#گزیده_ای_از_کتاب📚
💠امام حسین علیه السلام در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا یک جور دیگر. شب عاشورا، سخن از «نمیخواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم» بود. روز عاشورا میگوید: «بیائید به من کمک کنید، آیا یاور و مددکاری هست؟ هل من ناصر ینصرنی؟» شب صحبت میکند تا مبادا خبیثی در بین طیبها باشد، و روز سخن میگوید تا مبادا طیبی در بین خبیثها مانده باشد.
شب غربال میکند تا فقط صالحان بمانند و روز غربال میکند تا فقط اشقیاء در مقابل او ایستاده باشند.
@patogh_ketab_ardakan
#گزیده_ای_از_کتاب📚
مریم پرسید: امام حسین علیه السلام برای چی شهید شد پدر بزرگ؟
پدر بزرگ گفت: «برای اینکه نمی خواست ظلم و زورگویی را قبول کند دخترکم.»
یاسین پرسید: «یعنی چی پدر بزرگ؟»
پدر بزرگ فکری کرد و گفت: «بگذارید با قصه برایتان بگویم بچه ها.»
و پدر بزرگ قصه یک درخت گیلاس پر از پرنده را برایشان تعریف کرد...
@patogh_ketab_ardakan
#گزیده_ای_از_کتاب📚
🔸جنس قاچاق می کرد به ترکیه، لبنان، سوریه و... .
🔻بساط منقل و بافورش هم به راه بود .آقا جمال را میگویم.
انقد پول داشت که چند جای ترکیه خانه میخرید،خانه های آنچنانی! اما،حرفِ دین و حلال و حرام که میشد
به هیچ طریقی زیر بار نمیرفت!
🔹کربلا را باور نداشت.میگفت:« اینها همه داستان است،
میگفت مگر سر بریده چقدر روی ِنی دوام میآورد؟
🔺فرض که اتفاق افتاده،چرا یک سرباز عالی رتبه که برای
خودش شأن و مقامی دارد ،باید بزند توی گوشِ دختر سه ساله؟!»
***
حالا اما
ده سالی میشود که در حرم حضرت رقیه (صلی الله علیه و آله)
زندگی می کند!
.
.
.
💠یه کتابِ خیلی خوندنی !یه عنایت از حضرت رقیه و یه تحول از اقا جمال فیض اللهی.
و کلی ماجرا های جذاب و جالب و البته واقعی.
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #تندتر_از_عقربه_ها_حرکت_کن 📘کتاب " تندتر از عقربه ها حرکت کن " روایتی از ز
#گزیده_ای_از_کتاب📚
«قبل از بههمریختن اوضاع سوریه، آنجا نمایشگاهی رفتیم و روزهای آخر فهمیدیم سوریه با ترکیه تعرفهای ترجیحی دارد؛ اما با ایران که اینقدر کمکش میکند، نه. یعنی وقتی میخواهیم محصولی صادر کنیم آنجا، ٢۵درصد تعرفه میگیرند. یعنی قیمت ما ٢۵درصد نسبت به ترکها گرانتر است. برایم عجیب بود که چرا من متوجه این مسائل میشوم؛ اما رایزن و سفیر ما این مسائل را متوجه نمیشود. در تمام دنیا، از کارهای اساسی و اصلی سفیرهای کشورها بسترسازی اقتصادی برای تولیداتشان است. حتی وقتی میروند برای کار فرهنگی یا سیاسی، باز هم حواسشان به اقتصادشان است. چه میشود که چین برای ما صلواتشمار میسازد، قبل از اینکه خود ما به فکر بیافتیم بسازیم؟ چون سفیرشان آمده و در فرهنگ ما نیاز به این کالا را دیده. وقتی وزیر بهداشت ایتالیا میآید ایران، قرارداد ساخت یک بیمارستان را با وزیر بهداشت ما میبندد؛ ولی وزیر بهداشت ما که میرود یک کشور دیگر، هیچ دستاورد اقتصادی برای بخش خصوصی ندارد.»
@patogh_ketab_ardakan
#معرفی_کتاب📚
#چرا_تو؟
🔸محور اصلی داستان چرا تو نگاه مجدد و دقیق به روزگار #امام_حسن_مجتبی (ع) و اطرافیان خائن آن امام همام و مظلوم است.
نویسنده صرفاً وقایع را از زاویه دید موجودی خطرناک به نام #محمدبن_اشعث و درباره زندگانی و تصمیمات و موقعیت یکی از سگان دستآموز #آل_یهود به نام #شمر بیان کرده است است.
✅ هدف این کتاب ارائه ذهنیت درست برای تشخیص به کشف پدیده شوم #نفوذ است.
#گزیده_ای_از_کتاب📚
من بودم و یک طفل ناخواسته از یک رابطه ی نافرجام .گریه و خودزنی و آه و ناله فایده نداشت. نه بلد بودم سقطش کنم نه کسی را خارج از آبادی می شناختم که به او مراجعه کنم و بچه ام را بیندازد. اصلا موقع ما این چیز ها رسم نبود و هرکسی حامله می شد بچه اش را به دنیا می آورد.من بودم و یک عالمه بیچارگی که روی سرم خراب شده بود …
@patogh_ketab_ardakan
#معرفی_کتاب📚
#چرا_تو؟
🔸محور اصلی داستان چرا تو نگاه مجدد و دقیق به روزگار #امام_حسن_مجتبی (ع) و اطرافیان خائن آن امام همام و مظلوم است.
