✌#شصت_و_هفتمین_کتاب
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
پس از تصمیم امام به جراحی جدی در #بدنه_نظام و با شناخت کامل نسبت به جریان منحرف حول محور #آقای_منتظری
نامه امام به ایشان در ۶۸/۱/۱۶ منتشر شد که حاوی حقایق تکان دهنده ای درباره ایشان بود:
از آنجایی که شما، این کشور و انقلاب اسلامی عزیز و مردم مسلمان ایران را پس از من به لیبرال ها و ازکانال آنها به منافقین می سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده این نظام را از دست داده اید...
مطالبی که می گفتید، دیکته شده منافقین بود، معتقدید منافقین و لیبرال ها باید بر کشور حکومت کنند.
امام در همین نامه خطاب به #منتظری پیش بینی کرده بودند:
{شما مشغول نوشتن چیزهایی میشوید که آخرتتان را #خراب_تر میکند.}
《مجموعه ی #چهل_تدبیر، گزیده ایه از مهمترین اتفاقاتی که از همون اوایل #پیروزی_انقلاب_اسلامی تا مسائل روز کشور که مربوط به#پرونده_هسته_ای رخ داده
این کتاب میتونه خیلی از چیزهارو برای ما روشن کنه و نشون میده که توی همه ی این چهل پرونده ی بحرانی، یک فکر و اندیشه ی ناب و حکیمانه ایه که کشورو حفظ میکنه✌
و اونجاست که بیشتر و بیشتر به فرزانگی #حضرت_امام(ره) پی میبریم✌
حتما حتما بخونید...🌱》
@Horre_Shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#چهل_تدبیر
#حضرت_امام
@ketabkhoone_zeinabioon
✌#شصت_و_هشتمین_کتاب
🍃بسم رب الشهدا🍃
در روشنای صبح،موقعیت جغرافیایی مقرّ تیپ سیدالشهدا را بهتر درک کردم.
چهار_پنج تا خانه توی دامنه ی تل، وسط دشت.🤔
کدخدا سفره ی صبحانه را پهن کرد
امیر آمد که: زود جمع کنین، راننده اومده دنبالتون.
قرار بود با اسماعیل برویم به مناطق عملیاتی و نقطه به نقطه ی خاطراتش با عمار را تعریف کند.
چند لقمه از املت کدخدارا تند تند دادیم پایین🙄
رسول باز با شیشه ی روغن زیتون نشست پای صبحانه، کدخدا گفت:
نگاش کن!🤨
پوست و استخونه...
این روغن هارو اگه من خورده بودم، الان شده بودم اندازه ی فیل😂
راننده دم پله ها ایستاده بود.
جوان هیکلی با تیشرت مشکی چسبان.
زیر نم نم باران سیگار دود میکرد...
امیر معرفیش کرد:
(اِسی، لا مشکل؟)
چشمانش را تنگ کرد...
پک محکمی به سیگارش زد و گفت:
(لا مشکل، مشکل فقط امریکا!)
اسمش اسماعیل بود.
برای اینکه با اسماعیل خودشان قاتی نشود، صدایش میزدند اِسی...
《اینبار آقای جعفری برای نوشتن کتاب در مورد رفیق شفیقش، پا به #سوریه میزاره تا در مورد #حاج_عمار، فرمانده ی تیپ سیدالشهدا(ع)، از زبون همرزماش و کسایی که باهاش بودن، پرس و جو کنه
پیشنهاد میکنم کسایی که کتاب #عمار_حلب رو خوندن، حتما حتما این کتابو هم بخونن😊
یا حتی اگرم نخوندن، این کتابو امتحان کنن
خیلی خیلی عالیه🌱》
@Horre_Shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#جاده_یوتیوب
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#حاج_عمار
@ketabkhoone_zeinabioon
✌#شصت_و_نهمین_کتاب
🍃بسم رب الفاطمه(س)🍃
در خانه مادر بود و پدر...
خانه ی گلی و ساده...
صدها بار پیامبر(ص) آمد کنار این خانه...
با صدای رسا، بلند سلام کرد به اهل خانه...
به فاطمه🍃 به علی🍃 به حسن🌱 به حسین🌱
خدا دستور داده بود که سلام کند،بلند هم سلام کند✋این گونه هم سلام کند🍃
~اَلسلام عَلیکم یَا اَهل بَیت النبوه~
پیامبر در حق همه محبت کرده بود حتی دشمنش...
خواندید که فاطمه و علی هم...
