیرو به جبهه شد. من و چند نفر دیگر داوطلب شدیم. روز بعد ، در قالب یک گروه ۴۰ نفره اعزام به اهواز شدیم. آنجا سازماندهی و ماموریت های محوله تمام افراد پدافند از پشت رودخانه نیسان که یکی از مواضع دفاعی سوسنگرد بود، مشخص شد . ... شب وارد سوسنگرد شدیم از همان اول کار، انواع و اقسام گلوله ها به استقبال مان می آمد .ما را یکرا ست بردند ساختمان سپاه . به خاطر شرایط خاص جنگی , در یک محیط کاملا تاریک ، نمازمان را خواندیم و شام مختصر خوردیم . سر و صدای انفجارها یک لحظه هم قطع نمی شد .هر آن منتظر بودیم که راهی منطقه ماموریت مان شویم، .... یکی از بچه های سوسنگرد آمد و گفت: شما امشب رو مهمان ما هستید . انتظارش را نداشتیم. دستور برپا داد و توی تاریکی و ظلماتی که چشم، چشم را نمی دید، ما را به یک سالن برد . و گفت می توانید تا صبح اینجا استراحت کنید. ضمنا چهار نفر هم باید داوطلب شوید برای نگهبانی؛ محل نگهبانی درب اخر همین سالن رو به خیابان اصلی وصل می کند‌ من و سه نفر دیگر داوطلب شدیم . کم‌کم چشم مان به تاریکی عادت کرد ، فهمیدیم که چه جایی مناسب برای استراحت آمده ایم؛ سقفش گلوله خورده و ریخته بود پایین ، کف سالن هم پر بود از خاک و تکه آجر! با آن سر و صدای وحشتناک انفجار ها، تنها چیزی که فکرش را هم نمی شد بکنی، خواب و استراحت بود، مخصوصاً برای ما که گرفتار یک جور سردرگمی هم بودیم؛ نه می‌دانستم کجای شهر هستیم، و نه اصلا می دانستیم که بیرون آن ساختمان ، چه می گذرد. طول نکشید زمزمه دعا و توسط بچه ها شروع شد. من هم رفتم برای کشیک اول نگهبانی دو ساعته که تمام شد. آمدن تو و نفر بد رفت. سر و صدای درگیری ها بیشتر شده بود و کمتر نه. می شد حدس بزنی که دشمن خودش را دارد به آب و آتش می زند که وارد شهر بشود، حتی حضورش را در نزدیکی خودمان احساس می‌کردیم. شب به نیمه شب رسیده بود که یکی از بچه ها گفت : من که بعید می دونم ما از این شهر زنده در بریم! یکی دیگری گفت : خوب که چی؟ گفت: من تا حالا به فکر نوشتن وصیت‌نامه نبودم، مطمئنم که شما ها هم وصیتنامه ندارید. گفتم: یعنی می گویی توی این تاریکی، بنشینیم وصیت نامه بنویسیم؟! گفت: من یک بسته کبریت توی جیبم دارم، میشه با کمک اون.... رفتم وسط حرفش . گفتم: همین طور یش هم کلی موقعیت ما خطرناکه، اگه بخوای کبریت روشن کنی که دیگه هیچی . دستور هم داده بودند که کسی سیگار نکشد. ولی او هم بیراه نمی گفت. بالاخره در آن شرایط، نوشتن وصیتنامه لازم بود. داشتم فکر میکردم راهی پیدا کنم که یک دفعه یکی از بچه ها گفت: من یک چراغ قوه کوچک دارم. نور ضعیفی داشت چراغ قوه اش ، ولی کارساز شد. هر کس که می خواست وصیتش را بنویسد، او چراغ قوه را می گرفت روی کاغذ و کلمه، کلمه حرکت دست را دنبال می کرد تا بتواند بنویسد .به همین طریق ، من هم خیلی کوتاه و مختصر چند خطی نوشتم و در سطر آخر ، از خانواده و اقوام و خویشان حلالیت خواستم و باهاش وداع کردم . تمام بچه ها ، من هم حال و هوای خاصی پیدا کرده بودم ؛ حال و هوای رفتن! از دنیا بریده بودم و به شهادت فکر می کردم ، و به عالم بعد از مرگ. ساعت یک و نیم شب، این حس و حال به اوج خودش رسید؛ وقتی که صدای خشن حرکت تانک های عراقی را به گوش خود شنیدیم که داشتند وارد شهر می شدند .من و چند نفر دیگر سریع زدیم بیرون داد و فریاد نیروهای مدافع شهر ، نگرانی ما را بیشتر می‌کرد. آرپیچی زن! آرپیچی زن !
