eitaa logo
کتابشهر ایران !شعبه‌اردکان‌¡
1.3هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
627 ویدیو
11 فایل
کتابشهرایران !شعبه‌اردکان‌و‌میبد¡ کتاب📚کافه☕وکلی‌چیزای‌جذاب‌دیگه ⏰️ساعت‌کاری: همه‌روزه‌ بجز جمعه ها صبح: ۹ الی ۱۳:۳۰ |عصر : ۱۸ الی ۲۲ ارتباط‌با‌ -ادمین- : @ADMIN_KETABSHAHR ارتباط‌با‌ما"آدرس: https://zil.ink/ketabshahr_ardakan
مشاهده در ایتا
دانلود
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📯📯پویش دلتکانی به مناسبت چاپ ده هزارمین جلد از کتاب شهید زکریا شیری تقدیم می کند 💠💠سرود کاش برگردی💠💠 🎺کاری از گروه سرود مرآت 🌹به امید روزی که پیکر این شهید عزیز به آغوش خانواده خود برگردد. @patogh_ketab_ardakan
⚠️توجه توجه⚠️ کانال 🎯🎈پاتوق بازی اردکان🎈🎯 افتتاح شد. 🌸فروش انواع بازی های فکری با قیمت مناسب 🌼با کودکانمان تمرین زندگی کنیم.. 🕹جهت عضویت در کانال پاتوق بازی اردکان: https://eitaa.com/patogh_bazi_ardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 ✅ زندگی به سبک بهشت 🎉همراه با مسابقه و جوایز ارزنده @zendegi_beheshti
📚 💠به مناسبت چهلمین ساگرد هفته دفاع مقدس💠 کتاب های 📚📚 و 📚📚 🔸️تاریخ ۳۱ شهریور ماه الی ۱۲ آبان ماه ✅با تخفیف کتب📚 ⚠️مسابقه بصورت پیامکی می باشد. 🎊همراه با اهدا جوایز ارزنده به ارزش ۹۰ میلیون ریال 🔸محل تهیه کتاب: ◽️فروشگاه مصطفی ابوطالبی پاتوق کتاب اردکان ◾️بوستان یاس ◽️فروشگاه جنب مسجد امیرالمومنین ◾️ و مساجد سراسر شهرستان @patogh_ketab_ardakan
📚 🔻این کتاب روایت زندگی شهید مدافع حرم نعمت الله نجفی است شهیدی از تیپ غیور فاطمیون. تیپی از رزمندگان سلحشور و مقاوم و مظلوم افغانستان. راوی کتاب همسر محترم شهید است که خاطراتش را از زمان قبل از ازدواج و خواستگاری تا ازدواج و شهادت بیان می کند. 🔹تا به حال کتاب های زیادی از مدافعان حرم خوانده ایم اما این کتاب شاید با همه آنها متفاوت است...بنظرم بهترین تعریف از این شهید را آقای محمد علی جعفری نویسنده کتاب های عمار حلب قصه دلبری و آرام جان داشتن که از این قرار بود: 📝حبیب دل فقط خداست اگر هر روز چشمتان به شاخص بورس است اگر مدام قیمت طلا و سکه را چک می کنید اگر با نوسان قیمت ماشین ضربان قلبتان به شل کن سفت کن می افتد و اگر صد رقم از این مدل اگرها در زندگیتان نقش دارد سراغ این کتاب و این شهید نروید! این آقانعمت الله افغانستانی امل، از آن دست شهدای روی اعصاب است. از آن هایی که زود شاخ می شوند، از آن هایی که چهارزانو می نشینند کنج ذهنت، بلند هم نمی شوند. از همان خط اول کتاب آچار به دست می افتد به جان پیچ و مهره هایت، تا به خود بیایی می بینی موتورت را گذاشته زمین و دارد دست هایش را می تکاند. بعد هم همین طور اوراق رهایت می کند و می رود که می رود! خداحافظ بلند! الفاتحه! از من می شنوید اگر کلاهتان هم افتاد نزدیک این کتاب، سراغش نروید! عطایش را به لقایش ببخشید. بعد نیایید بگویید باز این شهید کی بود انداختی به جانمان؟! از من به شما نصیحت. @patogh_ketab_ardakan
📚 بعد از نماز صبح دردش کمی فروکش کرده بود. ثریا صبحانه نعمت‌الله را آماده کرد که بخورد و برود سر کار؛ بیشتر از این نمی‌توانست در خانه بماند. نعمت‌الله چایی را که برد سمت دهانش، با ثریا چشم در چشم شد. لحظه‌ای مکث کرد. چایی را گذاشت روی سفره و گفت: «ثریا دیشب برای یه لحظه فکر کردم امشب رو دیگه صبح نمی‌کنم. پیش خودم گفتم تموم شد. داشتم فکر می‌کردم که باید از همه‌چی دل بکنم. به همه فکر کردم، دیدم می‌تونم از همه دل بکنم، حتی بچه‌ها، ولی از تو نه؛ دیدم چقدر محاله بتونم از تو دل بکنم...» اشک گوشه چشم ثریا جمع شد؛ زبانش از شوق آنچه می‌شنید بند آمده بود، فقط با چشم‌هایش به نعمت‌الله فهماند که او هم... @patogh_ketab_ardakan