قرار بود که مسلمانان از پیامبر(ص) یاد بگیرند، به اهل این خانه مدام سلام بدهند🌱
قرار نبود که اهل این خانه را کسی آزار بدهد...
یعنی با آمدن اسلام و بودن پیامبر(ص)، کار های جاهلانه رخت بربسته بود.
این که بروند درِ خانه کسی...
هیزم هم ببرند...
صدا بلند کنند...
اهل خانه را بترسانند...
آتش پشت در روشن کنند...
زن را بزنند...
زن خانه...
مادر حسن...
مادر حسین...😭
زینب را یکی از زیر دست و پا بیرون بکشد...😭
وای من! مادرم فاطمه...
مرد را کت بسته بکشند...
بچه های کوچک زیر دست و پا بمانند...
و حتما یاد شان نرفته بود، این کلام پیامبر(ص) خدا را:
(فاطمه پاره ی تن من است، هرکه اورا آزار دهد، مرا آزار داده و هرکه اورا به غیظ آورد مرا به غیظ آورده و هرکه اورا شاد کند، مرا شاد کرده.)
اما...
عُمر آمده بود، تعدادی از اراذل و اوباش هم با دسته های هیزم به دنبالش...
اول در زدند...
فاطمه آمد و گفت:
~من اجازه نمیدهم وارد خانه ام بشوید~...
کتابخانه ی زینبیون
✌#شصت_و_نهمین_کتاب 🍃بسم رب الفاطمه(س)🍃 در خانه مادر بود و پدر... خانه ی گلی و ساده... صدها بار
《چقدر توی این حال و هوای #فاطمیه که این #ویروس_منحوس اجازه ی رفتن به هیئت و روضه رو نمیده، #مادر میتونه بساط چندشب روضه رو به پا کنه》
@Horre_Shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#مادر
#فاطمیه
#وای_مادرم
@ketabkhoone_zeinabioon
کتابخانه ی زینبیون
~♡~
سخته حبل المتین باشی...
امیرالمومنین باشی...
یه روزی پهلوون بودی،
حالا خونه نشین باشی...
✌#هفتادمین_کتاب
🍃بسم رب الحسین🍃
《چرا باید حادثه کربلا را همیشه از نظر صفحه سیاهش مطالعه کنیم...
و چرا باید همیشه جنایت هاى کربلا گفته شود؟
چرا همیشه باید حسین بن على(ع) از آن جنبه هایى که مورد جنایت جانیان است مورد مطالعه ما قرار بگیرد؟
چرا شعارهایى که به نام حسین بن على مى دهیم و مى نویسیم، از صفحه تاریک عاشورا گرفته شود؟
چرا ما صفحه نورانى این داستان را کمتر مطالعه مى کنیم🌱
درحالى که جنبه حماسى این داستان صدبرابر بر جنبه جنایى آن مى چربد و نورانیت این حادثه بر تاریکى آن خیلى مى چربد.》
{ اکثر اوقات توی خیلی از مسائل حیاتی، تحریفاتی وارد میشه که اصل مسئله رو تغییر میده و تشخیص درست یا غلط بودنشو سخت میکنه
مثل مسئله ی حیاتی #کربلا که به فرموده ی #استاد_شهید_مطهری دچار خیلی از تحریفات شده و اکثرا هم به باور عموم مردم در اومده😥
با خوندن این کتاب میتونید با واقعیت های کربلا و #عاشورا به طور صحیح آشنا بشید
حتما مطالعه کنید...}
@Horre_Shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#حماسه_حسینی
#استادشهیدمطهری
@ketabkhoone_zeinabioon
✌️🏻 #هفتاد_و_یکمین_کتاب
🍃بسم رب المهدی(عج) 🍃
فضل گوید: خدمت امام صادق(ع) بودم، نامه ابومسلم(خراسانی) آمد.🍃
امام فرمود: بیرون شو، نامه تو جواب ندارد! خدا با عجله بندگانش عجله نمیکند! 🌱
همانا کندن کوه از جایش آسان تر از برانداختن حکومتی است که مدتش به پایان نرسیده.🍂
راوی گفت:پس علامت میان ما وشما چیست؟!
فرمود: اززمین حرکت نکن تا هنگامی ک سفیانی خروج نماید، در آن هنگام به سوی ما بشتابید.
