eitaa logo
کتاب متاب🌿📖
1.8هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
218 ویدیو
6 فایل
رقیه هستم🧕اینجا کلی کتاب خوب و پرمحتوا براتون معرفی میکنم☺️🌱 کپی؟ با ذکر صلوات برای تعجیل در ظهور آقا 🍃🍓راه ارتباطی👇: @ketabkhon78 📞09330976675 کانال رضایت👇 https://eitaa.com/kafehdenge667 ارسال به سراسر کشور🛵🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
. یه قاچ از کتاب🍉🌼 «کسی صدایم زد و گفت: «هادی بیا!» سرم را برگرداندم تا صاحب صدا را ببینم؛ صدایی بود شبیه همۀ آواهایی که در زندگی‌ام از شخص‌های مختلفی شنیده بودم و بی‌شباهت به صدای یک نفر! صدا انعکاس پیدا کرد و از هر انعکاس صدای کسی از دل زمان شنیده شد! شده بود شبیه صدای مادرم، وقتی بیدار شدن و رفتن به مدرسه صدایم می‌زد! مثل صدای دوستان قدیمی، شبیه صدای ابراهیم وقتی به خوابم آمد و با من حرف زد! مثل صدای سیدعلی وقتی با سوز در عزای امام حسین می‌خواند!🖤 همۀ صداها تبدیل به یک صدای مشترک شد و گفت: «خوش‌اومدی هادی!»🕊 جلوی چشمانم را سیاهی گرفت! با از بین‌رفتن همه صداها، ناگهان از دل سیاهی، نوری غلیظ و طلایی رنگ بیرون ریخت و چشمانم را روشن کرد..!✨ 🌱
کتاب متاب🌿📖
خانه ای با عطر ریحان🌱( روایتی داستانی از خاطرات شهید مدافع حرم؛ محمدهادی ذوالفقاری)✨ محمدهادی شب #ش
برشی از کتاب خانه ای با عطر ریحان:🌱📿 «کسی صدایم زد و گفت: «هادی بیا!»☁️ سرم را برگرداندم تا صاحب صدا را ببینم؛ صدایی بود شبیه همۀ آواهایی که در زندگی‌ام از شخص‌های مختلفی شنیده بودم و بی‌شباهت به صدای یک نفر! صدا انعکاس پیدا کرد و از هر انعکاس صدای کسی از دل زمان شنیده شد! شده بود شبیه صدای مادرم، وقتی بیدار شدن و رفتن به مدرسه صدایم می‌زد! 🌔مثل صدای دوستان قدیمی، شبیه صدای وقتی به خوابم آمد و با من حرف زد! مثل صدای سیدعلی وقتی با سوز در عزای امام حسین می‌خواند!🖤 همۀ صداها تبدیل به یک صدای مشترک شد و گفت: «خوش‌اومدی هادی!» جلوی چشمانم را سیاهی گرفت! با از بین‌رفتن همه صداها، ناگهان از دل سیاهی، نوری غلیظ و طلایی رنگ بیرون ریخت و چشمانم را روشن کرد!✨