📚 ⚠️با خواندن این کتاب حادثه کربلا را لمس کنید. 🔹وقتی کتاب را شروع کردم خیلی نظرم رو جلب نکرد اما از سرکنجکاوی ان را کنار نگذاشتم. هرچه جلوتر رفتم برای خواندن آن مصمم ترشدم می خواندم و در خودم اشک می ریختم. شرح حال جمعی از رزمندگان است که همگی بوی شهادت می دهند. همگی رسیده اند به ورودی بهشت….. اصلا نمی توانم توصیفشان کنم. فقط باید سطرسطر تپه برهانی را با جان و دل بخوانید.. 🔸«در مردادماه سال 1362، گروهان میثم از گردان امام حسین(علیه السلام)، از لشکر 14، تپه سوم از تنگه دربندیخان عراق را فتح کرده و در محاصره نیروهای عراقی گرفتار شده است و پس از دو روز مقاومت، سرانجام با شهادت نفرات گروهان، تپه مجددا به تصرف نیروهای عراقی در آمده است.» 🔻این روایت رسمی و کوتاهی بود که اگر تپه برهانی نوشته نمی‌شد از آن قسمت از تاریخ دفاع مقدس در ذهن‌ها می‌ماند، اما حمیدرضا طالقانی بعد از مجروحیتی شدید و 15 روز بی‌آب و غذا درد کشیدن و تحمل کردن، وقتی زنده ماند و به نیروهای خودی رسید، شرحی از حماسه تپه برهانی ارائه کرد که مشخص می‌نمود همه اتفاقاتی که روی آن تپه افتاده است همان چند خط رسمی نبوده... @patogh_ketab_ardakan
📚 🔻خاطره «تپه برهانی» نوشته «سید حمید رضا طالقانی» در سال 1365 در نخستین مسابقه بزرگ فرهنگی هنری جبهه و جنگ که توسط قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) برگزار شد، رتبه اول را در بخش خاطره نویسی کسب کرد. 🔸حماسه تپه برهانی در سوم خرداد سال 1373 نیز در نخستین دوره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس، رتبه اول خاطره را به خود اختصاص داد و تندیس زرین برترین کتاب دفاع مقدس را از دست رئیس جمهور دریافت کرد، همچنین در سال 1379، درجشنواره «ادب پایداری» که کلیه آثار ادبی در طول بیست سال، از آغاز دفاع مقدس تا سال 1379، با حضور نخبگان ادبی کشور مورد ارزیابی قرار گرفت. 🔺در این ارزیابی نیز گوی سبقت از صدها کتابی که در طول بیست سال نگارش شده بود، ربود و به عنوان «برترین کتاب خاطره در سطح الف جشنواره ادب پایداری» معرفی شد و خالق این اتر جاودانه، در دیپلم افتخار و تندیس زرین برترین نویسنده کتاب خاطره، در بیست سال ادبیات داستانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را دریافت کرد. @patogh_ketab_ardakan
📚 صبح روز هفتم، از سرما یخ زده بودم و به‌شدت می‌لرزیدم. تصمیم گرفتم در نقطه‌ای بیرون از بیشه روی سنگ‌ها و زیر تابش مستقیم نور آفتاب بخوابم، لذا از حسین و ماشاءالله فاصله گرفتم و کشان‌کشان از بیشه خارج شدم. در نزدیکی تخته‌سنگی زیر آفتاب خوابیدم. نور خورشید گرمی لذت‌بخشی داشت و در همان لحظات اولیه، به خواب خوشی فرو‌رَفتم. اما فکر می‌کنم هنوز ساعتی نگذشته بود که با صدای انفجار مهیبی از خواب بیدار شدم. ظاهراً دشمن مرا از بالای تپه دیده و یک خمپارۀ شصت پرتاب کرده بود. خمپاره در فاصله ده بیست متری من منفجر شد. به‌سرعت خود را به طرف درخت‌ها کشیدم. دومین خمپاره دشمن در فاصله‌ای نزدیک‌تر منفجر شد. حسین و ماشاءالله که از صدای خمپاره‌ها بیدار شده بودند، با نگرانی مرا صدا می‌زدند. به هر شکل ممکن وارد بیشه شدم و حسین و ماشاءالله نیز به کمکم شتافتند و مرا از آن محل دور کردند. ده‌ها گلوله خمپاره، یکی پس از دیگری، در میان درختان و داخل جوی آب فرودمی‌آمد و منفجر می‌شد. آن روز دشمن بیشه را زیر آتش خمپاره گرفت و خمپاره‌ها در فواصل مختلف در سطح بیشه بر زمین می‌خورد. هر دفعه با صدای سوت خمپاره‌ها بر زمین می‌خوابیدیم، اما چون در زیر درختان بودیم، دشمن قادر به دیدن ما نبود و لذا بدون هدف آتش می‌کرد و اکثر خمپاره‌ها در فاصله‌ای دور از ما به زمین می‌خورد. شاید پس از گذشت هفت روز، دشمن انتظار نداشت که یک نیروی ایرانی در منطقه مانده باشد. از آن پس، نگرانی آمدن یک تیم عراقی برای پاکسازی بیشه به نگرانی‌های ما افزود و طول روز را با انتظاری تلخ سپری کردیم.» @patogh_ketab_ardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 📚 💠حماسه تپه ی برهانی💠 🔸وقتی که هیچ راهی جز جلوی پاهایت نیست و با تمام وجود میکنی.. 