این سخن را سه بار تکرار نمود و خروج سفیانی از علایم حتمی است.🌱
{نویسنده در این کتاب سعی بر آن داشته که به سوالات مطرح شده به صورت مختصر و مفید،
پاسخ گفته و در این بین تا آنجا که ممکن است از گفتارها وسخنان اهل بیت (ع) الهام گرفته تا ذهن سوال کننده روشن گردد.}
[پیشنهاد میشه حتما بخونید😌🌹]
@Horre_Shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#سیمای_جهان_در_عصر_امام_زمان
#محمد_امینی_گلستانی
@ketabkhoone_zeinabioon
#هفتاد_و_دومین_کتاب✌️
🌱بسم رب المهدی🌱
هنگاهی که کارها به صاحب اصلی
ولایت(مهدی عج) منتهی میشود
خداوند هر نقطه فرورفته ای
از زمین را برای او مرتفع🙂
وهر نقطه مرتفعی را
پایین مبرد✅
آنچنان که تمام دنیا نزد او مانند
کف دستش خواهد بود✋
کدام یک از شما اگر در کف دستش
مویی باشدآن را نمیبیند؟؟🤔😳
✨{نویسنده در این کتاب سعی بر آن داشته که به سوالات مطرح شده به صورت مختصر و مفید،
پاسخ گفته و در این بین تا آنجا که ممکن است از گفتارها وسخنان اهل بیت (ع) الهام گرفته تا ذهن سوال کننده روشن گردد.}✨
🌻(جلد دوم سیمای جهان در عصر امام زمان رو حتما مطالعه کنید 😊👌)🌻
@Horre_shohada69
#کتابخانه_زینبیون #ماملت_امام_حسینیم #ماملت_شهادتیم
#عصر_امام_زمان
#سیمای_جهان
#محمدامینی_گلستانی
@ketabkhoone_zeinabioon
✌#هفتاد_و_سومین_کتاب🍃
🌿بسمالله الرحمن الرحیم🌿
شب به پایان رسیده بودوسپیده صبح نزدیک بود🌱
که رسول اکرم از ام هانی-دخترابوطالب-آب وضوخواست،
وضوگرفت وچون سپیده دمید،
نمازصبح ادافرمود🌱
سپس ام هانی راطلبیدتاامرمهمی
راکه درهمان شب واقع شده بود باو
خبردهد🌱
امری که بسیارعجیب و
قابل توجه بود🌱
وخداوند متعال پیغمبرعزیزش
راباآن اختصاص داد🌱
وتشریف خاصی بود
که به رسول گرامیش
عطافرمود.🌱
🌷(پیشنهادمیشه حتمابخونین)🌷
@Horre_shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ماملت_امام_حسینیم
#ماملت_شهادتیم
#قصه_های_قران
#سیدمحمد_صُحفی
@ketabkhoone_zeinabioon
#هفتاد_و_چهارمین_کتاب✌️
💛بسم رب عشق💛
تدریس حسین آقا در تهران موقت بودوبرای دائمی شدنش بایدیک سال در یکی ازشهرهای اطراف تهران خدمت میکرد😕
تا برای همیشه اجازه تدریس در تهران به او داده شود
حسین آقا از میان شهرهای اطراف تهران قم را انتخاب کرد👌
دور شدن از پدرومادر برای فاطمه خانم سخت بود😥
اما عزیز که خودش دلباخته قم بود دخترش را به زندگی درقم وهمجواری باحضرت معصومه(س)تشویق کرد.😍
از مزایای این شهر با جو مذهبی وحضورعلماو....برایش گفت🙃
تا راضی شدوقول داد که نگذاردتنها بماند ومرتب به او سر بزند.🙌
حالا حسین آقا با همسری باصلابت و اراده راسخ به قم میرفت و دست خدا رامثل همیشه در زندگی احساس میکرد.😍
فاطمه خانم کم سن بود ودوران عقدشان سه سال طول کشید
سال1350مصادف با ولادت پیامبر اکرم(ص) قرار جشن عروسیشان بود☺️
پدر خانم جهت مخارج عروسی وشروع زندگی به منظور آرامش حسین آقا به ایشان گفت:توهم مثل پسرم هستی!😊
وانصافا هوای داماد را داشت👏
《فوق العاده جالب و تامل برانگیز
داستان های کوتاه و تاثیر گذاری داره که برای هر سنی مناسبه》👌
{حتما بخونید که حتماخوشتون میاد 😇}
@Horre_shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ماملت_امام_حسینیم
#ماملت_شهادتیم
#خاطرات_یک_انتخاب
@ketabkhoone_zeinabioon