📕معرفی کتاب مربع های قرمز
این اثر به خاطرات حاج حسین یکتا، فرمانده قرارگاه فرهنگی خاتم الاوصیاء (صلی الله) از دوران کودکی تا پایان دفاع مقدس پرداخته و برهه حضور وی در دفاع مقدس در این کتاب برجسته شده است.
کتاب «مربع های قرمز»، عنوان سؤال برانگیزی است که جلد کتاب نیز بر اساس آن طراحی شده است.
⚫️ حاج حسین یکتا در مقدمه این کتاب چنین مینویسد:
پنج سال می شد که قصد کرده بودم خاطراتم را مکتوب کنم. مخصوصا وقتی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای (حفظه الله) مطلبی را مبنی بر ناتمام ماندن جنگ یک رزمنده تا نوشتن خاطراتش، فرمودند، برای نوشتن و نشر خاطراتم مصمم تر شدم.
🆔 @ketabnema
┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📚 برشی از کتاب مربع های قرمز:
سید مهدی من را روی زمین خواباند. تا تنم به خاک رسید، چشم هایم دوباره بسته شد. فقط گرمی بوسه اش را روی پیشانی ام حس کردم. دوید و از من دور شد. صداهای دور و برم کم رنگ می شد. در خلسه سنگینی فرو رفتم. نفهمیدم چقدر در آن حالت بودم که سرفه ای پرخون خیزاند و خواباندم.
دوباره به جان دادن افتادم. روی زمین پا می کشیدم. با هر حرکت، چاله ای که زیر پایم درست شده بود، گودتر می شد. نمی دانم چند جان داشتم که خلاص نشدم. از هوش می رفتم و به هوش می آمدم. دوباره به التماس افتادم:
- خدایا غلط کردم گناه کردم!
🆔 @ketabnema
┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️پرسیدم از هلال ماه چرا قامتت خم است؟
آهی کشید و گفت: که ماه محرم است🖤
◾️ فرارسیدن ماه محرم ماه عزایسیدوسالار شهیدان #اباعبدالله_الحسین علیهالسلام
به پیشگاه صاحب عزا امام زمان عجلالله تعالیفرجه وهمه شیعیانشان تسلیت عرض مینمایم.🙏🏻🥀
🆔 @ketabnema
┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📕معرفی کتاب آن مرد با باران میآید:
آن مرد با باران میآید داستان زندگی یک خانواده متوسط و یک گروه نوجوان را در ماه های پایانی پیروزی انقلاب اسلامی روایت میکند. وقایع داستان حول این گروه نوجوان میچرخد که در رأس آن ها نوجوانی به نام «بهزاد» قرار دارد. بهزاد پسری از جنس آدمهای معمولی دور و بر ماست. کم سن و سال و بی دل و جرات است، سرش توی لاک خودش است و نسبت به اتفاقات اطرافش بیتوجه است. اصراری هم به شجاعت و قهرمانی ندارد.
اما بر اثر حسادت و رقابت با دوستش، بی اختیار قدم در راهی می گذارد که اتفاقات تلخ و شیرین و فراز و فرود هایش، کم کم او را به یک «بزرگ مرد» تبدیل میکند
🆔 @ketabnema
┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📚 برشی از کتاب آن مرد با باران میآید:
فریاد جمعیت بلندتر از قبل در تمام صحن خیابان می پیچد: شاه فراری شده، سوار گاری شده.
سعید به طرفم برمی گردد و در حالی که در چشمانش برق شادی می درخشد، چیزهایی می گوید. صدایش در میان همهمه جمعیت گم می شود. فقط چند کلمه ای از حرف هایش را پراکنده می شنوم: بهروز... زندان... آزادی...
بوی باران می آید. صورتم را که به طرف آسمان می گیرم، چند کبوتر از وسط کاج های وسط میدان پر می کشند و در دل آسمان ابری بالا می روند.
چشمانم را می بندم. یک قطره باران می چکد روی پیشانی ام، یکی هم روی گونه ام.
چشمانم را که باز می کنم، از پشت پرده تار و لغزان اشک، می بینم که به جای مجسمه شاه وسط میدان، که حالا تکه تکه روی زمین افتاده، پرچم سبز الله اکبری بالا رفته است.
