"دلم براش میتپید، مشتاقش بودم، شیداش بودم و آرزو داشتم ببینمش؛😌🌱 هیچی نپرسم و فقط جلو پاش بمیرم! تو اون لحظات فقط دلم هواشو داشت و بس..🚶🏻♀ از سرما بی حس بودم؛❄️ شاید تا یه لحظه دیگه از حال میرفتم. یهو گرمایی رو پشت سرم احساس کردم.. فکر کردم آفتاب درومد اما خورشید ک روبرومه نه پشت سرم!🌞حضور غریب کسیو احساس کردم..👀 فکر کردم توهم زدم؛ اما سنگینی دستی رو شونم نشست.. به خودم اومدم و سرمو بلند کردم و مردی رو دیدم که قد بلندی داشت و چهار شونه بود؛👤 پشت سرم ایستاده بود و منو نگاه میکرد..! تو عمرم چشایی به درخشش چشای اون فرد ندیده بودم!✨👁 "
اون فرد کی بود؟ این گوینده کیه؟ تهه داستان اون شهر چی میشه؟ قضیه اون انار چیه؟!
میخوای بدونی ماجرا از چه قراره؟🙂
داستان جالبیه،از دستش نده رفیق(:🤝
#معرفی_کتاب📖
#سرود_سرخ_انار🌲🎶
☕️@ketabnoosh01
کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
"دلم براش میتپید، مشتاقش بودم، شیداش بودم و آرزو داشتم ببینمش؛😌🌱 هیچی نپرسم و فقط جلو پاش بمیرم! تو
◇🌵🐢◇
" ای خدای کریم، بر من رحم کن! مرا از یاد عزیزانم غافل کن تا یاد عزیزتر از آنها به دلم بنشیند. "
#یه_نوش_کتاب🥤
#سرود_سرخ_انار🌲🎶
☕️@ketabnoosh01
کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
"دلم براش میتپید، مشتاقش بودم، شیداش بودم و آرزو داشتم ببینمش؛😌🌱 هیچی نپرسم و فقط جلو پاش بمیرم! تو
°¦🐛📗¦°
با صدای پر طنین گفت : " اگر او را بشناسی، میدانی که هیچ حاجت خواهی نیست که از دل او را طلب کند و او نیاید.. "
#یه_نوش_کتاب🥤
#سرود_سرخ_انار🌲🎶
☕️@ketabnoosh01
کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
"دلم براش میتپید، مشتاقش بودم، شیداش بودم و آرزو داشتم ببینمش؛😌🌱 هیچی نپرسم و فقط جلو پاش بمیرم! تو
{🌎☁️}
چشم به آسمان دوختم. ابرهای کدر جلوی ماه و ستاره ها گرفته بودندگفتم : "کاش لااقل امشب ماه را می دیدم".
و به یاد چهره امامغایب افتادم (عج) که چون ماه می درخشید. یعنی می شود یکباردیگر ببینمش؟
#سرود_سرخ_انار🌲🎶
#یه_نوش_کتاب🥤
☕️@ketabnoosh01
کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
"دلم براش میتپید، مشتاقش بودم، شیداش بودم و آرزو داشتم ببینمش؛😌🌱 هیچی نپرسم و فقط جلو پاش بمیرم! تو
⟆📕🌶⟅
فقط او را می خواستم.
دلم برایش می تپید،مشتاقش بودم.
شیدایش بودم و آرزو داشتم ببینمش،هیچ نپرسم و در پایش بمیرم.
در آن لحظات فقط دلم هوایش را داشت و بس!
#یه_نوش_کتاب🥤
#سرود_سرخ_انار🌲🎶
☕️@ketabnoosh01
کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
"دلم براش میتپید، مشتاقش بودم، شیداش بودم و آرزو داشتم ببینمش؛😌🌱 هیچی نپرسم و فقط جلو پاش بمیرم! تو
«📗🌱»
گفتم:«خانمِ خانه،بی آنکه بپرسی کیست،در را باز می کنی؟»
گفت:«بعد از این همه سال،صدای پایت آشنا ترینِ صداهاست.»
#یه_نوش_کتاب🥤
#سرود_سرخ_انار🌲🎶
☕️@ketabnoosh01
کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
"دلم براش میتپید، مشتاقش بودم، شیداش بودم و آرزو داشتم ببینمش؛😌🌱 هیچی نپرسم و فقط جلو پاش بمیرم! تو
《📒🌼》
قبایم را در آوردم و دستارم را از سر کندم و کفش هایم را به گوشه ای پرت کردم و به دل صحرا دویدم و فریاد زدم:
«لعنت بر تو ای مرد
که چسبیده ای به دنیای حقیر.»
#یه_نوش_کتاب🥤
#سرود_سرخ_انار❤️
☕️@ketabnoosh01