تاحالا شده توی خونه امن و آروم خودت احساس ترس سرتاپای وجودتو بگیره؟🏠
شده مجبور بشی حتی جوری نفس بکشی که صدات درنیاد؟😨
شده مجبور بشی توی ذهنت از عزیز ترین کسانت خداحافظی کنی؟و برای آخرین بار کسی رو ببینی بدون اینکه بدونی اون آخرین دیداره؟🍂😥
رفیق؟!
اتفاقایی که امیدوارم هیچ وقت برات نیوفته!!
بیا با هم این داستان جذاب و پر از بالا پایین رو تجربش کنیم...
جوری که زندگی گرم و صمیمی بهار با پدرش توی شهرشون
و رویاهایی که اون و دوستاش روز به روز براش تلاش میکردن
بعدن از فوت کردن شمع تولد ۲۲ سالگیش، تنها تبدیل به یک خاطره🙂...
از زندگی کردن توی امنیت شد...🖼
⚡️و امنیتی که فراتـــر از شکر کردنه⚡️
#معرفی_کتاب📖
#بهار🌱
☕️@ketabnoosh01
کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
تاحالا شده توی خونه امن و آروم خودت احساس ترس سرتاپای وجودتو بگیره؟🏠 شده مجبور بشی حتی جوری نفس بکشی
°¦🥐📙¦°
دبیرستان پسرانه تلعفر هر از گاهی شاهد بازدید های سرزده ابوقتاده بود. او در این بازدیدها تعدادی از زنان اسیر را میپسندید و برای خودش سوا میکرد. با روابط گسترده ای که با فرماندهان داعش داشت، کسی جرئت نداشت از او بپرسد بر سر زن هایی که با خود برده و دیگر برنگردانده، چه آمده است!
#یه_نوش_کتاب🥤
#بهار🌸
☕️@ketabnoosh01