کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
🔮 کتابنوش | معرفیوفروشکتاب من با یکی خیلی خوشم اونم تویی! 🫀 #دلگویه 🌒 #شب_جمعه ☕️ @ketabnoos
این دل که دارم، پر میزنه
سمت حریم غرق نورت؛
کامل شکسته، قابل نداره،
باشه تقدیم حضورت! 🙂❤️🩹
هدایت شده از کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
_ ماه شب چهارده؟!
+ آره دیگه، همون قمر بنی هاشم خودمون:)🌚
و به نام خدایی که نور را میان
ظلمات این دنیا آفرید! ◡◡🌩💕
کتابنوشی بمون ☕️
کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
همه چیز ممکن بود به طرز متفاوتی رقم بخوره و ما میتونستیم جای دیگهای از تاریخ ایستاده باشیم؛⏳هرچیزی
🥥 کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
به گمانم عشقْ شدیدتر از وابستگی است.
به گمانم رها شدن از وابستگی آسانتر از رها شدن از بند عشق باشد. به گمانم رها شدن از وابستگی محال نیست. و رها شدن از عشقْ محال است.
🧃#یه_نوش_کتاب
🖋#برش_کتاب
🔚#ارتداد
☕️ @ketabnooshh
کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
نوشتن برای کسانی که به شدت ناراحت و دلشکسته هستن راه خوبیه برای خالی کردن فشار روحی و فکری.✍🏼🧠 #وید
شده گاهی وقتا به خودکارت تکیه کنی و سنگینی دلت رو روی کاغذ، توی کلمات خلاصه کنی؟🙃
🍃 کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
راوی میگفت:
از لحظه اعزام به جبهه توی دفترجیبی ام📝 یا گوشه و کنار هر برگه ای که دستم میاومد، یادداشتی از اتفاقاتی که رخ میداد مینوشتم✏️؛ چندوقتی گذشته بود وقتی به نوشته هام مراجعه کردم بغضی گلویم را فشرد که برایم قابل تحمل نبود🫀، گفتم نکند یک وقتی با اینکارم فلسفه جبهه آمدنم بلکل بره روی هوا😵💫...برای همین همه آنها را از بین بردم.🗑
ماه ها گذشت تا قبل از عملیات خیبر، باز دلم هوایی شد و ندایی درونم میگفت که نگذارم خاطره ها از یادم برود،
شروع کردم و روز به روزش را نوشتم که حاصلش نُه دفتر دویست برگ جیبی شد📒
شروع داستان از اونجا بود...
نوجوان ریزه میزه ولی پر شور و شوقی که در همان روز اعزام با گذاشتن یواشکی آجر🧱 زیر پاهام خواستم قدم را بلند تر نشان بدهم که سکندری بدی خوردم💥 و جدای از اینکه مضحکه خاص و عام شدم داشتم فاتحه رفتن به جبهه را میخواندم😨 که یکهو...😎
اگه خواستی داستان رفیق بیسیمچی مارو بدونی پیشنهاد میکنم این کتابو از دست ندی📻
کتابی آمیخته با خنده ای پر از بغض😂🙂
📖#معرفی_کتاب
📻#بی_سیم_چی_تخس
🕊#زندگینامه
☕️ @ketabnooshh