عازم سفر آخرت بود، اما مگر می شد که امتش را که چندین سال برای اینکه به دین اسلام گرایش پیدا کنند، زحمت بکشد را به امان خدا ول کند و به فکر جانشینی بعد از خودش نباشد؟ علی را جانشین خود کرد، اما چه قدر زود بعد از رحلتش، به فاطمه اش، ظلم کردند و بودند کسانی که تاب نیاوردند این همه ظلم را در حق پیامبر خدا و اهل بیت پاکش.
📖 راهی
✍️ به قلم خانم: رضوان کفایتی
📇 انتشارات: کتابستان معرفت
داستانی با ارزش است از اتفاقاتی که بعد از رحلت پیامبر «ص» برای دنیای اسلام اتفاق می افتد، راوی این داستان، مردی به نام حبیب بن سعید است که در دل محبت پیامبر «ص » را دارد، اما در ایمان به جانشین رسول خدا؛ حضرت علی «ع» شک دارد. او در سفری همراه دوستانش، ماموریت پیدا می کند که به قبایل اطراف شهر مدینه، سفر کنند و از آنها بیعت بگیرن برای خلافت ابوبکر، در کنار این ماجراها، یه ماجرای عاشقانه شکل می گیرد....
فضای رمان را دوست داشتم، پر از ماجراهای تلخ و شیرین . پیشنهاد می کنم در این روزها که در آستانه رحلت پیامبر مهربانی ها، هستیم، این کتاب را بخوانید
برشی از کتاب:
از امروز دیگر عطر تن رسول خدا در ساحت نفس هایش نمی پیچد و تن داغ مدینه را شفا نمی شود. نفس کشیدن در هوای منهای رسول جان ها می گیرد و دل ها می سوزاند. مدینه کودکی سردرگم و بی مادر را می ماند که جان از کالبدش ذره ذره میرود و نمیداند، پس از نبی از این دنیا چه می خواهد...
#معرفی_کتاب
#راهی
#رمان_تاریخی
#انتشارات_کتابستان_معرفت
🇮🇷#مرکز_رسانه_ی_کتاب_پنج_و_هفت
💠 #کتاب_خوب_اینجاست
🆔 @ketabkhooub
✅ https://5va7.ir
در سپیده دم اسلام، چه سعادتمند بودند آنان که توفیق زیارت بانوی دو عالم، حضرت زهرا سلاماللهعلیها را یافتند. همسایگی با آن کوثر و بهرهمندی از دریای علم و فضیلت او، چه نعمت بزرگی بود. اینان با تمام وجود به یاری آن بانوی بزرگوار شتافتند. اما در مقابل، دلهای سیاه و نفوسی پلید، تاب دیدن نور وجودی آن حضرت را نداشتند و با کینهتوزی و حسادت، به دنبال خاموش کردن این ستاره درخشان بودند.
📖 به امید دیدار
✍ به قلم خانم: مریم شریف رضویان
🖨 انتشارات: به نشر
در عصر ظلمت و ستم جاهلیت، دختری جوان به نام اشواق، در جستجوی حقیقت و آرامش، راهی مدینه میشود. آنجا، در همسایگی پیامبر اکرم (ص) و دختر گرامیاش، حضرت زهرا (س)، قرار میگیرد. در ابتدا، او که تحت تأثیر آداب و رسوم جاهلی بزرگ شده بود، با دیدی شکآمیز به محبت عمیق بین آن دو نگاه میکرد. اما رفتهرفته، با حضور در فضای معنوی خانه نبوی، تحولی عظیم در اندیشه و روح او رخ میدهد....
برشی از کتاب:
محمد از جا برخاست. قدمی به سمت فاطمه برداشت. دست او را در دست گرفت و بوسید. آن گاه او را در جای خود نشاند و گفت: سرزمین فدک بدون هیچ جنگی به من بخشیده شده است، خواست خداوند این است که آن سرزمین را به تو ببخشم. دیدن رفتار محمد با فاطمه اشواق را از خود بی خود می کرد. او که زخم خورده رفتارهای تحقیر آمیز ابوراشد با خود و دخترانش بود، تشنه چنین اکرام و اعزازی بود...
#معرفی_کتاب
#به_امید_دیدار
#تاریخ_صدر_اسلام
#رمان_تاریخی
#حضرت_زهرا_س
#تاریخ_اسلام
#انتشارات_به_نشر
🇮🇷#مرکز_رسانه_ی_کتاب_پنج_و_هفت
💠 #کتاب_خوب_اینجاست
🆔 @ketabkhooub
✅ https://5va7.ir