سلام برای تعجیل ظهور امام مهدی علیه السلام صلوات اللهم صلعلی محمد وآل محمد وعجل فرجهم❤️ #قصه_جالب
درآیه۲۳۳ فرمود رزق زن وبچه بر عهده آنکس است که🌈
صاحب فرزند است یعنی بر عهده پدر است👈
وَعلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُ هُنَّ بِالْ مَعْرُوفِ🌿
1مومن1جعبه بزرگ پراز مواد غذایى سکه طلا وپول را به🦋
خانه1زن که چند بچه قدو نیم قد داشت برد زن وقتى بسته هاى غذا🌽
وپول وطلا را دید شروع کرد به بدگویی از شوهر اش و گفت🌵 شوهرم
#آهنگر بود او ازروى بی عقلى دست راست ونصف صورت خودرا🍒
در1 #حادثه درکار ازدست دادو مدتى بعد از #سوختگى #علیل و🤕
ازکار افتاده گوشه خانه افتاد تا درمان شود او مریض بود😰
چندبار در مورد برگشت سر کارش با او صحبت کردم اما بجاى🌻
اینکه باز سر کار آهنگرى برود گفت دیگر بااین بدنش چنین کارى🍃
ازاو ساخته نیست و تصمیم دارد سراغ کار دیگر برود من هم که دیدم🍏
او دیگر بدرد ما نمی خورد برادرانم را صدا زدم وبا کمک آنها اورا🌵
ازخانه و #دهکده بیرون کردیم تا لااقل خرج اضافى او را تحمل نکنیم❌
بارفتن او ما هنوز فقیریم و امروز که شما این بسته هاى غذا🍎
وپول را برای مان آوردید ما بشدت به آنها نیاز داشتیم کاش🎄 شوهر
احمقم مارا درک میکرد آن مومن گفت من این بسته ها را نفرستادم❌
1فروشنده #دوره_گرد امروز صبح به مدرسه ما آمد و ازمن🍀
خواست تا اینها رابه شما بدهم و ببینم حالتان خوب هست یا نه؟🌷
آن مومن وقتی داشت دور میشد ناگهان برگشت وگفت راستى👈
یادم رفت بگویم که دست راست ونصف صورت این فروشنده💕
دوره گرد هم سوخته بود!!😳
@ketabollaah
سلام برای تعجیل ظهور امام مهدی علیه السلام صلوات اللهم صلعلی محمد وآل محمد وعجل فرجهم❤️ #پندوقصه #قصه_ها و #پندها
۲۷عنکبوت وَآتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيَا ازاین آیه میفهمیم خدا🌷
دردنیاهم بمومنان صالح جایزه میدهد🍒
#سبط_ابن #جوزی وبقیه علما در کتب شان نوشته اند🌴
۱مردصالح وارد مصر شد او۱ #آهنگر رادید که آهن سرخ شده رابا دست😳
ازکوره بیرون میاورد ودست او نمی سوزد باخود گفت شاید این فرد🌵
۱ولی خدا باشد نزد او رفت گفت تورا بخدا درحق من دعایی بکن🍎
آهنگر گفت من۱ آدم عادی ام من۱ روز دم این دکان بودم ۱زن زیبا🌻
جلوآمدگفت بخدا خیلی فقیرم بچه هایم از گرسنگی لاغر شده اند🤕
بمن کمک کن گفتم اگر راضی شوی ازتو کام بگیرم خیلی پولت میدهم🌈
گفت من متاهلم و۱ شوهر مریض دارم از خدا بترس من اهل🌿
زنا نیستم گفتم پس برو ورفت باز دیدم بازگشت وگفت بدان🦋
من بخاطر بچه هایم مجبورم دراین کار بتو گوش دهم من فورا🍒
دکان را بستم بااو به۱ خانه رفتم وقتی وارد اتاق شدیم دررا قفل کردم🌽
گفت چرا قفل میکنی؟ اینجا کسی نیست گفتم می ترسم ۱نفر🌳
بفهمد رسوای مان کند دراین هنگام آنزن به لرزه افتاد اشک ریخت🍃
وگفت پس چرا ازخدا نمی ترسی گفتم تو ازچه می ترسی که اینقدر😳
میلرزی گفت ازخدا می ترسم بعد گفت اگر مرا ول کنی وپولم بدهیⓂ️
دعامیکنم خدا تورا به آتش دنیاو آخرت نسوزاند حرف اورا قبول کردم✅
بااوکاری نکردم وبه او پول زیادی دادم واز خانه بیرون آمدم او هم با🌸
شادی بمنزل خود رفت همان شب در خواب بانویی بزرگوار که🪴
تاجی از یاقوت برسر داشت را دیدم بمن فرمود یا هذا جزاک الله عنا خیرا💗
ای فلانی خدا پاداش نیکو بتو بدهد عرض کردم شما کیستید؟🌼
فرمود من مادر همان دخترم که فقر اورا بسوی تو کشاند اماتو🎄
ازترس خدا ولش کردی من ازخدا می خواهم که آتش دنیاو🦋
آخرت تورا نسوزاند عرض کردم آنزن از کدام خانواده بود فرمود از🌷
او از سادات واز نسل رسول الله بود به همین علت
حرارت آتش درمن اثر ندارد❌
@ketabollaah