📚رمان: #گرگها 👇👇
✍نویسنده:م.ابهام
📖تعداد صفحات:2⃣5⃣3⃣2⃣
📝خلاصه:
دختری که در بازدیدی از تیمارستان، به یک بیمار روانی دل میبازد و تصمیم میگیرد در نقش پرستار، او را به زندگی بازگرداند...
💢ژانر: #عاشقانه
🆔@ketabvaroman
📚رمان : یادداشت های یک زن 👇👇
✍نویسنده : زهرا علیزاده
📖تعداد صفحات:1⃣5⃣2⃣
📝خلاصه :
رمان یادداشت های یک زن روایت عشق آتشین و داغ دختر هفده ساله روسی با پسر ایرانیه.. عشقی که بعد از سالها دوباره شعله ور شده اما اینبار خسرو با یه بچه برگشته!....
💢ژانر: #عاشقانه
#پیشنهادی
🆔@ketabvaroman
📚رمان: آلا نوه ی خان 👇👇
✍🏼نویسنده:زهرا چگنی(Shoka.sheler)
📖تعداد صفحات:5⃣9⃣2⃣
📝خلاصه:
آلا نوه ی خان به زور خاتون زن پسر عموش میشه.
والا عشق زیادی به آلا دختر عموش داره.ولی این وسط عمو به قصد تصاحب اموال آلا قصد کشتن آلا رو داره.
🎭ژانر:#عاشقانه
لطفا جهت حمایت از ما لینک را برای دوستانتان بفرستید🙏👇📚
🆔@ketabvaroman
📚رمان: حکم کن 👇👇
#درخواستیکاربرانکانال ✅❕
✍نویسنده:مرجان فریدی
📖تعداد صفحات:3⃣6⃣0⃣1⃣
📝خلاصه:
دیلان دختری اهلِ روستای دور افتاده ای به نام کوهپایه در خوزستانه ...درگیر زندگی با طایفه و عشیره های عربیه که عده ای از اون متنفر و عده ای دوسش دارن .حکم که صادر میشه ...دیلان باید انتخاب کنه که درگیر زندگی جهنمی تو کور ترین نقطه دنیا بشه ؟ یا قوانین بازی و به هم بریزه و از حاکم و بازیش فرار کنه ! و راهی نداره جز...
🎭ژانر: #عاشقانه
لطفا جهت حمایت از ما لینک را برای دوستانتان بفرستید🙏👇📚
🆔@ketabvaroman
📚رمان : نخل ها ایستاده میمیرند 👇👇
#توصیه_میشود
✍نویسنده : #مهسا_باقری
📖تعداد صفحات : 0⃣8⃣8⃣
📝خلاصه :
داستانی از اشتباهات من و تو…
از خودخواهی های اطرافیانمان
از عشق من و از کینه های تو…
داستانی از سرخوردگی های من
از غرور تو…
نخل ها ایستاده میمیرند
🎭ژانر:#عاشقانه #اجتماعی
لطفا جهت حمایت از ما لینک را برای دوستانتان بفرستید🙏👇📚
🆔@ketabvaroman
📚رمان:فروغ 👇👇
✍نویسنده:ملیکا داودی
📖تعداد صفحات:6⃣3⃣2⃣
📝خلاصه:
داستان برمیگردد به گذشته ها ...
به دهه های ۳۰-۴۰
عاشقانه ایست میان دختری معصوم و مردی آن سوی پنجره با کلاهی لبه دار و سیگار برگی برلب ...
مرد پشت پنجره عاشق است یا ...
🎭ژانر:#عاشقانه
#فروغ
❌فقط فایل pdf موجود است❗️
لطفا جهت حمایت از ما لینک را برای دوستانتان بفرستید🙏👇📚
🆔@ketabvaroman
📚رمان: کلبه 👇👇
✍نویسنده: زهرا اسماعیل زاده
📖تعداد صفحات: 2⃣7⃣9⃣
📝خلاصه :
هاله دختری که دیوانه وار عاشق علیرضا بابا لنگ دراز دوران کودکی هایش بود اما درست زمانی که نتیجه این عشق در لباس سفید زیبایی بود علیرضا بیخبر و با قصاوت تمام هاله را ترک کرده و بی آبرویی بزرگی را برای او به ارمغان می آورد و هاله ای که کینه و انتقام از علیرضا مخیله اش را پر کرده اما با برگشت ناگهانی علیرضا و ادعاهایش بازی جدیدی برای آنها آغاز میشود...
