eitaa logo
کتابشهر ایران !شعبه‌اردکان‌¡
1.6هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
11 فایل
کتابشهرایران !شعبه‌اردکان‌و‌میبد¡ کتاب📚کافه☕وکلی‌چیزای‌جذاب‌دیگه ⏰️ساعت‌کاری: صبح: ۹ الی ۱۳:۳۰ |عصر : ۱۷:۳۰ الی ۲۲ جمعه ها» ۱۷:۳۰ الی ۲۱:۳۰ ارتباط‌با‌ -ادمین- : @ADMIN_KETABSHAHR 🌐سایت بازار کتاب: https://bazarketab.ir/vendors/11/detail
مشاهده در ایتا
دانلود
کتابشهر ایران !شعبه‌اردکان‌¡
توجه⚠️ توجه⚠️ 🔸️باتوجه به درخواست متعدد مشتریان گرامی به بعضی از کتاب ها
#نقد_کتاب📚 #یک_بعلاوه_یک نویسنده: جوجو مویز داستان روابط آزاد زن و مردها، بی‌خیالی نسبت به زن و بچه‌هایشان، خیانت و... @patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبه‌اردکان‌¡
توجه⚠️ توجه⚠️ 🔸️باتوجه به درخواست متعدد مشتریان گرامی به بعضی از کتاب ها
#نقد_کتاب📚 #بادبادک_باز نویسنده خالدحسینی تصویری منفی و غیر واقعی از مردم افغانستان @patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبه‌اردکان‌¡
توجه⚠️ توجه⚠️ 🔸️باتوجه به درخواست متعدد مشتریان گرامی به بعضی از کتاب ها
#نقد_کتاب📚 #قهوه_سرد_آقای_نویسنده ارمغان ایسم‌های غربی که در تمدن خودشان مردم را به ایست محبت و عاطفه کشانده است سال چاپ۹۵ @patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبه‌اردکان‌¡
توجه⚠️ توجه⚠️ 🔸️باتوجه به درخواست متعدد مشتریان گرامی به بعضی از کتاب ها
#نقد_کتاب📚 #بیشعوری #نویسنده:خاویر_کرمنت قضیه از آن جایی آغاز شد که به یک باره موجی از عکس های جور وا جور کتاب بیشعوری در فضای مجازی ایجاد شد. @patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبه‌اردکان‌¡
#نقد_کتاب📚 #گیاهخوار نویسنده هان کانگ
داستان زندگی زنی است جوان، ساکت، بی امید و بی هدف که خوابهای عجیبی می بیند. در خوابهایش گوشت خام، خون، سگ و … چنان کریه و زشت جلوه می کند که او از خوردن هر چه گوشت است متنفر می شود. به گیاهخواری رو می آورد و همین زندگی زناشویی و فامیلی اش را تحت تاثیر قرار می دهد، خودکشی و تیمارستان و سر آخر هم هیچ. نویسنده ای ژاپنی که جایزه ای جهانی برای کتابش دریافت می کند و عده ای از داخلی های ما هم که اهل «هیچ» هستند می گویند او مثل صادق هدایت نوشته است، بوف کور صادق هدایت. کتاب پر از سردرگمی است. پر از سکوت تلخ، پر از پوچی و نیستی… توصیف دارد، شخصیت پردازی دارد، فضاسازی دارد اما محتوا ندارد؛ کتاب همان چیزی که اصل است. و هر کسی انتظار دارد پس از این که ساعت ها عمرش را پای کتاب می گذارد به امید و آرامش برسد و یا حتی سرگرمی مفیدی هم برایش باشد، هم نیست. خستگی و تنهایی و نا امیدی که به انسان تلقین می کند قطعا آرامش روانی را به هم می زند. مرد کار دارد. زن کار دارد. خواهرش کار دارد. شوهرش کار دارد. تکنولوژی هست. امکانات هست. روابط انسانی هست. غزیزه و … هست اما همه شخصیت ها، تنها هستند. نمی توانی همزاد پنداری کنی. اصلا نمی خواهی همزاد پنداری کنی. شخصیت ها محبوب نیستند. نمی خواهی جایشان باشی … نمی دانم وقتی بوف کورخوان ها می گویند بعد از خواندن به خودکشی فکر کرده اند چرا از این کتاب تعریف می کنند… آفتابه، لگن هفت دست محتوا هیچ چی… @patogh_ketab_ardakan
