قسمت زیبای از کتاب سلام بر ابراهیم🧩 🙃
قسمت روزی حلال❤️
ابراهیم کاری کرد که پدر عصبانی شد و گفت : ابراهیم برو بیرون، تا شب هم بر نگرد. 💛
ابراهیم تا شب به خانه نیامد. همه ی خانواده ناراحت بودند که برای ناهار چه کرده اما روی حرف پدر حرف نمی زدند. ✨🌻
شب بودکه ابراهیم برگشت.. با ادب به همه سلام کرد. بلا فاصله سوال کردیم : ناهار چکار کردی داداش؟! پدر در حالی که هنوز ناراحت نشان می داد اما منتظر جواب ابراهیم بود..💕🌺
ابرهیم خیلی آهسته گفت : تو کوچه راه می رفتم، دیدم یه پیر زن کلی وسایل خریده، نمی دونه چکار کنه و چطوری بره خونه.. من هم رفتم کمک کردم ♥️....
#ارسالی_شما
#پنجشنه_های_کتابخوری🍉😋