🎭ژانر : #عاشقانه #هیجانی #انتقامی
لطفا جهت حمایت از ما لینک را برای دوستانتان بفرستید🙏👇📚
🆔@ketabvaroman
📚رمان: تردیدی به رنگ دل 👇👇
✍نویسنده: یاس صبور (اشرف – پ)
📖تعداد صفحات: 5⃣4⃣4⃣
📝خلاصه:
دل آشوبم از زندگی که به نسیمی بند است
نسیمی که دل می برد از هر بید مجنونی
بید مجنونی که تب می کند برای نسیمی
دل آشوبم از زندگی شاخه های بید مجنون
که با موسیقی باد به هر طرف می رقصد
تردید می اندازد به دل شاخۀ معلق
تا چنگ زند به موهای پریشان باد
که ریشه بدواند در دل خاک
پایدار بماند وجود بید مجنون
🎭ژانر: #عاشقانه
❌این رمان به درخواست نویسنده رایگان شد
لطفا جهت حمایت از ما لینک را برای دوستانتان بفرستید🙏👇📚
🆔@ketabvaroman
📚رمان : انار چین
👇👇
✍نویسنده : #فاطمه_ایمانی (#لیلین)
📖تعداد صفحات:4⃣2⃣4⃣
📝خلاصه :
ماجرا از فصل انارچینی و جشن برداشت انار در روستای انارستان شروع می شه. شخصیت اصلی داستان دختری به اسم شادیانه است که اتفاق تلخی رو پشت سرگذاشته و حالا به اصرار اطرافیان برای بهتر شدن حال و اوضاع روحیش و به بهانه ی جشن باید برگرده به روستا. یعنی جایی که منشا شکل گیری تمام ابهامات و پیچیدگی های این شخصیت هست.
و این بازگشت نقطه ی عطفی برای رقم خوردن سرنوشت و مسیرتازه ی زندگی شادیانه می شه. مسیری که شما هم از همراهی با اون لذت خواهید برد ...
🎭ژانر: #عاشقانه
🆔@ketabvaroman
📚 نام رمان : کوی فراموشان
👇👇
✍ نویسنده : شکوفه شهبال
📖تعداد صفحات:5⃣5⃣9⃣
📝 خلاصه :
پرنسا دختری زیبا در خانواده ای سنتی با پدر و مادرش ساکن تهران خانواده پدری پرنسا در نایین ساکن و تاجر فرش هستن .... پرنسا با دختر عمو و دختر عمه ش دوست و هم دانشگاهیه و در سفری به نائین دوستانش رو همراهی میکنه. پرنسا پسر عمویی داره که مهرش به دل پرنسا نشسته ... در این سفر ما وپرنسا متوجه رفتارهای سرد و بی مهری مادر بزرگش میشیم .... امین و سوزان زوج عاشق ساکن انگلیس .امین مورد سوءقصد و غرق شدگی در دریا قرار میگیرد .... چه معمایی و چه رازی در پس زندگی پرنسا وجود داره که این بی مهری مادر بزرگ رو هیچ کس به روی خودش نمیاره .... این رمان سه تا دختر به اسم سوگول و نیلوفر و پرنسا داره و سه تا پسر به نام سروش و نیما و شهریار ....
🎭ژانر:#عاشقانه #معمایی
🆔@ketabvaroman
📚رمان: #پشت_یک_دیوار_سنگی 👇👇
✍نویسنده: #آرام_رضایی
📖تعدادصفحات:3⃣1⃣6⃣
📝 خلاصه:
یه داستان از یه زندگی، شایدم 2 تا. آشنا برای بعضیها و غریبه و مجهول برای یه عده دیگه. کسایی که شاید دیده باشیم و شایدم نه.
یه دختر و یه پسر که به دنیا اومدن و ساخته شدن برای زندگی مجردی و تنهایی. هیچ رقمه شکل و رفتارشون به مسئولیت و تعهد و … نمی خوره.زندگیهای مستقل با عقاید و رفتارهای خاص خودشون که شاید برای بعضیها قابل قبول نباشه.