📚گزیده ای از کتاب ؛ . 🌷خاطرات روحانی شهید مدافع حرم ؛ سید اصغر 🌷. «قسمت اول » ✍️صدای گریه سیزدهمین فرزند سید حسن قلی ،در درمانگاه شهر بهبهان پیچید. به خواست خداوند، این بار هم پسر بود. بغلش کردم و به صورت ظریف و معصومش نگاه کردم و گفتم:« اگر خدا خواست و عمرش به دنیا بود، اسمت را بهمن میگذارم.» برای من که چند پسرم همان چند روز یا چند ماه اول بعد از تولد از دنیا رفته بودند، گفتن این حرف، آسان نبود، و دل نگران بودم که بهمن هم ماندنی نباشد. پنج دختر داشتم، و ۱۵ سال از زندگی ام با سید حسن قلی گذشته بود که پای «هما جان» به زندگی ام باز شد .آن روز ها، نداشتن پسر ، عیب بود؛ آن هم برای مردی که مال و ثروت داشت. «هما جان»، زودتر از من برای سید حسن قلی پسر آورد. با آمدن بهمن ، دنیا برایم زیباتر شده بود ،دستهایم را بالا بردم و گفتم : «خدایا, شکرت! ». 🍀🌺🍀🌸 https://eitaa.com/ketabkhani1
📚گزیده ای از کتاب ؛ 💖 علیه السلام 🔸سال تولد: منابع حدیثی و تاریخی، سال ولادت امام حسین علیه السلام را مختلف گزارش کرده‌اند: سال سوم، چهارم، ششم و هفتم هجرت. بر همین پایه ، مدت عمر ایشان نیز مورد اختلاف خواهد بود. لیکن بنابر اکثر منابع و مشهورترین روایات سال ولادت امام حسین علیه السلام سال چهارم هجری است و عمر ایشان در وقت شهادت ، ۵۷ سال بوده است. همچنین در مورد ماه و روز ولادت ایشان هم اختلاف نظر است: سوم ماه شعبان ، پنجم ماه شعبان ، آخر ماه ربیع الاول، سیزدهم ماه رمضان، پنجم ماه جمادی الاول و پانزدهم ماه جمادی الثانی (علامه مجلسی، سوم ماه شعبان را مشهور تر می داند ). 🔸نامگذاری: برپایه شماری از روایات، نامگذاری امام حسن و امام حسین علیهم السلام ، توسط پیامبر و وحی صورت گرفت. این نام ها، نام فرزندان هارون است. همان «شبر» و «شبیر» که در زبان عربی به حسن و حسین ترجمه می‌شوند. کنیه امام حسین علیه السلام , ابو عبدالله به معنای «پدر بندگان خدا» است. 🍀🌺🍀🌸🍀 https://eitaa.com/ketabkhani1
فرهنگ کتابخوانی
📚گزیده ای از کتاب ؛ #منظومه_عاشورا 💖 #زندگینامه_امام_حسین علیه السلام 🔸سال تولد: منابع حدیثی و تا
📚کزیده ای از کتاب ؛ (تنها مقتل منظوم ادبیات فارسی) 💖 علیه السلام: «قسمت دوم» 🔸 همسران: برپایه گزارش منابع تاریخی، امام حسین علیه السلام در طول زندگی با پنج زن ازدواج کرده است: شهربانو: دختر یزدگرد (آخرین پادشاه ساسانی،برخی منابع معتقدند همسر ایرانی امام حسین علیه السلام، دختری گمنام از مردم سیستان است که به اسارت در مدینه فروخته شده نه شهربانو .)همسر امام حسین علیه السلام و مادر امام زین العابدین علیه السلام است. ابن شهر آشوب، وی را مادر علی اصغر نیز معرفی می کند. لیلی : یکی دیگر از همسران امام حسین علیه السلام که مادر علی اکبر است. رباب : پدر ایشان امرو القیس بن عدی، از مسیحیان شام بود که در روزگار خلافت عمر اسلام آورد .