eitaa logo
کتابویچ
601 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
525 ویدیو
124 فایل
کانالی‌برای‌معرفی‌وکرایه‌کتاب📚در‌شهرخرم‌آباد وباشرایط‌ ویژه،برای‌شهرهای‌دیگر ادمین‌مشاوره‌کتاب: @Z_Monazami ادمین‌سفارش‌کتاب: @mlbpji لینک‌کانال‌درایتا: https://eitaa.com/ketabvich
مشاهده در ایتا
دانلود
آسمان چهارم داستانی بلند، تخیلی و جذاب درباره غدیر  «الیاس» با اسب سرخش، که اسبی معمولی نبود، به دستور پیامبر (ص) برای مسلمان کردن مردم قبیلة ربیع، که عمویش حارث رئیس قبیله بود، به راه می‌افتد. خواهرزاده‌اش، تیهان یازده‌ساله، نیمه‌های شب به او می‌پیوندد.بعد از تحمل مشقاتی به قبیلة ربیع می‌رسند. الیاس در نیمه‌های شب مورد اصابت تیر دو راهزن قرار می‌گیرد و به تیهان و فیروز، که پسربچه‌ای مهربان و برده بود و مخفیانه برای آنها غذا آورده بود، می‌گوید که سوار اسب سرخ شوند و به سوی مکه بگریزند. آن دو سوار بر اسب می‌شوند و راهزنان به تعقیب آنها می‌پردازند تا اینکه به برکه‌ای می‌رسند و اسب ناگهان به زبان آمده و می‌گوید که دو تار مو از یال من بکنید و در آب بیندازید. فیروز و تیهان، این کار را انجام می‌دهند و در مقابل چشمان بهت‌زدة آنان، دو تار مو تبدیل به دو مار قوی‌هیکل می‌شوند که راهزنان با دیدن آنها پا به فرار می‌گذارند. تیهان از هوش می‌رود و وقتی به هوش می‌آید می‌بیند که اسب با فیروز در حال صحبت کردن است. اسب می‌گوید که من از آسمان چهارم آمده‌ام و فرشته هستم که یک لحظه در عبادت خداوند سستی کردم و به اینجا فرستاده شدم و تنها زمانی می‌توانم به آسمان برگردم که فرشته‌ای زمینی را با خود به آسمان ببرم. در قالب این داستان به زیبایی جریان غدیرخم و ماجرای ولایت حضرت علی علیه السلام بیان شده است. کرایه کتاب۲۰۰۰تومان تعدادصفحات 📚۱۵۱📚
آسمان چهارم 📣معرفی مجدد داستانی بلند، تخیلی و جذاب درباره غدیر  «الیاس» با اسب سرخش، که اسبی معمولی نبود، به دستور پیامبر (ص) برای مسلمان کردن مردم قبیلة ربیع، که عمویش حارث رئیس قبیله بود، به راه می‌افتد. خواهرزاده‌اش، تیهان یازده‌ساله، نیمه‌های شب به او می‌پیوندد.بعد از تحمل مشقاتی به قبیلة ربیع می‌رسند. الیاس در نیمه‌های شب مورد اصابت تیر دو راهزن قرار می‌گیرد و به تیهان و فیروز، که پسربچه‌ای مهربان و برده بود و مخفیانه برای آنها غذا آورده بود، می‌گوید که سوار اسب سرخ شوند و به سوی مکه بگریزند. آن دو سوار بر اسب می‌شوند و راهزنان به تعقیب آنها می‌پردازند تا اینکه به برکه‌ای می‌رسند و اسب ناگهان به زبان آمده و می‌گوید که دو تار مو از یال من بکنید و در آب بیندازید. فیروز و تیهان، این کار را انجام می‌دهند و در مقابل چشمان بهت‌زدة آنان، دو تار مو تبدیل به دو مار قوی‌هیکل می‌شوند که راهزنان با دیدن آنها پا به فرار می‌گذارند. تیهان از هوش می‌رود و وقتی به هوش می‌آید می‌بیند که اسب با فیروز در حال صحبت کردن است. اسب می‌گوید که من از آسمان چهارم آمده‌ام و فرشته هستم که یک لحظه در عبادت خداوند سستی کردم و به اینجا فرستاده شدم و تنها زمانی می‌توانم به آسمان برگردم که فرشته‌ای زمینی را با خود به آسمان ببرم. در قالب این داستان به زیبایی جریان غدیرخم و ماجرای ولایت حضرت علی علیه السلام بیان شده است. کرایه کتاب۲۰۰۰تومان تعدادصفحات 📚۱۵۱📚
نوجوان ✨ از دوره اول متوسطه به بالا✨ یا ؟! (علیه السلام) ! ! ... ؟ ۲۲۴عنوان
نوجوان ✨ از دوره اول متوسطه به بالا✨ یا ؟! (علیه السلام) ! ! ... ؟ ۲۲۴عنوان
نوجوان ✨ از دوره اول متوسطه به بالا✨ یا ؟! (علیه السلام) ! ! ... ؟ ۲۲۵عنوان
نوجوان ✨ از دوره اول متوسطه به بالا✨ یا ؟! (علیه السلام) ! ! ... ؟ ۲۲۵عنوان