نویسنده صرفاً وقایع را از زاویه دید موجودی خطرناک به نام #محمدبن_اشعث و درباره زندگانی و تصمیمات و موقعیت یکی از سگان دستآموز #آل_یهود به نام #شمر بیان کرده است است.
✅ هدف این کتاب ارائه ذهنیت درست برای تشخیص به کشف پدیده شوم #نفوذ است.
#گزیده_ای_از_کتاب📚
من بودم و یک طفل ناخواسته از یک رابطه ی نافرجام .گریه و خودزنی و آه و ناله فایده نداشت. نه بلد بودم سقطش کنم نه کسی را خارج از آبادی می شناختم که به او مراجعه کنم و بچه ام را بیندازد. اصلا موقع ما این چیز ها رسم نبود و هرکسی حامله می شد بچه اش را به دنیا می آورد.من بودم و یک عالمه بیچارگی که روی سرم خراب شده بود …
@patogh_ketab_ardakan
#معرفی_کتاب📚
#بی_کتابی
🔻رمانی تاریخی ست که به «کتاب» میپردازد. رمان سعی کرده ارزشگذاری به کتاب توسط ایرانیان را زیر ذرهبین قرار دهد.
داستان در دوره سلطنت مظفرالدینشاه رخ می دهد،زمانی که ریاست کتابخانه سلطنتی به میرزا علی واگذار شده است.
.
🔸️همانطور که در تاریخ آمده، میرزا علی خیلی از کتابهای کتابخانه سلطنتی را فروخته یا عوضکرده و بسیاری از نگارههای ارزشمند این کتابها را نیز جداکرده و در اختیار بیگانگان قرار داده بود. از طرفی دیگر، شخصیت اصلی رمان فردی به نام «میرزا یعقوب آنتیکهفروش» است که علاقه زیادی به گردآوری نسخ خطی و چاپ سنگی دارد و برای دستیابی به آنها حتی حاضر است از جانش نیز بگذرد. .
🔸️در خلال داستان، سه روایت موازی را نیز خواهید خواند. یک روایت اساطیری (از ضحاک) و دو روایت تاریخی(ماجرای به توپ بستن مجلس و ماجرایی از ناصرالدینشاه). بی کتابی تا به امروز به عنوان برنده جایزه جلال آل احمد وکتاب سال 96 انتخاب شده است.
🔹️رمان "بیکتابی" با داستان جذاب، درونمایه تاریخی و نثر قاجاری اما روان، دستت رو می گیره و تو رو به حال و هوای اون روزهای مملکت میبره. رمانی که در زمان قاجار و همزمان با درگیریهای مشروطه و به توپ بستن مجلس اتفاق افتاده.
#گزیده_ای_از_کتاب📚
عجب پدرسوخته جلبی است این چپومیرزا! چنان از اساس، قضیه را به هم ریخته که اگر نصف این گنجینه را هم چپو کند، کسی سر درنمیآورد. دزد از بینظمی نان میبرد. امور منزل و دولت و شهر و مملکت ندارد، چه آشپزخانه باشد، چه کتابخانه سلطنتی. فرقی ندارد.
@patogh_ketab_ardakan
🔻بارها میشد همراه استاد به کتاب فروشی میرفتیم. میگفت فلان کتابفروشی کتابهای خوبی داره. کتاب فروشی ها را خوب می شناخت.
🔻میگفت سید این ماه فقط تونستم صد تومان کتاب بخرم!!
یعنی کتاب توی سبد خرید استاد جاش محکم بود.
🔻یه بار گفتم استاد فلان کتاب را خوندم خیلی دید من را به انقلاب باز کرد. خیلی استقبال کرد و گفت «حدیث پیمانه» را اگر بخوانی فوق العاده است. عاشقش میشی.
🔻درباره کتاب #زرسالاران میگفت این کتاب ما را بیدار کرد!
چقدر این کتاب را دوست داشت. با اینکه بارها خونده بود اما جلسه مطالعه و مباحثه اش را برای ما می گذاشت تا رشد کنیم.
🔻اینقدر این کتاب را دوست داشت که بخاطرش رفته بود شیراز تا با نویسنده کتاب استاد #عبدالله_شهبازی گفتگو کنه.
🔻یکبار در فروشگاه انتشارات آقای خسروشاهی دنبال کتاب خودش (کتاب اسطوره های صهیونیستی در سینما) میگشت. گفتم مگه کتاب خودتون را ندارید؟ گفت نه، میخوام برای کسی بخرم!
🔻برای شهرستان لیست پیشنهادی مطالعه کتاب میخواستم. یک جزوه معرفی کتاب برای سنین مختلف با موضوع های مختلف بهم داد.
خوشحال می شد که داریم کتاب خوان میشیم و سرعت خواندنمون بالا رفته.
کتاب یا در دستش بود، یا توی کیفش یا توی اتاقش یا محل کارش.
♨️ راوی: سید ضیاءالدین رضی
#گزیده_ای_از_کتاب📚
#مردی_که_تعطیلی_نداشت
#محمدحسین_فرج_نژاد
@patogh_ketab_ardakan