eitaa logo
کتاب رسان 📚
22.2هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
100 فایل
توزیع کتاب‌های شاخص تا #۲۰_درصد_تخفیف با ارسال #کم_هزینه کشوری سفارش کتاب @sefaresh_ketab خرید سریع و مستقیم از: www.ketabresan.net مشهد: نبش شهید صادقی ۱۹ ، مجتمع تابان ، طبقه منهای یک واحد ۹ و ۱۰
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 شبی که شاید یکی از سردترین شب‌های سال باشه اما واسه یه شب گرم و صمیمیه☺️
📌 با دور هم جمع شدنا، با بگوبخندا، با آجیل خوردنا، با خاطره تعریف کردنا و با فال گرفتنا این شب طولانی واسه ما تبدیل میشه به یه لحظه شیرین و دوست‌داشتنی که حسابی باید قدرش رو بدونیم...👌
👈 که با غروب سی آذر شروع میشه و چهارده ساعت و خورده‌ای بعد با طلوع یکم دی به پایان میرسه یه وقت خوب واسه بودن با بهترینای زندگی‌مونه 😍
⭕️ مطمئنیم واسه تو این شب بلند یه جای خالی واسه کتاب‌هاشون گذاشتن و امکان نداره رفیق همیشگی‌شون رو به این مهمونی دعوت نکنن
‼️اصلا شما بگید ؛ دوست دارید کدوم کتاب این شبتون باشه ؟!... بنویسید برامون 👇 🆔 @sefaresh_ketab
🔸این نازنین رو بنشونید وسط سفره یلداتون و عکسش رو برا ما بفرستید 🎁به 5تا عکس یلدایی به قید قرعه هدیه ارزنده‌ای تقدیم می‌کنیم...
قد یه ربع هم که شده با کتابا خلوت کنین تخمه بشکنین و کتاب بخونین یلدا مبارک🌹
❄️ زمستان ۱۴۰۲ 🗓 شنبه ، دوم دی ۱۴۰۲ 👤 شهید سید مجتبی علمدار : 🖋 سعی کنید قرآن انیس و مونس‌تان باشد نه زینت دکورها و طاقچه‌های منزلتان شود ؛ بهتر است را زینت کنید.
💠 اولین روز هفته‌مونو با دعای فرج امام زمان و با دعای سلامتی برای این حضرت شروع کنیم ، انشاالله که هفته پر رزق و روزی داشته باشیم...🙏🤲
💠اگه از این به بعد خواستید و رو واسه یه کودک ایرانی تعریف کنید این خاطره از عملیات کربلای 4 رو واسش بگید...👇👇👇
🔻تو شبی که عملیات لو رفته بود و دشمن با ضدهوایی یکی یکی رو توی آب پرپر می‌کرد. بچه‌ها بازم خودشون رو به خط دشمن رسوندن. اما چطوری؟ اینطوری....
🔻روایت از سیدرضا موسوی غواص پانزده ساله: قسمتی بود که خورشیدی(نوعی سیم خاردار)تقریباً چسبیده بود به کانال 🔸رضا عمادی طلبه مجروح شده بود خودش رو به هر شکلی رسانده بود بالای خورشیدی و بچه ها رو قسم داد به و گفت بچه ها دارن یکی یکی شهید میشن بیاید از روی عبور کنید. 🔹 این بچه هایی که کپ کرده بودند از روی رضا رد شدند. یکی از بچه هایی که با ما اسیر شد، گفت: من آخرین نفری بودم که رد شدم از روی رضا و شنیدم استخوانش زیر پایم شکست؛ ولی رضا آخ نگفت...😭😭