"تن تن و سندباد "▫️🏝
👈در این داستان تنتن به همراه دوستان همیشگیاش میلو، کاپیتان هادوک و پرفسور تورنسل به شرق سفر میکنند🗺 و در مقابل سندباد قرار میگیرد..
👈در بخشی از این کتاب می خوانیم:
«در گوشهای از یک ساحل دورافتاده موجهای🌊 کفآلود خودشان را به ماسههای نرم میساییدند و دوباره به دریا برمیگشتند.🏝 تکههای قایقی متلاشی شده، بر ماسههای ساحل، خبر از غرقشدن سرنشینان آن میداد. در کنار آنها، چند نفر، تنتن و یارانش روی شنهای نمناک افتاده بودند. آنها چنان به خواب فرو رفته بودند که صدای مرغهای دریایی هم بیدارشان نمیکرد.🦆🌿
ناگهان خرچنگی 🦀از زیر شنها سر درآورد و چنگالهایش را به اطراف چرخاند. چنگال خرچنگ، بیاختیار به یکی از پاهای پشمآلود میلو فرو رفت. میلو پارس دردآلودی کرد و از جا پرید و روی صورت کاپیتان هادوک افتاد. کاپیتان هادوک هم وحشتزده از جا پرید و فریادی کشید. با صدای آنها، تنتن و پرفسور و سوپرمن هم از آن حالت خواب آمیخته به بیهوشی بیرون آمدند.🦋
تنتن چشمانش را با دست مالید و با نگرانی پرسید: «ما کجاییم؟ کمک! کمک!»🌱
پرفسور که سرحالتر از بقیه بود گفت: «از کی کمک میخواهی تنتن؟ در حال حاضر در یکی از ساحلهای دورافتادهی مشرقزمین هستیم.»🌅
✍🏻نویسنده: محمد میرکیانی
▫️ناشر:قدیانی
▫️رده سنی/مخاطب:نوجوان
▫️قالب کتاب:رمان
🔴قیمت پشت جلد:44,000
🔵قیمت با تخفیف۱۰ درصد:39,600
ثبت سفارش📲 و ارسال📦
@ketabkhon78
#تسلیت_ایرانم #معرفی_کتاب #تن_تن_و_سند_باد #نوجوان #رمان #تهاجم_فرهنگی #تقریظ_رهبری
@ketabmetabb
کتاب متاب🌿📖
"تن تن و سندباد "▫️🏝 👈در این داستان تنتن به همراه دوستان همیشگیاش میلو، کاپیتان هادوک و پرفسور تو
🦋کتابی که کار رهبری را آسان کرد...
💬🌿بسماللهالرّحمنالرّحیم
ـ من هم همین قصّه را همیشه تعریف میکردم! حیف که خیلیها آن را باور نداشتند. حالا خوب شد، شاهد از غیب رسید! راوی این حکایت که خود همه چیز را به چشم خود دیده، حکایت تن تن و سندباد را چاپ کرده است. حالا دیگر کار من آسان شد! همین بس است که نسخهی این کتاب را به همهی بچهها بدهم...
۷۳/۸/۶
جهت سفارش کتاب:📲و ارسال📦
@ketabkhon78
#تسلیت_شیراز #تسلیت_ایرانم #تقریظ_رهبری #تهاجم_فرهنگی #رمان #نوجوان #تن_تن_و_سند_باد
"تن تن و سندباد "▫️🏝
👈در این داستان تنتن به همراه دوستان همیشگیاش میلو، کاپیتان هادوک و پرفسور تورنسل به شرق سفر میکنند🗺 و در مقابل سندباد قرار میگیرد..
👈در بخشی از این کتاب می خوانیم:
«در گوشهای از یک ساحل دورافتاده موجهای🌊 کفآلود خودشان را به ماسههای نرم میساییدند و دوباره به دریا برمیگشتند.🏝 تکههای قایقی متلاشی شده، بر ماسههای ساحل، خبر از غرقشدن سرنشینان آن میداد. در کنار آنها، چند نفر، تنتن و یارانش روی شنهای نمناک افتاده بودند. آنها چنان به خواب فرو رفته بودند که صدای مرغهای دریایی هم بیدارشان نمیکرد.🦆🌿
ناگهان خرچنگی 🦀از زیر شنها سر درآورد و چنگالهایش را به اطراف چرخاند. چنگال خرچنگ، بیاختیار به یکی از پاهای پشمآلود میلو فرو رفت. میلو پارس دردآلودی کرد و از جا پرید و روی صورت کاپیتان هادوک افتاد. کاپیتان هادوک هم وحشتزده از جا پرید و فریادی کشید. با صدای آنها، تنتن و پرفسور و سوپرمن هم از آن حالت خواب آمیخته به بیهوشی بیرون آمدند.🦋
تنتن چشمانش را با دست مالید و با نگرانی پرسید: «ما کجاییم؟ کمک! کمک!»🌱
پرفسور که سرحالتر از بقیه بود گفت: «از کی کمک میخواهی تنتن؟ در حال حاضر در یکی از ساحلهای دورافتادهی مشرقزمین هستیم.»🌅
✍🏻نویسنده: محمد میرکیانی
▫️ناشر:قدیانی
▫️رده سنی/مخاطب:نوجوان
▫️قالب کتاب:رمان
🔴قیمت پشت جلد:44,000
🔵قیمت با تخفیف۱۰ درصد:39,600
ثبت سفارش📲 و ارسال📦
@ketabkhon78
#تسلیت_ایرانم #معرفی_کتاب #تن_تن_و_سند_باد #نوجوان #رمان #تهاجم_فرهنگی #تقریظ_رهبری
@ketabmetabb