حالا تصور کنید این دوتا آدم سر راه هم قرار بگیرن. چه جوری با هم کنار میان ؟؟؟؟.... پایان خوش
🎭ژانر:#عاشقانه #طنز
پشت یک دیوار سنگی
🆔@ketabvaroman
📚رمان: یارمجنون 👇👇
✍نویسنده: آذردخت (زهرا اچ)
📖تعداد صفحات: 0⃣5⃣5⃣
📝خلاصه:
خدایا! سرم داشت میترکید.حتی فکرشم عذابم میداد چه برسه به عملی کردنش و انجام دادن این کار فوق العاده سخت. آخه یعنی چی؟ چرا از بین این همه آدم من باید این کار رو انجام بدم؟
نفسم رو پوف مانند دادم بیرون و با انگشت هام شقیقه ام رو فشار دادم تا از فشار ناگهانی که داییم بهم وارد کرده بود، کمی کم بشه؛ اما دریغ.
🎭ژانر: #عاشقانه
لطفا جهت حمایت لینک ما را برای دوستانتون بفرستید🙏👇📚
🆔@ketabvaroman
1_5154822841035653221.pdf
6.3M
📚رمان : تب 👇👇
✍نویسنده:P*E*G*A*H پگاه
📖تعداد صفحات:1⃣1⃣4⃣1⃣
📝خلاصه:
زندگی سه فرد را بیان می کند البرز،پارسا و صدف.دختر و پسری که در پرورشگاه زندگی کرده و بعدها مسیر زندگی شان به یکدیگر گره ی کور می خورد و پسر دیگری که به دلیل مشکلاتش با آن ها همراه می شود. زندگی ای پر از فراز و نشیب و در این میان عشقی شیرین!
⭕️فاقد فرمت های دیگر❌
🎭ژانر #عاشقانه #اجتماعی
پایان خوش
لطفا جهت حمایت از ما لینک را برای دوستانتون بفرستید🙏👇📚
🆔@ketabvaroman
4_6008283592084426821.Pdf
8.1M
📚رمان: امپراطور 👇👇
✍نویسنده: ماریا
📖تعداد صفحات: 0⃣6⃣3⃣2⃣
📝خلاصه:
ارسلان یاوری به خاطر یک زن فاجر و به خاطر رابطه اش حاضر میشه به درخواست زنه دست به قتل بزنه...
زنه ازش میخواد همسرشو به قتل برسونه و داخل چاه خونش بیندازه....
حالا بعد شش ماه جسد پیدا شده و ارسلان به قتل عمد و به اعدام محکوم شده...
این وسط دختر ارسلان شادن... به خاطر مادر و خواهرش حاضر میشه برای تبرعهیپدرش دست به هر کاری بزنه... برای اینکه ارسلان قصاص نشه باید دو میلیارد پول پیدا کنه و به خانوادهی مقتول بده... این وسط پای سرگرد به زندگیش باز میشه... اما شادن به خاطر مادرش از خودش میگذره و پا به خونه ی امپــراطــور میزاره... کسی که حاضر نمیشه در ازای پول از شادن بگذره.
🎭ژانر: #عاشقانه #رئال
⭕️فاقد فرمت های دیگر❌
لطفا جهت حمایت از ما لینک را برای دوستانتون بفرستید🙏📚👇
🆔@ketabvaroman
📚رمان :در امتداد باران 👇👇
#پیشنهادی ✅
✍نویسنده:sara
📖صفحات:0⃣9⃣9⃣
📝خلاصه:
وکیل جوان و موفقی با پیشنهاد عجیبی برای حل مشکل دختری از طریق خواندن دفتر خاطراتش مواجه میشود و در همان ابتدای داستان متوجه می شود که این دختررا می شناسد و در دوران دانشجویی با او همکلاس بوده است …
این رمان برداشتی آزاد است از یک اتفاق واقعی!
🎭ژانر: #عاشقانه
پایان خوش
لطفا جهت حمایت از ما لینک رو برای دوستانتون بفرستید🙏👇📚
🆔@ketabvaroman
📚 رمان: #آشور 👇👇
✍ نویسنده: #نیلوفر_قائمی_فر
📖تعداد صفحات:3⃣7⃣5⃣
📝خلاصه:
سمر دختر یکی از اقوام ترک که طبق رسم هاشون، مجبور به ازدواج اجباری با آشور میشه، ازدواج اجباری ای که سرانجامش به عشق آتشین و سوزان ختم میشه اما بعد ازدواج سمر متوجه رفتارهای غیرعادی و خشم بی اندازه آشور میشه و....
