کتاب متاب🌿📖
"بهشرط عاشقی"🌼🌱 📻 روایت زندگی سردار شهید مدافع حرم "سعید سیاح طاهری" از زبان همسر است که همزمان ب
۱.
یه قاچ خوشمزه🌱🍉
روز بعد از رفتنش، برای دیدن بابام به شیراز رفتم... زندگی در جریان بود، اما من خوب نبودم.. نمیتوانستم خوب باشم.. دوشنبه شب خانهٔ بابام تماس گرفت و من با شنیدن صدایش آرامش گرفتم.. رفتم تو حیاط تا صدایش را واضحتر بشنوم..
گفت: «سلام خوبی، بابات اینا حالشون خوبه، خودت چطوری، راحت رسیدی؟ من ساعت دو دیشب رسیدم.» به صورت رمزی پرسیدم: «همون جای قبلی هستی؟»🕊 گفت: «آره.» با خودم گفتم: ای وای این بارم رفته #حلب، همون جایی که ترکش خمپاره تو سرش خورده بود...🥲
- فعلاً اینجام تا ببینم چی میشه، حلالم کن...🌿
- حلال زنده و سلامتی..
- کاری نداری؟
- نه قربانت، مواظب خودت باش، خداحافظ..🤍