🔹با خواندن این حرفهایی که امروز تبدیل به شعار و لقلقه زبون خیلی از ماها شده براتون تازه و معنی دار میشه. ⁉️براستی بهشت کجاست؟ جاییکه قصرهای بزرگ و غذاهای لذیذ و و های زیبا داره؟! یا جایی که فقط حضور داره؟! حتی بدون قصر و غذا و حوری....!!! @patogh_ketab_ardakan
: «عملیات والفجر دو که تپه برهانی بریده ای از آن را روایت می کند، در تابستان سال 1362 انجام شد. من پس از دوره بستری و زمانی که سلامتی خود را به دست آوردم، نگارش تپه برهانی را شروع کردم. قصد من از این کار، چاپ کتاب نبود، بلکه ثبت و ضبط حماسه ای بود که رزمندگان گردان امام حسین(ع) آفریدند و این کار را یک تکلیف می دانستم؛ تکلیفی که به بهای از دست دادن فوز شهادت در راه خدا، بر عهده من گذاشته شده بود. کسی که تپه برهانی را مطالعه کرده، قطعاً تائید می کند که زنده ماندن من، با قواعد عادی و طبیعی جور در نمی آید. چطور ممکن است آدمی که هم از ناحیه مچ پا زخمی شده و هم رگ شریانی دست راست اش قطع شده، خود را از یک پرتگاه پایین بیندازد و پانزده روز را در یک بیشه، بدون غذا و صرفاً با آشامیدن آب نهر و خوردن برگ های درخت مو، درحالی که زخم هایش چرکین شده و حتی کرم افتاده است، سر کند و زنده بماند؟! لذا من مشاهداتم را فقط از باب امتثال تکلیف نوشتم و جداً معتقد بودم و هستم که از شهادت در راه خدا محروم شدم تا عاشورایی را که روی تپه سوم تنگه دربندیخان عراق آفریده شد، روایت کنم، گرچه به اجر آن امیدوارم. @patogh_ketab_ardakan
📌 بازدید نماینده مردم اردکان در مجلس شورای اسلامی از غرفه پاتوق کتاب در محل مصلای اردکان 🔴 اردکان برخط  http://eitaa.com/ardakanbarkhat @patogh_ketab_ardakan
📚 خاطره ای خوب🤗 از فرشته ها تو ذهن کودکمون👨‍👩‍👦‍👦 بکاریم... ‌ 🔶️از دیدگاه آیات و روایات ایمان به جهان غیب، آدمی رو به گوهر تقوا و مراقبت از خویشتن می رسونه و جنبه های گوناگونی داره که یکی از اون ها ایمان به وجود فرشته ها و حضور فعال اون ها در جای جای زندگی انسانه. در این راستا انتشارات جمال اقدام به تهیه کتابی در این زمینه کرده، تا بتونه گامی در جهت تقویت رشد معنوی کودکان برداره.🍀🍀🍀 🔴این کتاب حاوی ۹۰ صحنه از حضور فرشته ها در زندگی ما آدمهاست که به آموزش سبک زندگی اسلامی در بچه‌ها می‌پردازه و به پرورش معنوی کودکان و تقویت باورهای غیبی اون ها کمک میکنه.🌿🌿🌿 ‌‌ 🤔🤔🤔شما چه خاطره ای از دوران کودکی تون دارید که به علاقه مندی شما به مسائل دینی خیلی کمک کرده؟ @patogh_ketab_ardakan
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 📚 ⛔️لطفا این کتاب رو .. وگرنه زندگیتون رو بهم میریزه.. ⚠️اگر هر روز چشمتان به شاخص است ⚠️اگر مدام قیمت طلا و سکه را چک می کنید ⚠️اگر با نوسان قیمت ماشین ضربان قلبتان به شل کن سفت کن می افتد.. و ⚠️اگر صد رقم از این مدل اگرها در زندگیتان نقش دارد سراغ این نروید! @patogh_ketab_ardakan
🔸کتابها، یادگار شهید درگنجینه ایثار و شهادت اردکان ،یکی از بهترین ابزارهای کمال بشری است.(امام خامنه ای) @patogh_ketab_ardakan
امیرالمومنین (ع): فکر تو‌گنجایش هرچیز را ندارد پس آن را برای آنچه مهم است فارغ گردان . @patogh_ketab_ardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا