پسری که تقریبا همه چیز داشت
یک داستان بسیار جذاب و پرهیجان
آموزنده و پراز نکات تربیتی👌
تصور کنید چه احساسی خواهید داشت اگر هرچه میخواستید را به دست میآوردید…
پسر داستان ما اینگونه بود
این احساسی است که لاکی فریس قدرتمند برای اولین بار حسش میکرد… تا روز تولد هفت سالگیش.
اما ظاهرا یک چیز کم داشت🧐⁉️
و اینکه
چطور پسر فقیری مثل بیلی متواضع میتواند به فریس چیزی که زندگیش کم دارد را نشان بدهد؟🤔😳⁉️
❤️گزیدهای از کتاب «پسری که تقریبا همه چیز داشت»:
در آن روز به خصوص، خدمتکار، بعدازظهر او را از خواب بیدار کرد. آهنگ تولدت مبارک را خواند و گفت: «یک دست و هورا به افتخار شما قربان. نگاه کنید من این کیک مخصوص را برای شما آوردهام.»
یک کیک🎂 به شکل لودر در اندازهی واقعی که با بادام 🥜پوشانده شده بود. چرخهایش از شکلات، صندلیاش از تافی 🍬و چراغهایش آبنبات چوبی بزرگ 🍭بودند. فرمانش از آبنبات و داخلش پر از بیسکویت شکلاتی🍫 عروسکی، آبنبات و شیرینی بود.🍩🍭🍪
#پسری_که_تقریباهمه_چیزداشت
#ایان_وای_برو
#نسرین_مهاجرانی
#نشرپیدایش
#کودک
#نوجوان
کرایه کتاب۲۰۰۰تومان
تعداد صفحات 📚۶۴📚