وی را زنی زیبارو، خردمند بافضیلت و شاعر توصیف کرده اند. رباب مادر سکینه و عبدالله است که به همراه فرزندانش در کربلا حضور داشت . ام اسحاق : ایشان همسر امام حسن مجتبی بودند .فاطمه دختر ایشان همان همسر امام زین العابدین علیه السلام و مادر امام محمد باقر علیه السلام هستند. امام حسن مجتبی به هنگام شهادت به امام حسین علیه السلام وصیت کردند که ام اسحاق را از خانه هایتان بیرون نکنید. از این رو امام حسین علیه السلام با ایشان ازدواج کردند. ام جعفر: وی مادر جعفر بن حسین است و از او اطلاعات بیشتری در دست نیست . «ادامه دارد ....» 🍀🌺🍀🌸🍀 https://eitaa.com/ketabkhani1
فرهنگ کتابخوانی
📚کزیده ای از کتاب ؛ #منظومه_عاشورا (تنها مقتل منظوم ادبیات فارسی) 💖 #زندگینامه_امام_حسین علیه السل
📚گزیده ای از کتاب ؛ 💖 علیه السلام «قسمت سوم » 🔸 فرزندان: شیخ مفید در کتاب الارشاد ،فرزندان امام حسین علیه السلام را شش تن نام می برد: علی بن الحسین اکبر، علی بن الحسین اصغر، جعفر، عبدالله، سکینه و فاطمه. ولی ابن طلحه و ابن آشوب فرزندان امام حسین علیه السلام را نه تن بدین ترتیب می شمارند: علی اکبر شهید ،علی اوسط (امام سجاد علیه السلام )، علی اصغر، محمد، عبدالله، جعفر، سکینه ،فاطمه و زینب. 🍀🌺🍀🌸🍀 https://eitaa.com/ketabkhani1
فرهنگ کتابخوانی
📚گزیده ای از کتاب ؛ #منظومه_عاشورا 💖 #زندگینامه_امام_حسین علیه السلام «قسمت سوم » 🔸 فرزندان: شیخ
📚گزیده ای از کتاب ؛ «قسمت چهارم» 🔴 : یکی از مباحث مهم در بررسی حادثه عاشورا, شناخت اهداف قیام علیه السلام در این حادثه بزرگ است . بر این اساس مباحث این تحلیل ، در چهار عنوان ارائه می گردد: ۱) پیش فرضها در بررسی اهداف امام حسین علیه السلام ۲)روش بحث در تحلیل و استخراج اهداف امام ۳)گزارش و نقد دیدگاه ها درباره اهداف امام . ✔️یک :پیش فرضها : ۱) اهداف کلی امامت و خلافت الهی: تبیین و تشریح قران و سنت پیامبر خدا. تلاش برای حفظ و نگهداری دین از نابودی و انحراف. تلاش برای تحقق دین .الگو بودن. ۲ ) علم ائمه به غیب : یکی از باورهای قطعی نزد شیعیان، آگاهی امامان از غیب است گرچه در اندازه و چگونگی آن اختلاف نظرهای اندکی وجود دارد. ۳ ) مانع بودن علم غیب از انجام دادن تکلیف ظاهری: یکی از مسائلی که سبب لغزش در این مبحث شده، توجه نکردن به این نکته است که علم غیب ،مانع از انجام دادن تکلیف ظاهری نیست. به تعبیر دیگر ،پیامبر و امامان از علم غیب برخوردار بودند، ولی آن علم را مبنای انجام تکالیف قرار نمی دادند . ۴) آگاهی امام حسین علیه السلام از شهادت خو یش : امام حسین پیش از حرکت به سمت مکه و کربلا از شهادت خویش اطلاع داشت. 🍀🌺🍀🌸🍀 https://eitaa.com/ketabkhani1