#نقد_کتاب📚 #بیشعوری #نویسنده:خاویر_کرمنت قضیه از آن جایی آغاز شد که به یک باره موجی از عکس های جور وا جور کتاب بیشعوری در فضای مجازی ایجاد شد. @patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبه‌اردکان‌¡
📚   🔺قرار نبود که آدمیزاد اهل همه چیز باشد! قرار بود که اهل خوبی ها باشد، زیبایی ها و پاکی ها ! 🔺قرار نبود که مخلوق ضعیف، خالق قادر را حذف کند. قرار بود که زیر سایه خالقش توانمند شود و خوش بخت! 🔺قرار نبود که وقتی قلم به دست می گیرد هرچه که نباید بنویسد! قرار بود که راوی خیر باشد و معرفی کننده ی بدی ها ! رمان قرار نبود و قرار بود نوشته ی 🔻هما پوراصفهانی در صفحه‌ای مجازی است که نوجوانان و جوانان زیادی را پای خود نشانده و آن ها را در رویاهای این دوران فرو برده است و سر آخر دست خالی برگردانده است. رمانی که با شیطنت های سه دختر شروع می شود. البته 🔺قرار نبود که آدم ها این قدر بی اخلاق باشند و زبانشان در هر دور چرخش یک دور به کلمات رکیک بچرخد که متاسفانه در این رمان و امثالش پر از حرفایی است که عرف جامعه به آن می گویند: فحش!! ❗️❗️چرا پور اصفهانی این قدر اصرار دارد که شخصیت های داستانی اش در حرف زدن بی پروا باشند و کلاس و فرهنگ و شخصیت را فقط در پول و پوشش زیبا و زندگی های گران قیمت بداند، نمیدانم. دختر و پسر شخصیت های رمان او فوق العاده زیبایند و پولدار، دخترانش هیچ ویژگی فرهنگی، روحی و اخلاقی و اجتماعی خاصی ندارند اما چنان محبوب القلوبند که انسان حسرت می خورد. پسرانش همه بسیار بداخلاقند تا جایی که در جای جای داستانش با زن عصبی رفتار می کنند و به قول خودش سگ دارند. هر چند او گاهی این حالت را غیرت می نامد. البته که معنی محبت و غیرت و فرهنگ و ادب و محبوبیت و مقبولیت در ادبیات داستانی امروز بسیار متفاوت شده است. رمان قرار نبود زندگی بی هدف دختری به نام ترسا ست که بزرگترین هدفش در دنیا، دکتر شدن است و حاضر است برای رسیدن به آن قید خانواده را بزند و به کانادا هم برود. حتی خودش هم نمی داند از رفتن چه می خواهد.‌‌‌‌ ازدواج صوری می کند و بقیه ی رمان، داستان این زندگی ست. 🔻هما پور اصفهانی در خلق صحنه های احساسی و خیالی بی پروا، خوب قلم می زند و این نقطه ضعف نوجوانان و جوانان است و همین هم است که طرفداران زیادی دارد و الا که رمان هایش در خواننده رشد و حرکت و تحول مثبتی ایجاد نمی کند. در جای جای داستانش می خوانی که دو هفته گذشت،یک ماه گذشت،… و یکهو صحنه حسی اش شروع می شود. کل زندگی ها می گذرد بی هیچ محتوایی و فقط لحظه های خاص یک خیال خوب پردازش می شود. @patogh_ketab_ardakan