🎭ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
🆔@ketabvaroman
📚 رمان: #دیوانه_و_سرگشته
✍🏻 نویسنده: #محیا_نگهبان
📖تعداد صفحات:9⃣9⃣4⃣
📝خلاصه :
من آرمین افخم! مردی 34 ساله و صاحب هولدینگ افخم! تاجر معروف ایرانی! عاشق دلارا، دخترِ خدمتکار خونمون میشم! دختری ساده و مظلوم که بعد از مرگ مادرش پاش به اون خونه باز میشه. خونه ایی که میشه جهنم دلی، تا زمانی که مال من بشه، اما این تازه شروع ماجراست، درست شب عروسی من متوجه بیماری میشم که دلی به اون مبتلاست! بیماری که باعث شده نامزدش رهاش کنه و از شهرشون فرار کنه.ترس از رابطه.... همسرم از من ترس داره و من در پی علت اون میگردم ...
🎭ژانر:#عاشقانه #هیجانی
دیوانه و سرگشته
🆔@ketabvaroman
📚رمان : #جرزن 👇👇
✍نویسنده : #نازنین_محمدحسینی
📖تعداد صفحات:3⃣7⃣9⃣3⃣
📝خلاصه :
جدال بین مردی مستبد و مغرور و دختری شیطون ...
آریو یک استاد دانشگاه با عقاید خاصه که توجه همه ی دخترا رو به خودش جلب کردن... آشناییش با دختر شیطون و سربه هوایی که مجبوره همخونه اش باشه و اونو توی خونه هم تحمل کنه مسیر زندگیش رو تغییر میده. تینای شیطون و قرتی و آریو که یه مرد مستبد و مغروره!
🎭ژانر:#عاشقانه #طنز
🆔@ketabvaroman
📚رمان: هم نفس (جلد اول)
جلد دوم این رمان ↩️عطر نفسات
✍نویسنده : مریـــم_21
📖تعداد صفحات : 5⃣6⃣2⃣
📝 خلاصه :
یه روز بارونے ، وقتے مریم از جلسه ڪنڪور برمیگرده به طور اتفاقے با پسر قصمون (کوروش) برخورد میڪنه!
از قضا این آقاے خودشیفته (همون کوروش) پسر دوست باباشه!
طے یه سرے اتفاقات جالب و خنده دارے ڪه مے افته ، عاشــــــق میشن!
ولـــــــے سرنوشت ، زندگے رو جور دیگه اے براشون رقم میزنه و باید براے رسیدن به این عشق سختے هاے زیادے رو پشت سر بذارن!!...
❇️ پایانے خوش
🎭ژانر: #عاشقانه #طنز #کلکلی
🆔@ketabvaroman
📚رمان:عطر نفسات
✍نویسنده:مریم_21
📖 تعداد صفحات:0⃣2⃣3⃣
❇️جلد اول:هم نفس
دختر قصه ی ما حساس و لجوجه ولی در عین حال مهربون و خوش قلب!
ولی "هورش" پسر قصه مون یه پسر تنها...اما در عین حال محکم و جسور!!
آشنایی و اتفاق هایی جالب و هیجان انگیزی بین این دو در دانشگاه میفته که آخرش ختم میشه به سر آغاز یک عشق ...!!
یک عشق پاک و احساسی ناب...
یه دختر از جنس احساس،یه پسر از جنس غرور...
ولی عشقشون پر از دردسر و ماجراست...
🎭 ژانر: #عاشقانه #طنز #درام
🆔@ketabvaroman
📚رمان: #روزی_که_ابرها_کنار_می_روند
✍نویسنده: نسیم میررمضانی
📖تعداد صفحات: 5⃣3⃣3⃣
📋خلاصه:
آخر وقت بود مطب خلوت و خیابون پشتی شلوغ… روی صندلی نشسته بودم و غرق در افکارم بودم که
صدای بوق ماشین ها رشته ی افکارم رو پاره کرد… یکی ممتد و بلند، یکی کوتاه و یکی…
توی اون شلوغی صدای جیک جیک یه پرنده توجه ام رو به خودش جلب کرد.
پشت پنجره یک درخت چنار بود که اگه خوب دقت می کردی چند تا آشیانه پرنده روش خودنمایی می کرد… انگاری که این پرنده بعد از یه روز کاری واسه ی جوجه هاش غذا آورده بود.
هوا سرد بود، آسمون کبود و گرفته… پاییز داشت نم نم جایش را به عروس زمستان می داد.
از جا بلند شدم خیره شدم به پرنده ی مادر و جوجه هایش که چه عاشقانه به آنها غذا می داد.
بی اختیار یاد زندگی ام افتادم.
