eitaa logo
کتاب متاب🌿📖
1.8هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
253 ویدیو
7 فایل
رقیه‌ام، و می‌خوام با معرفی کتاب‌های خوب، هم زندگی خودمون رو تغییر بدیم،هم جامعه‌مون رو! 💪📚 #انقلاب_از_خودمان_آغاز_میشود🌿 🍃🍓راه ارتباطی👇: @ketabkhon78 کانال رضایت👇 https://eitaa.com/kafehdenge667 ارسال به سراسر کشور🛵🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
📘🖇 "تور تورنتو"،✈️ کتابی است که روایتگر عاشقانه‌های یک خانواده نسبت به فرزند نخبه‌ای‌ است که پس از سال‌ها تحصیل در ایران، راهی دیار غربت می‌شود تا توشه علمی خود را تکمیل کند و دستاوردهای علمی خود را برای پیشرفت کشورش، به‌کار گیرد.🦋 ✍🏻قلم توانای آقای عاشقانه‌ای را به تصویر می‌کشد که ریشه در پیوندهای عمیق خانواده‌ای با ایمان، با محبت و رنج کشیده دارد. راوی، در جای جای کتاب📖، حس لطافتی صمیمانه را بازگو می‌کند که جاریِ لحظات زیست ِ بین پدر و مادری مهربان و فرزند نخبه‌ای است که بار غم هجرت به دیار غربت را به دوش می‌کشد تا مرزهای علم را با لیاقتی بی‌نظیر فتح کند.🌱 ✍🏻نویسنده: محمد علی جعفری ▫️ناشر:روایت فتح ▫️رده سنی/مخاطب:عمومی ▫️قالب کتاب:زندگینامه داستانی 📖تعداد صفحات: ۱۴۱ صفحه 💳قیمت ۴۹،۰۰۰ باتخفیف 🎁👈۴۴،۱۰۰ برای ثبت سفارش 👇 @ketabkhon78📲 @ketabmetabb
کتاب متاب🌿📖
📘🖇#کتاب_تور_تورنتو "تور تورنتو"،✈️ کتابی است که روایتگر عاشقانه‌های یک خانواده نسبت به فرزند نخبه‌ا
▫️🌿محمدعلی جعفری در این اثر روایت روزهای زندگی دانشجوی شهید حادثه پرواز هواپیمای۷۵۲اوکراین ✈️ امیرحسین قربانی، است و از خانواده‌ای می‌نویسد که آرزوهای سرشار از عشق خود را با غمی ژرف به پایان بردند و معنای آیه 👈«وَبَشِّرِ الصَّابرِینَ الَّذینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»🏴 را در قلب خود جای دادند.. 👈در بخشی از کتاب می‌خوانیم: ((معصومه دوبار از زیر آینه قرآن ردش می‌کند. آب می‌ریزد پشت سرش..صدقه می‌دهم.🌱▫️ امیرحسین می‌رود زنگ خانه همسایه را می‌زند. آقای فهیمی وقتی می‌فهمد راهی است به سختی از پله‌ها پایین می‌آید.. صدا می‌زند خانمش قرآن بیاورد. می‌گیرد بالاسر امیرحسین. بعد دست می‌گذارد روی شانه‌اش و دعا می‌خواند و فوت می‌کند به سر و صورتش..🌿🌼 _آقای دکتر خدا پشت وپناهت!))
. یه قاچ از کتاب🍉🕊 معصومه دو بار از زیر آینه‌ قرآن ردش می‌کند... آب می‌ریزد پشت سرش.. صدقه می‌دهم.. امیرحسین می‌رود زنگ خانه همسایه را می‌زند..✨🌾 آقای فهیمی وقتی می‌فهمد راهی است به‌سختی از پله‌ها پایین می‌آید.. صدا می‌زند خانمش قرآن بیاورد.. می‌گیرد بالاسر امیرحسین.. بعد دست می‌گذارد روی شانه‌اش و دعا می‌خواند و فوت می‌کند به سروصورتش.‌‌.🤍🌿 _آقای دکتر خدا پشت‌وپناهت!🕊 ✈️