eitaa logo
کتابنوش | معرفی‌و‌فروش‌کتاب
1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
453 ویدیو
4 فایل
❚ کتابنوش☕️ : "کامی که تلخی چای رو با شیرینی قند میپسنده:)" • معرفی‌‌وفروش‌کتاب‌، برش‌از‌کتاب، استوری‌مود، روزمرگی • ❚ کتابخونه هیأت دختران یُمنا◡◡🌸 @yomna313_98 👈🏻 یُمناتوایتاواینستا @ketabnooshh 👈🏻 کتابنوش‌تواینستا • گوشِ‌جان☁💕 : @ketabchyy
مشاهده در ایتا
دانلود
.pending-1717086326-enc_1689428409433719079251.mp3
4.66M
🔮 کتابنوش | معرفی‌و‌فروش‌کتاب من با یکی خیلی خوشم اونم تویی! 🫀 🌒 ☕️ @ketabnooshh
کتابنوش | معرفی‌و‌فروش‌کتاب
🔮 کتابنوش | معرفی‌و‌فروش‌کتاب من با یکی خیلی خوشم اونم تویی! 🫀 #دلگویه 🌒 #شب_جمعه ☕️ @ketabnoos
‌ این دل که دارم، پر میزنه سمت حریم غرق نورت؛ کامل شکسته، قابل نداره، باشه تقدیم حضورت! 🙂❤️‍🩹
_ ماه شب چهارده؟! + آره دیگه، همون قمر بنی هاشم خودمون:)🌚
و به نام خدایی که نور را میان ظلمات این دنیا آفرید! ◡◡🌩💕 کتابنوشی بمون ☕️
کتابنوش | معرفی‌و‌فروش‌کتاب
همه چیز ممکن بود به طرز متفاوتی رقم بخوره و ما میتونستیم جای دیگه‌ای از تاریخ ایستاده باشیم؛⏳هرچیزی
‌ 🥥 کتابنوش | معرفی‌و‌فروش‌کتاب به گمانم عشقْ شدیدتر از وابستگی است. به گمانم رها شدن از وابستگی آسان‌تر از رها شدن از بند عشق باشد. به گمانم رها شدن از وابستگی محال نیست. و رها شدن از عشقْ محال است. 🧃 🖋 🔚 ☕️ @ketabnooshh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نمی‌خواست‌ شبیه‌ این‌ آدم‌ های‌ الکی‌ خوش‌ باشد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 کتابنوش | معرفی‌و‌فروش‌کتاب راوی میگفت: از لحظه اعزام به جبهه توی دفترجیبی ام📝 یا گوشه و کنار هر برگه ای که دستم می‌اومد، یادداشتی از اتفاقاتی که رخ میداد می‌نوشتم✏️؛ چندوقتی گذشته بود وقتی به نوشته هام مراجعه کردم بغضی گلویم را فشرد که برایم قابل تحمل نبود🫀، گفتم نکند یک وقتی با اینکارم فلسفه جبهه آمدنم بلکل بره روی هوا😵‍💫...برای همین همه آنها را از بین بردم.🗑 ماه ها گذشت تا قبل از عملیات خیبر، باز دلم هوایی شد و ندایی درونم میگفت که نگذارم خاطره ها از یادم برود، شروع کردم و روز به روزش را نوشتم که حاصلش نُه دفتر دویست برگ جیبی شد📒 شروع داستان از اونجا بود... نوجوان ریزه میزه ولی پر شور و شوقی که در همان روز اعزام با گذاشتن یواشکی آجر🧱 زیر پاهام خواستم قدم را بلند تر نشان بدهم که سکندری بدی خوردم💥 و جدای از اینکه مضحکه خاص و عام شدم داشتم فاتحه رفتن به جبهه را میخواندم😨 که یکهو...😎 اگه خواستی داستان رفیق بی‌سیم‌چی مارو بدونی پیشنهاد میکنم این کتابو از دست ندی📻 کتابی آمیخته با خنده ای پر از بغض😂🙂 📖 📻 🕊 ☕️ @ketabnooshh