کتاب متاب🌿📖
#واریزی🕊 ممنون از اعتمادتون جانم🌱❤️ .
.
کتابهای انتخابیشون :🌼📚
کوری
طوفان دیگری در راه است🌱
شاهرخ نامه
باران خوبی ها✨🌧
همگی زیباست😻❤️
پ ن :رو کتاب مورد نظرتون کلیک کنید شما رو میبره به معرفیش🌼😁
#واریزی🌱
کتابای انتخابیشون😍👇
کتاب توحید شهید مطهری
ایستاده تا همیشه
مسابقه کوفته پزی
دوست بزرگ دوست کوچک
کلمه ی جادویی
__🌼🤍
کتاب متاب🌿📖
پسرک فلافل فروش🥖🕊 کتاب #پسرک_فلافل_فروش یکی از بهترین کتاب هایست که واقعا هر قصه اش برای آدمی که دن
.
سلاممم..🌼
قبلا کتاب پسرک فلافل فروش که زندگینامه شهید هادی #ذوالفقاری بود رو معرفی کرده بودم🌱
میخوام یه کتاب خوب دیگه از زندگی ایشون معرفی کنم 🗞📙
.
خانه ای با عطر ریحان🌼🕊
کتاب خانه ای با عطر ریحان روایتی داستانی از زندگی شهید #روحانی مدافع حرم شهید محمد هادی ذوالفقاری است که نویسنده آن خانم الناز نجی میباشد .
محمدهادی سومین فرزند خانواده است، او شب جمعه مصادف با 13 بهمن 1367، مصادف با شهادت امام هادی (ع) به دنیا آمد و به همین دلیل نامش را هادی گذاردند...🌱🌱
محمدهادی 23 بهمن 1393 در روستای مکیشفیه در 20 کیلومتری سامرا به شهادت میرسید. و طبق وصیتش حوالی حرم #امیرالمومنین به خاک سپرده میشود...🌾
✍🏻نویسنده:مریم نجفی
▫️ناشر:خط مقدم
💳 قیمت ۸۵ ت با تخفیف ۸۰ ت🌼
برای مشاوره و ثبت سفارش
من اینجام🌱👇
@ketabkhon78
کتاب متاب🌿📖
. خانه ای با عطر ریحان🌼🕊 کتاب خانه ای با عطر ریحان روایتی داستانی از زندگی شهید #روحانی مدافع حرم
.
محمدهادی شب شهادت امام هادی (علیه السلام) به دنیا آمد و در زندگیاش شیفتهی شهید ابراهیم هادی شد..🤍
از فعالیت در کف بازار تهران و فلافلفروشی🥖 تا مهاجرت به حوزهی علمیه نجف و حضور در جبهههای جنگ علیه #داعش کنار حشدالشعبی، در ۲۶ سال فرازونشیب زندگیاش رقم خورد. طبق وصیتش در وادیالسلام نجف و نزیک مولایش امیرمؤمنان به خاک سپرده شد و در کنار مزارِ یادبود ابراهیم هادی در بهشت زهرا هم یادبودش را ساختهاند...🌱🌱🌱
.
یه قاچ از کتاب🍉🌼
«کسی صدایم زد و گفت: «هادی بیا!»
سرم را برگرداندم تا صاحب صدا را ببینم؛ صدایی بود شبیه همۀ آواهایی که در زندگیام از شخصهای مختلفی شنیده بودم و بیشباهت به صدای یک نفر!
صدا انعکاس پیدا کرد و از هر انعکاس صدای کسی از دل زمان شنیده شد! شده بود شبیه صدای مادرم، وقتی بیدار شدن و رفتن به مدرسه صدایم میزد! مثل صدای دوستان قدیمی، شبیه صدای ابراهیم وقتی به خوابم آمد و با من حرف زد! مثل صدای سیدعلی وقتی با سوز در عزای امام حسین میخواند!🖤
همۀ صداها تبدیل به یک صدای مشترک شد و گفت: «خوشاومدی هادی!»🕊
جلوی چشمانم را سیاهی گرفت! با از بینرفتن همه صداها، ناگهان از دل سیاهی، نوری غلیظ و طلایی رنگ بیرون ریخت و چشمانم را روشن کرد..!✨
#خانه_ای_با_عطر_ریحان🌱
#رضایت🌱❤️
خرید کتابهای:🗞
آسنا و راز کنیسه
مسیح اسلام
فاطمه علی است
#رسید_سفارشات🤍🎁