📌 شبی که شاید یکی از سردترین شبهای سال باشه اما واسه #ایرانیها یه شب گرم و صمیمیه☺️
📌 با دور هم جمع شدنا، با بگوبخندا، با آجیل خوردنا، با خاطره تعریف کردنا و با فال گرفتنا این شب طولانی واسه ما تبدیل میشه به یه لحظه شیرین و دوستداشتنی که حسابی باید قدرش رو بدونیم...👌
👈 #شب_یلدا که با غروب سی آذر شروع میشه و چهارده ساعت و خوردهای بعد با طلوع یکم دی به پایان میرسه یه وقت خوب واسه بودن با بهترینای زندگیمونه 😍
⭕️ مطمئنیم واسه #کتابرسانیا تو این شب بلند یه جای خالی واسه کتابهاشون گذاشتن و امکان نداره رفیق همیشگیشون رو به این مهمونی دعوت نکنن
‼️اصلا شما بگید ؛ دوست دارید کدوم کتاب #مهمون این شبتون باشه ؟!...
بنویسید برامون 👇
🆔 @sefaresh_ketab
🔸این #کتاب نازنین رو بنشونید وسط سفره یلداتون و عکسش رو برا ما بفرستید
🎁به 5تا عکس یلدایی به قید قرعه هدیه ارزندهای تقدیم میکنیم...
قد یه ربع هم که شده با کتابا خلوت کنین
تخمه بشکنین و کتاب بخونین
یلدا مبارک🌹
🔻تو شبی که عملیات لو رفته بود و دشمن با ضدهوایی یکی یکی #غواصا رو توی آب پرپر میکرد. بچهها بازم خودشون رو به خط دشمن رسوندن. اما چطوری؟ اینطوری....
🔻روایت از سیدرضا موسوی غواص پانزده ساله: قسمتی بود که خورشیدی(نوعی سیم خاردار)تقریباً چسبیده بود به کانال
🔸رضا عمادی طلبه مجروح شده بود خودش رو به هر شکلی رسانده بود بالای خورشیدی و
بچه ها رو قسم داد به #حضرت_زهرا و گفت بچه ها دارن یکی یکی شهید میشن بیاید از روی #من عبور کنید.
🔹 این بچه هایی که کپ کرده بودند از روی رضا رد شدند. یکی از بچه هایی که با ما اسیر شد، گفت: من آخرین نفری بودم که رد شدم از روی رضا و شنیدم استخوانش زیر پایم شکست؛ ولی رضا آخ نگفت...😭😭