eitaa logo
کتاب متاب🌿📖
1.8هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
218 ویدیو
6 فایل
رقیه هستم🧕اینجا کلی کتاب خوب و پرمحتوا براتون معرفی میکنم☺️🌱 کپی؟ با ذکر صلوات برای تعجیل در ظهور آقا 🍃🍓راه ارتباطی👇: @ketabkhon78 📞09330976675 کانال رضایت👇 https://eitaa.com/kafehdenge667 ارسال به سراسر کشور🛵🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب متاب🌿📖
روایت بی قراری🚲🌼 ☘نشر ستاره‌ها مدتی است که به چاپ مجموعه‌ای با عنوان زنان قهرمانان پرداخته است، که
"یه قاچ خوشمزه از کتاب"🍉🍃 اتاق مردها و زن‌ها را جدا کرده بودند..بعد از نهار🫕، خواهرشوهرم مرا یک‌راست به اتاقی برد و مشغول آرایشم شد.. 🤷‍♀از مامان اجازه گرفته بود که دستی به صورتم ببرد و چون خودش آرایشگاه داشت، خیلی سریع موها را شینیون💆‍♀ و آرایشم کرد. سریع لباس عوض کردم و برگشتم اتاق خانم‌ها.. زن‌ها برای ورودم دست زدند و با صدای بلند کِل کشیدند.🎈 🌱 نشستم روی صندلی صدر مجلس و یکی رفت دنبال داماد.. حسین به محض ورود رو کرد به خواهرش که: برو یک اسپندی دود کن، ماشاالله! جمعیت خندیدند😁😂 خواهرشوهرم گفت: واقعاً حس می‌کنی الان باید اسپند دود بشه؟ - واقعاً که خواهرشوهری! 🫀
هدایت شده از کتاب متاب🌿📖
"یه قاچ خوشمزه از کتاب"🍉🍃 اتاق مردها و زن‌ها را جدا کرده بودند..بعد از نهار🫕، خواهرشوهرم مرا یک‌راست به اتاقی برد و مشغول آرایشم شد.. 🤷‍♀از مامان اجازه گرفته بود که دستی به صورتم ببرد و چون خودش آرایشگاه داشت، خیلی سریع موها را شینیون💆‍♀ و آرایشم کرد. سریع لباس عوض کردم و برگشتم اتاق خانم‌ها.. زن‌ها برای ورودم دست زدند و با صدای بلند کِل کشیدند.🎈 🌱 نشستم روی صندلی صدر مجلس و یکی رفت دنبال داماد.. حسین به محض ورود رو کرد به خواهرش که: برو یک اسپندی دود کن، ماشاالله! جمعیت خندیدند😁😂 خواهرشوهرم گفت: واقعاً حس می‌کنی الان باید اسپند دود بشه؟ - واقعاً که خواهرشوهری! 🫀