🆔 @ketabnema
┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📕معرفی کتاب فرنگیس: خاطرات فرنگیس حیدرپور
کتاب «فرنگیس» شامل خاطرات فرنگیس حیدرپور متولد سال ۱۳۴۱ است. در سال ۱۳۵۹ پس از حمله عراق به محل تولد فرنگیس، مردم به درههای اطراف فرار میکنند. فرنگیس که در آن زمان ۱۸ سال داشت شب هنگام همراه برادر و پدرش جهت تهیه غذا به روستا باز میگردند. اما در طول راه پدر و برادر فرنگیس ضمن درگیری با عوامل عراقی کشته میشوند و فرنگیس در پی برخورد با دو سرباز عراقی بدون داشتن سلاح گرم، با تبر پدرش با سربازان درگیر شده، یکی را کشته و دیگری را با تمام تجهیزات جنگی اسیر میکند و به مقر فرماندهی ارتش ایران تحویل میدهد.
🆔 @ketabnema
┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📚 برشی از کتاب فرنگیس
آنقدر زخم داریم و آنقدر غم داریم که دلمان هم مثل لباسهامان غمگین و سیاه است. هنوز هم گاهی یکی از بچههای ما روی مین میرود. گاهی توی دشت، موقع کشاورزی و... وقتی صدای بلندی میشنویم، قلبمان میلرزد. بیشتر مردم اینجا، یا شهید دادهاند یا زخمی شدهاند. تمام این مردم مثل من زجر کشیدهاند. با تکتکشان که حرف بزنی، میبینی که چقدر خاطره دارند.
🆔 @ketabnema
┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
🔎 #خبر_فرهنگی
📢 با مشارکت اداره کل کتابخانه های عمومی استان قم؛
همایش ملی هشتصد و پنجاهمین سال تأسیس کتابخانه آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسلام) برگزار میشود
🔹 همایش هشتصد و پنجاهمین سال تأسیس کتابخانه آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسلام) با مشارکت و همکاری نهادهای حوزوی، نهادهای دانشگاهی و فرهنگی در دو بخش علمی و ترویجی برگزار خواهد شد.
🆔 @ketabnema
قطع همکاری ناشران پرفروش به دلیل کشف حجاب کارکنان «طاقچه» | خبرگزاری فارس
https://www.farsnews.ir/news/14020504000163/%D9%82%D8%B7%D8%B9-%D9%87%D9%85%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%B1%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D9%84%DB%8C%D9%84-%DA%A9%D8%B4%D9%81-%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%B7%D8%A7%D9%82%DA%86%D9%87
پادکست فصل اول کتاب «فتح خون» از سوگواره «هنر و حماسه» | ایبنا
https://www.ibna.ir/fa/report/343143/%D9%BE%D8%A7%D8%AF%DA%A9%D8%B3%D8%AA-%D9%81%D8%B5%D9%84-%D8%A7%D9%88%D9%84-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%81%D8%AA%D8%AD-%D8%AE%D9%88%D9%86-%D8%B3%D9%88%DA%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%87%D9%86%D8%B1-%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87
ای کاش ماجرای بیابان دروغ بود
این حرفهای مرثیهخوانان دروغ بود
ای کاش این روایت پُرغم سند نداشت
بر نیزهها نشاندن قرآن دروغ بود
ای کاش گرگِ تاخته بر یوسف حجاز
مانند گرگِ قصۀ کنعان دروغ بود
حیف از شکوفهها و دریغ از بهار، کاش
بر جان باغ، داغ زمستان دروغ بود
#محمدمهدی_سیار
#محرم
#امام_حسین
@ketabnema
و باز ظلمت شب ، صحرا را فرا گرفته
و این بار نه صدای شیرین زبانی دخترکی، و نه گریه ی شیرخواره ای...
سکوت است در دل صحرا
و تنها پیکرهای به خون غلطیده ای که به خاک بیابان آرمیده اند....
چه شام دلگیری است امشب...
#چشم_انتظار
#محرم
@ketabnema
داستان پسر دردسرسازی که دوست ندارد دل مادرش را بشکند | ایبنا
https://www.ibna.ir/fa/longint/343263/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%B3%D8%B1-%D8%AF%D8%B1%D8%AF%D8%B3%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D8%AF%D9%84-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%B4-%D8%A8%D8%B4%DA%A9%D9%86%D8%AF