eitaa logo
کتابویچ
584 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
611 ویدیو
132 فایل
کانالی‌برای‌معرفی‌وکرایه‌کتاب📚در‌شهرخرم‌آباد 📣📣📣 عزیزانی که بصورت حضوری از کتابویچ کتاب برداشته یا بر می گردانند حتما به ادمین ثبت سفارش اطلاع دهند👇 @Mirhasheme لینک‌کانال‌درایتا: https://eitaa.com/ketabvich
مشاهده در ایتا
دانلود
مثل یک بازی داستانی تخیلی و پرماجرا🤩 مدتی بود که سعید خوابهای عجیب و غریبی میدید. او ترسیده بود و وحشتزده بود، صداهای عجیب و غریبی میشنید و مطمئن بود که به زودی تبدیل به چیز عجیب و غریبی میشود. پدر و مادر و دوستان و خواهرش، سعیده، حرفهای او را خواب و خیال و دکتر آن را بحران میخواند. تا این که یک شب، پدر سراسیمه از بیرون آمد و به اتاق سعید رفت. در آنجا مرد خپل و چاقی را دید، دست او را گرفت و از خانه بیرون انداخت. مرد خپل همان سعید بود که تغییر شکل داده بود و کابوسهای او به واقعیت تبدیل شده بود و بقیه ماجرا را در کتاب بخوانید😳😁 کرايه کتاب ۱۰۰۰ تومان تعداد صفحات 📚۲۰۴📚
مثل یک بازی 📣معرفی مجدد داستانی تخیلی و پرماجرا🤩 مدتی بود که سعید خوابهای عجیب و غریبی میدید. او ترسیده بود و وحشتزده بود، صداهای عجیب و غریبی میشنید و مطمئن بود که به زودی تبدیل به چیز عجیب و غریبی میشود. پدر و مادر و دوستان و خواهرش، سعیده، حرفهای او را خواب و خیال و دکتر آن را بحران میخواند. تا این که یک شب، پدر سراسیمه از بیرون آمد و به اتاق سعید رفت. در آنجا مرد خپل و چاقی را دید، دست او را گرفت و از خانه بیرون انداخت. مرد خپل همان سعید بود که تغییر شکل داده بود و کابوسهای او به واقعیت تبدیل شده بود و بقیه ماجرا را در کتاب بخوانید😳😁 کرايه کتاب ۱۰۰۰ تومان تعداد صفحات 📚۲۰۴📚
مثل یک بازی 📣معرفی مجدد داستانی تخیلی و پرماجرا🤩 مدتی بود که سعید خوابهای عجیب و غریبی میدید. او ترسیده بود و وحشتزده بود، صداهای عجیب و غریبی میشنید و مطمئن بود که به زودی تبدیل به چیز عجیب و غریبی میشود. پدر و مادر و دوستان و خواهرش، سعیده، حرفهای او را خواب و خیال و دکتر آن را بحران میخواند. تا این که یک شب، پدر سراسیمه از بیرون آمد و به اتاق سعید رفت. در آنجا مرد خپل و چاقی را دید، دست او را گرفت و از خانه بیرون انداخت. مرد خپل همان سعید بود که تغییر شکل داده بود و کابوسهای او به واقعیت تبدیل شده بود و بقیه ماجرا را در کتاب بخوانید😳😁 کرايه کتاب ۱۰۰۰ تومان تعداد صفحات 📚۲۰۴📚