📚 بیست و هفت جمله نویسنده: محسن ذوالفقاری ناشر: واژه‌پرداز اندیشه تعداد صفحات: ۲۵۲ صفحه نوع جلد: شومیز قطع: رقعی 📚📚📚 🔸قیمت : ۱۴۰.۰۰۰ تومان اما👇🏻 🎁قیمت با تخفیف : ۱۲۶.۰۰۰ تومان😍 ♨️جهت خرید مستقیم از سایت روی لینک زیر کلیک کنید👇🏻👇🏻 🌐 https://ketabresan.net/product-page/w4e0TEOlKVqDrMqbVYT7JF2494pSD5g9/fXBmq 💳جهت خرید کارت به کارت به آیدی زیر پیام بدید☺️👇🏻 🆔 @sefaresh_ketab

🖼 گزارش تصویری 🔸 مراسم شب قدر

🎥 ذکر سرّی آیت‌الله فاطمی نیا برای شب قدر ❌ این ویدیو رو اصلا از دست ندید و تنها زمان دیدنش، همین امشبه! 🆔 @KETABRESAN

⛔️اصلاااا از دست ندید⛔️

🌟 شب بیست و سوم، شب قدر است! 🔴 آیت الله بهجت (ره) 🔸بسیاری از بزرگان شب‌های ماه رمضان را بیدار می‌ماندند و نمی‌خوابیدند، هرچند نزد ما تقریبا واضح است که شب بیست‌وسوم ماه رمضان، شب قدر است. 📚 در محضر بهجت، ج٣، ص١٠ 🆔 @KETABRESAN

🖼 گزارش تصویری 🔸 سخنرانی حجت‌الاسلام آقاتهرانی

🖼 گزارش تصویری 🔸 قرآن به سر

🌱 بهار ۱۴۰۳ 🗓 چهارشنبه ، ۱۵ فروردین ۱۴۰۳ 👤 شهید کمال قاسمی قره حسنلو : 🖋 شما را به جان آقا و سرورمان همیشه به یاد خانواده شهدا، اسراء و مجروحین باشید. 📜 #دستخط 📜

🌙 دعای روز بیستم و سوم ماه رمضان 🆔 @ketabresan #نسیم

🖼 #لوح 🔸 لوح با کیفیت نسیم 🆔 @KETABRESAN #نسیم

🔴 پیشنهاد دکترها، سقط جنین بود...

+ هشت ماهگیِ بارداری دوم هم افتاد به اربعین.

🩺 باز هم تمام بررسی‌های پزشکی را انجام دادیم و پزشکم اجازه داد. دست آخر بازهم استخاره‌ای گرفتیم و بسیار خوب آمد. ✨

+ دیگر حتی یک درصد هم شک نداشتیم برای رفتن. راه رفته‌مان بود، با این تفاوت که اینبار خواسته بزرگی هم داشتیم. 🥲

توی غربالگری مرحله اول ریسک سندرم داون جنین خیلی بالا آمده بود.

🔺 احتمال اینکه بچه سندرم داون داشته باشد، بالا بود. پیشنهاد دکترها آمینوسنتز، ور در صورت مثبت بودن، سقط جنین بود! ❤️ ما در هر صورت سقط نمی‌کردیم. دوست‌داشتم اربعین امسال، فقط سلامتی بچه‌ام را بخواهم.

🔹 اما این دفعه یک خواسته‌ی فوق العاده هم داشتم. کمتر از دو ماه دیگر پسرم به دنیا می‌آمد از وقتی توی سه ماهگی جواب آزمایش غربالگری آمد هزار بار از خودم پرسیدم: یعنی سندروم دان دارد؟ سالم است؟ اگر سندروم دان باشد بقیه زندگی چطور می‌شود؟

☀️ چون باردار بودم و دائم گرمم بود لباس گرم همراه نبرده بودم کاملاً سبکبار. 🌸 زن‌های عراقی با ذوق مرا به هم نشان می‌دادند بهم التماس دعا می‌گفتند، زبانِ هم را که درست و حسابی نمی‌فهمیدیم اما هرجور شده باهام وارد مکالمه می‌شدند: (چند سالته؟ چند تا بچه داری؟ بچه چندمته؟) وای چه خوب... برایشان جذاب بود.

🔸 بعضی ایرانی‌ها اما معمولاً برخورد خوبی نداشتند دعوایم می‌کردند: (اینجا کثیفه، شلوغه، پر از مریضیه، بی‌عقلیه... این چه کاری بود کردی دختر جون.. اون هم برای کار مستحب...) من توضیح می‌دادم که (ما سنجیده‌ایم، دکتر چکم کرده...) همان برخورد منفی که توی خود ایران می‌شد، آنجا هم شد. 💔