هدایت شده از کتابویچ
✅ «شاید پیش از اذان صبح»
در کمتر از ۲۰ روز به چاپ چهارم رسید
💢 کتاب «شاید پیش از اذان صبح»، نوشته احمد یوسفزاده که دلنوشتههای وی به حاج قاسم سلیمانی است، در کمتر از بیست روز به چاپ چهارم رسید.
📌 در بخشی از کتاب میخوانیم:
🔸 «سلام حاجی.
تصمیم دارم این نوشتهها را یک روز در قالب کتابی چاپ کنم، شاید هم بماند برای بعد از مرگم که لابد یک مرگ لوس و بیمزه خواهد بود، نه مثل مرگ شما سرخ و طوفانی و جریانساز.
بالاخره فرق است میان یکلاقبایی مثل من که در خانه نشستهام و مجاهدی مثل تو که چهل سال پوتین از پا درنیاوردهای. الان هشت ماه از آن نیمهشب غریب و آن صبح وحشتناک که انگشت و انگشترت صفحات مجازی را درنوردید، میگذرد. قبل از شنیدن آن خبر، فقط یک بار غمی به این کمرشکنی و مردافکنی را تجربه کرده بودم.
توی آسایشگاه ۳ اردوگاه موصل نشسته بودیم داشتیم با دوستم علی هادی قرآن حفظ میکردیم. فرشید فتاحی اسیر خوزستانی بغضکرده و اشکبار آمد داخل و خبر فوت امام را که در روزنامه عراقی خوانده بود، آورد....»
#شایدپیش_از_اذان_صبح
#احمدیوسف_زاده
#سوره_مهر
#نوجوان
#بزرگسال
#شهید
کرایه کتاب 3000 تومان
اردوگاه اطفال
📣اردوگاه اطفال
ادامه کتاب "آن بیست و سه نفر " است
کتاب اردوگاه اطفال روایتگر ۲ سال از خاطرات اسارت هشت ساله احمد یوسف زاده است که در کتاب "آن بیست و سه نفر" تنها هشت ماه از آن روایت شده است.
خاطرات خود و ۴۰۰ نوجوان دیگری که بین ۱۷ تا ۲۰ سال سن داشتند و از اسارتگاههای مختلف عراق به اردوگاه اطفال منتقل شده اند، پرداخته است.
یوسف زاده در مقدمه کتاب اردوگاه اطفال آورده است:
"درک بی باکی هفده سالههای "اردوگاه اطفال"، این روزها برای من آسان تر و البته عجیب تر از گذشته شده است. گویی حتماً باید ۳۳سال از ۱۳۶۳ دور بشوی تا بتوانی روحیه سلحشوری نوجوانان اسیر ایرانی را واکاوی کنی که بدانی در آن سال و سن چه کردهاند. "😮🧐
🌀گزیده کتاب👇
نصفهشب داشتم توی تب میسوختم. دلم برای مادرم تنگ شد. یادم آمد وقتی در خانه تب میکردم، تشت آبی میآورد، پاهای داغم را میگذاشت توی تشت و پاشویهام میداد. حالا اما هیچکس نبود که کمکم کند. همه خواب بودند. بغض کردم. زیر پتو قطرههای داغ اشک از گونههایم سر خورد و برای اولین بار در اسارت از سر دلتنگی گریه کردم.😭
نویسنده اردوگاه اطفال در صفحات پایانی این کتاب با انتشار اسناد و عکس های مرتبط با موضوع این کتاب را خواندنی و جذاب تر کرده است. 🤩
#اردوگاه_اطفال
#احمدیوسف_زاده
#سوره_مهر
#نوجوان
#بزرگسال
#شهید
کرایه کتاب 3000تومان
تعداد صفحات 📚 328 📚
شاید پیش از اذان صبح
خاطرات و دلنوشته هایی در وصف حاج قاسم سلیمانی
به قلم احمد یوسف زاده نویسنده «آن بیست و سه نفر» و «اردوگاه اطفال»
یوسف زاده در ابتدای کتاب ، این گونه نوشته است:
«سال هایی که می جنگید، دعای خیر و نگاه ترسانم دنبالش بود که جانش از بلا دور باشد. خودش اما، نگاهش جایی دیگر بود و سرانجام خداوند او را که می جنگید، بر ما که نشسته بودیم با پاداش شهادت برتری داد.»
در این روایت ها مطالب خواندنی از شیوه سلوک و زندگی و فرماندهی شهید سلیمانی پیش روی مخاطب قرار می گیرد.
