مثل یک بازی
داستانی تخیلی و پرماجرا🤩
مدتی بود که سعید خوابهای عجیب و غریبی میدید. او ترسیده بود و وحشتزده بود، صداهای عجیب و غریبی میشنید و مطمئن بود که به زودی تبدیل به چیز عجیب و غریبی میشود.
پدر و مادر و دوستان و خواهرش، سعیده، حرفهای او را خواب و خیال و دکتر آن را بحران میخواند.
تا این که یک شب، پدر سراسیمه از بیرون آمد و به اتاق سعید رفت. در آنجا مرد خپل و چاقی را دید، دست او را گرفت و از خانه بیرون انداخت. مرد خپل همان سعید بود که تغییر شکل داده بود و کابوسهای او به واقعیت تبدیل شده بود
و بقیه ماجرا را در کتاب بخوانید😳😁
#مثل_یک_بازی
#حسن_احمدی
#نشرمحراب_قلم
#کودک
#نوجوان
#تخيلی
کرايه کتاب ۱۰۰۰ تومان
تعداد صفحات 📚۲۰۴📚
مثل یک بازی 📣معرفی مجدد
داستانی تخیلی و پرماجرا🤩
مدتی بود که سعید خوابهای عجیب و غریبی میدید. او ترسیده بود و وحشتزده بود، صداهای عجیب و غریبی میشنید و مطمئن بود که به زودی تبدیل به چیز عجیب و غریبی میشود.
پدر و مادر و دوستان و خواهرش، سعیده، حرفهای او را خواب و خیال و دکتر آن را بحران میخواند.
تا این که یک شب، پدر سراسیمه از بیرون آمد و به اتاق سعید رفت. در آنجا مرد خپل و چاقی را دید، دست او را گرفت و از خانه بیرون انداخت. مرد خپل همان سعید بود که تغییر شکل داده بود و کابوسهای او به واقعیت تبدیل شده بود
و بقیه ماجرا را در کتاب بخوانید😳😁
#مثل_یک_بازی
#حسن_احمدی
#نشرمحراب_قلم
#کودک
#نوجوان
#تخيلی
کرايه کتاب ۱۰۰۰ تومان
تعداد صفحات 📚۲۰۴📚
مثل یک بازی 📣معرفی مجدد
داستانی تخیلی و پرماجرا🤩
مدتی بود که سعید خوابهای عجیب و غریبی میدید. او ترسیده بود و وحشتزده بود، صداهای عجیب و غریبی میشنید و مطمئن بود که به زودی تبدیل به چیز عجیب و غریبی میشود.
پدر و مادر و دوستان و خواهرش، سعیده، حرفهای او را خواب و خیال و دکتر آن را بحران میخواند.
تا این که یک شب، پدر سراسیمه از بیرون آمد و به اتاق سعید رفت. در آنجا مرد خپل و چاقی را دید، دست او را گرفت و از خانه بیرون انداخت. مرد خپل همان سعید بود که تغییر شکل داده بود و کابوسهای او به واقعیت تبدیل شده بود
و بقیه ماجرا را در کتاب بخوانید😳😁
#مثل_یک_بازی
#حسن_احمدی
#نشرمحراب_قلم
#کودک
#نوجوان
#تخيلی
کرايه کتاب ۱۰۰۰ تومان
تعداد صفحات 📚۲۰۴📚