🎭ژانر: #عاشقانه
روزی که ابرها کنار میروند
لطفا جهت حمایت از ما لینک را برای دوستانتون بفرستید🙏☘
🆔@ketabvaroman
📚رمان : اسطوره
✍نویسنده : #پگاه
📖تعداد صفحات : 3⃣7⃣7⃣
📝خلاصه :
زیر باران ، زیر شلاق های بی امان بهاره اش ، ایستادم و چشم دوختم به ماشینهای رنگارنگ و سرنشین های از دنیا بی خبرشان ! دستم را به جایی بند کردم که مبادا بیفتم و بیش از این خرد شوم ، بیش از این له شوم ، بیش از این خراب شوم …!
صدای بوق ماشینها مثل سوهان یا نه مثل تیغ ! یا نه از آن بدتر مثل یک شمشیر زهرآلود ! روحم را خراش میدادند .
سرم را به همانجایی که دستم بند بود و نمی دانستم کجاست تکیه دادم . آب از فرق سرم راه می گرفت . از تیغه بینی ام فرو می چکید و تا زیر چانه ام راهش را باز می کرد . از آن به بعدش را نمی دانم به کجا می رفت …!
🎭ژانر:#عاشقانه
#اسطوره
🆔@ketabvaroman
@DONYAIEMAMNOE گیله نار .pdf
6.17M
📚رمان #گیلهنار
✍نویسنده #پریسانخاتون
🎭ژانر #معمایی #عاشقانه #اجتماعی
📖تعداد صفحات: 5⃣4⃣7⃣
📝خلاصه
اَفرا دخترِ به ظاهر خجالتی و سربهزیرِ حاج فتاح سلطانی، به دنبال بهدست آوردن استقلال، ماهها پیش بعد از قبولِ شرط دردسرساز پدبزرگِ مستبد و متعصباش، با شراکت عمهی کوچکش کافهای در حومهی شهر برپا کردهاند. همهچیز خوب پیش میرود تا قبل از اینکه گندِ جبران نشدنیای به بار بیاورند و بهخاطر ترس از طرد شدن، ماهها روی آن سرپوش بگذارند. اما ماه همیشه پشت ابر نمیماند.
کینه و کدورت قدیمیِ شایانخان و سوءتفاهمی که برای او و خانوادهاش پیش آمده است، باعث میشود که شاهانِ جاوید پا به میدانِ بازی بگذارد و بعد از ماهها، بوی تعفنآور رسوایی، خانوادهی سلطانی را بیآبرو کند.
گیلهنار در زبان ترکی به معنای آلبالو میباشد.
♨️لطفا جهت حمایت از ما لینک را برای دوستانتون بفرستید🙏☘
🆔@ketabvaroman
دریچه.pdf
1.58M
📚رمان : دریچه
✍نویسنده : #هانیه_وطن_خواه
📖تعداد صفحات:9⃣1⃣5⃣
📝خلاصه :
محيا در گذشته همراه با ماهور پسردایی اش مرتكب خطایی جبران ناپذير ميشوند كه در اين بين ماهور با از دست دادن عشقش مجازات می شود. حال بعد از سالها اين دو ميخواهند جدای از نگاه سنگينی كه هميشه گريبان گيرشان بوده زندگيشان رو بسازند....
🎭ژانر:#عاشقانه
🆔@ketabvaroman
📚 رمان:دختر بسیجی 👇👇
✍نویسنده: اسما مومنی
📖تعداد صفحات: 510
📝خلاصه:
بانوی بسیجی بر عکس اسمش در بارهی آراد! پسری پولدار و بی بند و باره که زندگیش رو صرف خوش گذرونی و کارش کرده ولی از یه جایی به بعد با ورود آرام دختری ساده و مغرور و در عین حال پایبند به اعتقادات! به زندگی آراد مسیر زندگیش عوض می شه و برای اولین بار توی زندگیش عشق رو تجربه می کنه! داستان از اونجایی شروع می شه که آراد بعد از اینکه از مسافرت بر می گرده می بینه در غیاب او پدرش برای شرکتشون نیروی جدید استخدام کرده و یکی از این نیروها آرامه که آراد و دوستش پرهام، چشم دیدنش رو ندارن و می خوان هر جور که شده و بدون اینکه پدر آراد که صاحب شرکته چیزی در این مورد بفهمه او رو اخراج کنن و وانمود کنن آرام رو به خاطر کم کاری و نا واردیش اخراج کردن!
🎭ژانر:#عاشقانه
پایان خوش
🆔@ketabvaroman