🌀 در بخشی از کتاب می خوانیم:👇
«سلام حاجی. تصمیم دارم این نوشته ها را یک روز در قالب کتابی چاپ کنم، شاید هم بماند برای بعد از مرگم که لابد یک مرگ لوس و بی مزه خواهد بود، نه مثل مرگ شما سرخ و طوفانی و جریان ساز. بالاخره فرق است میان یک لاقبایی مثل من که در خانه نشسته ام و مجاهدی مثل تو که چهل سال پوتین از پا درنیاورده ای. الان هشت ماه از آن نیمه شب غریب و آن صبح وحشتناک که انگشت و انگشترت صفحات مجازی را درنوردید، می گذرد. قبل از شنیدن آن خبر، فقط یک بار غمی به این کمرشکنی و مردافکنی را تجربه کرده بودم. توی آسایشگاه 3 اردوگاه موصل نشسته بودیم داشتیم با دوستم علی هادی قرآن حفظ می کردیم. فرشید فتاحی اسیر خوزستانی بغض کرده و اشک بار آمد داخل و خبر فوت امام را که در روزنامه عراقی خوانده بود، آورد …»
#شایدپیش_ازاذان_صبح
#احمدیوسف_زاده
#سوره_مهر
#نوجوان
#بزرگسال
#شهید
#قاسم_سلیمانی
#دفاعمقدس
کرایه کتاب 3000تومان
تعداد صفحات 📚 176 📚
شاید پیش از اذان صبح 📣معرفی مجدد
خاطرات و دلنوشته هایی در وصف حاج قاسم سلیمانی
به قلم احمد یوسف زاده نویسنده «آن بیست و سه نفر» و «اردوگاه اطفال»
یوسف زاده در ابتدای کتاب ، این گونه نوشته است:
«سال هایی که می جنگید، دعای خیر و نگاه ترسانم دنبالش بود که جانش از بلا دور باشد. خودش اما، نگاهش جایی دیگر بود و سرانجام خداوند او را که می جنگید، بر ما که نشسته بودیم با پاداش شهادت برتری داد.»
در این روایت ها مطالب خواندنی از شیوه سلوک و زندگی و فرماندهی شهید سلیمانی پیش روی مخاطب قرار می گیرد.
🌀 در بخشی از کتاب می خوانیم:👇
«سلام حاجی. تصمیم دارم این نوشته ها را یک روز در قالب کتابی چاپ کنم، شاید هم بماند برای بعد از مرگم که لابد یک مرگ لوس و بی مزه خواهد بود، نه مثل مرگ شما سرخ و طوفانی و جریان ساز. بالاخره فرق است میان یک لاقبایی مثل من که در خانه نشسته ام و مجاهدی مثل تو که چهل سال پوتین از پا درنیاورده ای. الان هشت ماه از آن نیمه شب غریب و آن صبح وحشتناک که انگشت و انگشترت صفحات مجازی را درنوردید، می گذرد. قبل از شنیدن آن خبر، فقط یک بار غمی به این کمرشکنی و مردافکنی را تجربه کرده بودم. توی آسایشگاه 3 اردوگاه موصل نشسته بودیم داشتیم با دوستم علی هادی قرآن حفظ می کردیم. فرشید فتاحی اسیر خوزستانی بغض کرده و اشک بار آمد داخل و خبر فوت امام را که در روزنامه عراقی خوانده بود، آورد …»
#شایدپیش_ازاذان_صبح
#احمدیوسف_زاده
#سوره_مهر
#نوجوان
#بزرگسال
#شهید
#قاسم_سلیمانی
#دفاعمقدس
کرایه کتاب 3000تومان
تعداد صفحات 📚 176 📚
شاید پیش از اذان صبح 📣معرفی مجدد
خاطرات و دلنوشته هایی در وصف حاج قاسم سلیمانی
به قلم احمد یوسف زاده نویسنده «آن بیست و سه نفر» و «اردوگاه اطفال»
یوسف زاده در ابتدای کتاب ، این گونه نوشته است:
«سال هایی که می جنگید، دعای خیر و نگاه ترسانم دنبالش بود که جانش از بلا دور باشد. خودش اما، نگاهش جایی دیگر بود و سرانجام خداوند او را که می جنگید، بر ما که نشسته بودیم با پاداش شهادت برتری داد.»
در این روایت ها مطالب خواندنی از شیوه سلوک و زندگی و فرماندهی شهید سلیمانی پیش روی مخاطب قرار می گیرد.
