#برشیازکتابزیبای_رویاینیمهشب😍
[ گفتم : لابد نام ابونعیم زرگر را شنیده اید...
چشم های ریحانه درخشید..👀✨
مادرش گفت : بله او را میشناسیم
گفتم : ما همسایه ی آنها هستیم
آن وقت ریحانه گوشواره هایش را که زیر خرمن موهای بلندش پنهان بود نشان داد و گفت : این گوشواره را از مغازهی آنها خریدیم ...
باز ساکت شد و لبخند زیرکانه ای زد . از کوره در رفتم ..
_منظورت را از این ادا و اطوار ها نمی فهمم.. چرا باز ساکت شدی ؟!
زانوهایش را مالید..
_تو واقعا خنگی ! به حرفی که ریحانه زد دقت نکردی ؟
_کدام حرفش؟
_ریحانه دختر باسوادی است..روی حساب و کتاب حرف میزند.. نگفت گوشواره ها را از مغازه ی ابونعیم خریدیم..💛گفت از مغازه ی آنها یعنی مغازه ابو نعیم و هاشم
_منظور؟
_او اینطور به تو اشاره کرد
_خوب حالا این یعنی چه؟
_یعنی اینکه او هم به تو علاقه دارد..
#ارسالی_شما 📬🚲
#پنجشنبههای_کتابخوری🙄❤️
۱.
پسرک فلافل فروش🥖🌱
کتابی که از تولد تا شهادت شهید هادي ذوالفقاری رو شرح میده...
و پر از قصه هایی هست که اطرافیان روایت میکنند...🌸
شهیدی که به ابراهیم هادی علاقه ی زیادی داشتند...❤️
و طلبه میشن و به نجف میرن تا اونجا در کنار امیر المومنین تحصیل کنند..
در نجف علاوه بر تحصیل. لوله کشی میکردن بدون دریافت پول
و در سامرا به شهادت میرسند
و مزارشون وادی السلام هست..
#پنجشنبه_های_کتابخوری🍓📘
کتاب متاب🌿📖
۱. پسرک فلافل فروش🥖🌱 کتابی که از تولد تا شهادت شهید هادي ذوالفقاری رو شرح میده... و پر از قصه هایی
۲.
کتاب خیلی قشنگیه خیلی 🥺❤️
قسمتی از وصیت نامه📋:از خواهرانم می خواهم که حجابشان را مثل حضرت زهرا س رعایت کنند،نه مثل حجاب های امروز، چون این حجاب های بوی حضرت زهرا س نمی دهد از برادرانم میخواهم که غیر از حرف آقا (ولی فقیه) حرف کس دیگر را گوش ندهند 🌱
۳.
برشی از کتاب پسرک فلافل فروش:🍉✨
هادی گفت بچه ها بریم زیارت شاه عبد العظیم علیه السلام؟
گفتیم باشه..هادی گفت :من میرم ماشین بابام رو بیارم..🚗
هادی رفت و ما منتظر شدیم تا با ماشین برگردد بعضی از بچه ها که هادی را نمی شناختند فکر میکردند یک ماشین مدل بالا...
چند دقیقه بعد با یک پیکان استیشن درب داغون جلوی مسجد ایستاد..فکر کنم تنهای جای سالم ماشین موتورش بود🏍 که کار میکرد نه بدنه داشت.. نه صندلی درست حسابی و...
و لامپ های ماشین کار نمی کرد..
رفقا با دیدن ماشین خیلی خندیدند😄
بچه ها چند چراغ قوه آورده بودند
ما در طی مسیر از نور چراغ قوه استفاده کردیم وقتی هم میخواستیم راهنما بزنیم چراغ قوه را بیرون میگرفتیم و راهنما میزدیم..
خلاصه آن شب خیلی خندیدیم بچه ها می گفتند میخواهیم برای شب عروسی ماشین هادی را بگیریم..🌿😁
کتاب متاب🌿📖
۳. برشی از کتاب پسرک فلافل فروش:🍉✨ هادی گفت بچه ها بریم زیارت شاه عبد العظیم علیه السلام؟ گفتیم باش
قیمت چاپ جدید ۳۰ ت 🌱
⭕️تعدادی از چاپ قبلی با قیمت ۲۵ ت موجوده🔥
کتاب متاب🌿📖
من برم دوره مو ببینم🌼👩💻امشب درمورد کتابه📚 شبتون بخیر🌱🍓✨ پ ن :فردا نکاتشو میگم براتون.. #کتاب_بخوا
سلام سلام 👋
هستین؟👀
الوعده وفا✨😌
اگه هستید یه گل بفرستید ک بحث رو شروع کنم 🌼👈@ketabkhon78
کتاب متاب🌿📖
من برم دوره مو ببینم🌼👩💻امشب درمورد کتابه📚 شبتون بخیر🌱🍓✨ پ ن :فردا نکاتشو میگم براتون.. #کتاب_بخوا
درمورد این جلسه قرار بود ی نکاتی بگم😇🌱
۱.
اولِ کار مثال کنکوری میزنم 😂برا بچه های کنکوری عزیز...🍊
آقااا حواستون باشه گول کمالگراییتونو نخورین🤕یه کنکوری کمال گرا اینجوریه ک با خودش میگه امروز ۱۲ ساعت درس میخونم بعد فرداش اگه تا ظهر نرسید کاری کنه یا جا ۶ اومد ۱۰ بیدار شد با خودش میگه پس اون چند ساعتم فایده نداره نمیخونم برم ا فردا کامل بخونم دیگ چکاریه😑
تهش این میشه ک نصف روزایی ک میبینی ۱۲ نمیتونی بری باقی تایمت رو هم از دست میدی...حالا میتونستی ۸ بخونی یا ۶ اما کمالگراییت کار دستت میده🤕