✌#شصت_و_ششمین_کتاب
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
...هاشم و علی ماشاءالله خسته و مانده 😞
با گونی های نسبتا پر در صف باسکول ایستاده اند👬
بعد از یک پیرمرد و یک مرد نسبتا جا افتاده، نوبت علی ماشاءالله میشود، او گونی را روی باسکول میگذارد...
_هفت کیلو
...علی ماشاءالله گونیش را بر میدارد و خالی می کند. بعد از او، هاشم گونیش را روی باسکول میگذارد...
_هفت کیلو
هاشم و علی ماشاءالله، نگاهی از خرسندی به هم می اندازند☺️
و هاشم هم گونیش را خالی میکنم و هرکدام هفتاد تومان از باسکولچی می گیرند...
پیش از آنکه بروند، توجه هاشم به چند دسته آگهی (فوت با کاغذ گلاسه) در میان کاغذها جلب میشود🧐...
عکس یک نفر با کراوات🎀 و ژستی مخصوص که زیر آن نوشته:
با نهایت تاسف و تالم، بزرگ خاندان تیموری در گذشت...
{هاشم پسر بچه ی ده-دوازده ساله ایه که با مادر مریض و خواهر کوچیکش زندگی میکنه😞
و خیلی اتفافی با علی ماشاءالله که توی خیابون مشغول جمع کردن کاغذه آشنا میشه🙄
و رفاقت اونها از همون خیابونه🤝
علی ماشاءالله اصرار داره تا هاشم که سواد خوندن و نوشتن داره، براش یه چیزیو توی یه جا بخونه😳😨...}
باقیشم توی خود کتاب بخونید😁
@Horre_Shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#دیروز_بارانی
@ketabkhoone_zeinabioon