🌹 در قرآن شماره ۸۸ : «سؤال از صفحۀ هشتاد و هشت قرآن کریم» ❇️ «ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ‌ﺧﻴﺎﻝ ﺧﺎمِ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﻛﺘﺎﺏ‌ﻫﺎی ﺁﺳﻤﺎﻧﻲِ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ‌ﺍﻧﺪ، ﻣﮕﺮ ﻧﺪﻳﺪی ﻛﻪ ﺑﺮﺍی ﺩﺍﻭﺭی ﺩﺭ ﺣﻞ ﺍﺧﺘﻠﺎﻓﺎﺗﺸﺎﻥ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻪ ........ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻛﻨﻨﺪ؟!ﺑﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻣﺆﻛّﺪ ﺑﻪ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﭘﻴﺶ ........ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭی ﻛﻨﻨﺪ.» الف- اهل کتاب- طاغوت. ب - طاغوت- طاغوت. ج- طاغوت- اهل کتاب. د- اهل کتاب- مشرکین. 🌼تدبر کنندگان عزیز با عرض پوزش در تاخیر ارسال سوال، لطفا پاسخ خودتان را به همراه نام و نام خانوادگی، حداکثر تا ساعت ۱۸ به پی وی بنده ارسال نمائید .👇👇 @Ya_Shfaatolhossin 🍃🌺🍃🍃🌺🍃🌺🍃
🌳🌷🌴🌺🌿 🌷🌴🌺🌿 🌴🌺🌿 🌺🌿 🌿 🌳 مرگ در نهج البلاغه - 31 ☘️ از نتايج ياد آخرت 🌱 مَنْ تَذَكَّرَ بُعْدَ السَّفَرِ، إسْتَعَدَّ (حکمت 280) 🌴 كسى كه دورى سفر آخرت را به ياد داشته باشد، خود را آماده می کند 🌿 🌺🌿 🌴🌺🌿 🌷🌴🌺🌿 🌳🌷🌴🌺🌿 🌹🌳🌷🌴🌺🌿
🌳🍂🌳🍂🌳 دیدی یه وقت میخوای یه حرفی بزنی هیچکس حرفتو باور نمیکنه. راهی نداری جزاینکه قسم بخوری...🚶‍♀🌱 میگی: بخداا...فلان👀 به نظرت خدا چجوری بایدقسم بخوره؟🤔 وقتی ماها حرفشو باور نمیکنیم؟!🙄 سوگند به روز وقتی نور میگیرد وبه شب وقتی ارام میگیرد👀 که من،نه تو را رها کرده ام🙃 ونه،باتو دشمنی کرده ام🙂 (سوره ضحی) 📚🍂📚🍂📚 https://eitaa.com/ketabkhani1
🌼🍃🌼🍃🌼 - زشت ترین ویژگی شخصیت: خودخواهی - بزرگ ترین سرمایه طبیعی انسان: جوانی - مخرب ترین عادت: نگرانی - بزرگ ترین لذت: بخشش - بزرگترین فقدان: فقدان اعتماد به نفس - رضایت بخش ترین کار: کمک به دیگران - بزرگترین دلگرمی: تشویق - موثرترین داروی خواب آور: آرامش فکر - قوی ترین نیرو در زندگی: عشق - بدترین فقر: یأس - مهلک ترین سلاح: زبان - پرقدرت ترین جمله: من می توانم - زیبا ترین آرایش: لبخند - با ارزش ترین ثروت: عزت نفس 📚🎍📚🎍📚 https://eitaa.com/ketabkhani1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر غسلی انجام دادید در کنار آن نیت غسل زیارت امام حسین علیه السلام هم کنید و بعداً رو به قبر علیه سلام کنید یک برای شما نوشته میشود به همین سادگی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏴عزادارے‌ محرم‌به‌نیت‌تعجیل‌در‌فرج یا_اَباعَبْدِاللَّه 🕋🕌 با لمس لینک زیر 👇 در بزرگترین عضو شویم👇 🕋🕌http://eitaa.com/joinchat/1308688696Ce16b49f1d1