کتاب متاب🌿📖
پسرک فلافل فروش🥖🕊 کتاب #پسرک_فلافل_فروش یکی از بهترین کتاب هایست که واقعا هر قصه اش برای آدمی که دن
#شهید_هادی_ذوالفقاری🤍
دوستداشتم این متنو از شهید بذارم✨
میگفت «من زشتام! اگه شهید بشم هیچکس برام کاری نمیکنه! تو یه پوستر برام بزن معروف بشم» و خندید…🌱
این رو یکی از دوستان شهید ذوالفقاری از ایشون روایت کردن..
برا شادیِ روح شهید عزیز صلواتی نثار روح پاک شهید کنیم✨🕊
کتاب متاب🌿📖
پسرک فلافل فروش🥖🍃 (مدافع حرم طلبه شهید محمد هادی ذوالفقاری)🌸 #پسرک_فلافل_فروش، نام کتابی است که #زن
.
📗کتاب سلام بر ابراهیم را بارها خوانده بود و مانند بسیاری از جوانان این سرزمین، می خواست ابراهیم را #الگوی خود قرار دهد...✨🌻
نوع لباس پوشیدن و برخورد و گفتار و رفتار او همه ی دوستان را به یاد شهید ابراهیم می انداخت.. او ابراهیم هادی از نسل سوم #انقلاب بود..🕊🌼
#شهید_هادی_ذوالفقاری🍃
#شهید_ابراهیم_هادی✨
کتاب متاب🌿📖
خانه ای با عطر ریحان🌱( روایتی داستانی از خاطرات شهید مدافع حرم؛ محمدهادی ذوالفقاری)✨ محمدهادی شب #ش
برشی از کتاب خانه ای
با عطر ریحان:🌱📿
«کسی صدایم زد و گفت: «هادی بیا!»☁️
سرم را برگرداندم تا صاحب صدا را ببینم؛ صدایی بود شبیه همۀ آواهایی که در زندگیام از شخصهای مختلفی شنیده بودم و بیشباهت به صدای یک نفر!
صدا انعکاس پیدا کرد و از هر انعکاس صدای کسی از دل زمان شنیده شد! شده بود شبیه صدای مادرم، وقتی بیدار شدن و رفتن به مدرسه صدایم میزد! 🌔مثل صدای دوستان قدیمی، شبیه صدای #ابراهیم وقتی به خوابم آمد و با من حرف زد! مثل صدای سیدعلی وقتی با سوز در عزای امام حسین میخواند!🖤
همۀ صداها تبدیل به یک صدای مشترک شد و گفت: «خوشاومدی هادی!»
جلوی چشمانم را سیاهی گرفت! با از بینرفتن همه صداها، ناگهان از دل سیاهی، نوری غلیظ و طلایی رنگ بیرون ریخت و چشمانم را روشن کرد!✨
#خانه_ای_با_عطر_ریحان
#شهید_هادی_ذوالفقاری