🌀 در بخشی از کتاب می خوانیم:👇
«سلام حاجی. تصمیم دارم این نوشته ها را یک روز در قالب کتابی چاپ کنم، شاید هم بماند برای بعد از مرگم که لابد یک مرگ لوس و بی مزه خواهد بود، نه مثل مرگ شما سرخ و طوفانی و جریان ساز. بالاخره فرق است میان یک لاقبایی مثل من که در خانه نشسته ام و مجاهدی مثل تو که چهل سال پوتین از پا درنیاورده ای. الان هشت ماه از آن نیمه شب غریب و آن صبح وحشتناک که انگشت و انگشترت صفحات مجازی را درنوردید، می گذرد. قبل از شنیدن آن خبر، فقط یک بار غمی به این کمرشکنی و مردافکنی را تجربه کرده بودم. توی آسایشگاه 3 اردوگاه موصل نشسته بودیم داشتیم با دوستم علی هادی قرآن حفظ می کردیم. فرشید فتاحی اسیر خوزستانی بغض کرده و اشک بار آمد داخل و خبر فوت امام را که در روزنامه عراقی خوانده بود، آورد …»
#شایدپیش_ازاذان_صبح
#احمدیوسف_زاده
#سوره_مهر
#نوجوان
#بزرگسال
#شهید
#قاسم_سلیمانی
#دفاعمقدس
کرایه کتاب 3000تومان
تعداد صفحات 📚 176 📚
شاید پیش از اذان صبح 📣معرفی مجدد
خاطرات و دلنوشته هایی در وصف حاج قاسم سلیمانی
به قلم احمد یوسف زاده نویسنده «آن بیست و سه نفر» و «اردوگاه اطفال»
یوسف زاده در ابتدای کتاب ، این گونه نوشته است:
«سال هایی که می جنگید، دعای خیر و نگاه ترسانم دنبالش بود که جانش از بلا دور باشد. خودش اما، نگاهش جایی دیگر بود و سرانجام خداوند او را که می جنگید، بر ما که نشسته بودیم با پاداش شهادت برتری داد.»
در این روایت ها مطالب خواندنی از شیوه سلوک و زندگی و فرماندهی شهید سلیمانی پیش روی مخاطب قرار می گیرد.
🌀 در بخشی از کتاب می خوانیم:👇
«سلام حاجی. تصمیم دارم این نوشته ها را یک روز در قالب کتابی چاپ کنم، شاید هم بماند برای بعد از مرگم که لابد یک مرگ لوس و بی مزه خواهد بود، نه مثل مرگ شما سرخ و طوفانی و جریان ساز. بالاخره فرق است میان یک لاقبایی مثل من که در خانه نشسته ام و مجاهدی مثل تو که چهل سال پوتین از پا درنیاورده ای. الان هشت ماه از آن نیمه شب غریب و آن صبح وحشتناک که انگشت و انگشترت صفحات مجازی را درنوردید، می گذرد. قبل از شنیدن آن خبر، فقط یک بار غمی به این کمرشکنی و مردافکنی را تجربه کرده بودم. توی آسایشگاه 3 اردوگاه موصل نشسته بودیم داشتیم با دوستم علی هادی قرآن حفظ می کردیم. فرشید فتاحی اسیر خوزستانی بغض کرده و اشک بار آمد داخل و خبر فوت امام را که در روزنامه عراقی خوانده بود، آورد …»
#شایدپیش_ازاذان_صبح
#احمدیوسف_زاده
#سوره_مهر
#نوجوان
#بزرگسال
#شهید
#قاسم_سلیمانی
#دفاعمقدس
کرایه کتاب 3000تومان
تعداد صفحات 📚 176 📚
شاید پیش از اذان صبح 📣معرفی مجدد
خاطرات و دلنوشته هایی در وصف حاج قاسم سلیمانی
به قلم احمد یوسف زاده نویسنده «آن بیست و سه نفر» و «اردوگاه اطفال»
یوسف زاده در ابتدای کتاب ، این گونه نوشته است:
«سال هایی که می جنگید، دعای خیر و نگاه ترسانم دنبالش بود که جانش از بلا دور باشد. خودش اما، نگاهش جایی دیگر بود و سرانجام خداوند او را که می جنگید، بر ما که نشسته بودیم با پاداش شهادت برتری داد.»
در این روایت ها مطالب خواندنی از شیوه سلوک و زندگی و فرماندهی شهید سلیمانی پیش روی مخاطب قرار می گیرد.
🌀 در بخشی از کتاب می خوانیم:👇
«سلام حاجی. تصمیم دارم این نوشته ها را یک روز در قالب کتابی چاپ کنم، شاید هم بماند برای بعد از مرگم که لابد یک مرگ لوس و بی مزه خواهد بود، نه مثل مرگ شما سرخ و طوفانی و جریان ساز. بالاخره فرق است میان یک لاقبایی مثل من که در خانه نشسته ام و مجاهدی مثل تو که چهل سال پوتین از پا درنیاورده ای. الان هشت ماه از آن نیمه شب غریب و آن صبح وحشتناک که انگشت و انگشترت صفحات مجازی را درنوردید، می گذرد. قبل از شنیدن آن خبر، فقط یک بار غمی به این کمرشکنی و مردافکنی را تجربه کرده بودم. توی آسایشگاه 3 اردوگاه موصل نشسته بودیم داشتیم با دوستم علی هادی قرآن حفظ می کردیم. فرشید فتاحی اسیر خوزستانی بغض کرده و اشک بار آمد داخل و خبر فوت امام را که در روزنامه عراقی خوانده بود، آورد …»
#شایدپیش_ازاذان_صبح
#احمدیوسف_زاده
#سوره_مهر
#نوجوان
#بزرگسال
#شهید
#قاسم_سلیمانی
#دفاعمقدس
کرایه کتاب 3000تومان
تعداد صفحات 📚 176 📚