eitaa logo
کتاب یار
853 دنبال‌کننده
173 عکس
111 ویدیو
1.2هزار فایل
📡کانال کتاب یار 📚 معرفی کتب کاربردی 🔊ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی 🎧فایل صوتی کتب 📲کپی با ذکر منبع مجاز است 📣📣برای دریافت تبلیغ آماده ی خدمت رسانی هستیم... ☎️ارتباط با ما👇🏽 @Yamahdi18062
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ 👩‍💻 🔅   🔘شیوه ارجاع دهی(پاورقی) 1⃣ پاورقی به توضیح، ترجمه، اظهارنظر، یادداشت و یا ارجاعی گفته می‌شود که بیرون از متن و در پایین صفحه می‌آید. 2⃣ پاورقی‌ها از نظر محتوا و اطلاعاتی که دربردارند به توضیحی، ارجاعی و ترکیبی تقسیم  می‌شوند. ◾️پاورقی توضیحی:  در این نوع پاورقی به شرح اصطلاحات دشوار، توضیح وقایع و پدیده‌های ناشناخته، ترجمه و یا نقد و نظر در مورد مطلبی پرداخته می‌شود. ◽️پاورقی ارجاعی:  به نوعی بیانگر امانتداری پژوهشگر است و مشتمل بر، این نوع پاورقی ضمن اعتبار بخشیدن به منابعی است که به نحوی از آنها در تحقیق استفاده شده است.   ◾️پاورقی ترکیبی:  این نوع پاورقی از ترکیب پاورقی توضیحی و ارجاعی پدید می‌آید. 🔴 زمانی که محقق در پاورقی توضیحی خود از منبع دیگری کمك گرفته است، علاوه بر توضیح آن مطلب در پاورقی، نشانی کامل منبعی که از آن گرفته شده است نیز در انتهای توضیح  می‌آورد. 3⃣ پاورقی‌ها در زیر یك نیم‌خط پررنگ و دو شماره ریزتر از قلم متن نوشته می‌شود. 4⃣ پاورقی‌های هر صفحه به طور جداگانه از عدد ۱ شروع می‌شود. و فاصله آخرین خط پاورقی با لبه پایینی صفحه ۲ سانتی‌متر است. 5⃣ شیوه ارجاع‌دهی در مقالات پایانی، ارجاع در پاورقی است. 6⃣ القاب و عناوین مانند آیت الله، حجت الاسلام، استاد، دکتر، مهندس، شهید و... در پاورقی حذف می‌شوند. 🔘تنظیم پاورقی ارجاعی:  ارجاعی بسته به نوع منبع، اشکال مختلفی دارد:  ✅ شیوه ارجاع دهی به آیات و روایات:  🔸در ارجاع به آیات، ابتدا نام سوره، سپس شماره آیه ذکر می‌شود. مثال: (بقره:۳۹) 🔹در صورتی که احادیث در منبعی دارای شماره باشند، علاوه بر سایر مشخصات، شماره حدیث نیز ذکر می‌شود. مثال: مجلسی، بحارالانوار، ج۲،ص۱۱،ح۲۵ ✅ شیوه ارجاع‌دهی به کتاب: 🔸نام خانوادگی نویسنده، عنوان کتاب، شماره صفحه. مثال: مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، ص ۳۵. 🔹اگر همان منبع بلافاصله بعد از منبع قبلی ذکر شد، به جای تکرار سند، کلمه «همان» آورده می‌شود. مثال: فرض کنید محقق از کتاب (مطهری، اسلام و مقتضیات زمان ، ص۳۵) مطلبی را نقل و نشانی آن را ذکر کرده است. 🔸اگر بلافاصله در بند بعدی دوباره از این کتاب و همان صفحه استفاده کرد، بدون اینکه در این بین از منبع دیگری استفاده کند، به جای نشانی، کلمه(همان) ذکر می‌شود. اگر فقط شماره صفحه عوض شده بود، شماره صفحه ذکر می‌شود. مثال: همان، ص۴۰ 🔹چنانچه این منبع با تجدید نظر یا اضافات مجددا چاپ شده و محقق ناگزیر به استفاده از چاپ جدید باشد، در این صورت باید نشانی آن و یا تغییرات آن را در پاورقی بیاورد. 🔸چنانچه کتاب مورد استفاده محقق، چند جلدی باشد، لازم است شماره جلد نیز ذکر شود. مثال: مطهری، عدل الهی،ج۲،ص۶۵ 🔹اگر کتابی دو یا سه نویسنده داشته باشد، به ترتیبی که نام آنها روی جلد کتاب درج شده، در پاورقی آورده می‌شود. مثال: فرامرز قراملکی، شالباف؛ تدوین پایان نامه (شیوه‌ها و مهارت‌ها)، ص۱۸ 🔸اگر کتابی بیشتر از سه نویسنده داشته باشد، نام خانوادگی اولین نویسنده به همراه کلمه (و دیگران) آورده می‌شود. مثال: عسکری و دیگران، سرشت انسان از دیدگاه فلاسفه مسلمان،.... 🔹اگر کتاب دارای مجموعه نویسندگان بوده و نویسنده اصلی مشخص نیست یا توسط ارگانی به چاپ رسیده است، نام ارگان یا عبارت مجموعه نویسندگان درج می‌شود. مثال: کمیسیون سیاست‌های راهبردی مجلس، سیاست‌های حاکم بر نظام تعلیم و تربیت، ص۱۸. 🔸اگر در ارجاع فقط از یك صفحه منبعی استفاده شود، علاوه بر اطلاعات دیگر، شماره صفحه به صورت ص ۱۲۰ نوشته می‌شود. اما اگر از چند صفحه متوالی استفاده شود به صورت صص ۱۲۰-۱۲۵ نوشته می‌شود. مثال: مطهری، انسان کامل، ص ۱۸-۲۰ 🔹اگر محقق یك مطلب را از کتب مختلف تاریخی یا حدیثی و یا تفسیری بیان می‌کند، اولویت ذکر منبع با منبعی است که از جهت تألیف متقدم‌تر باشد. مثال: محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی ج۱، ص۱۲۰؛ محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۹. 🔸چنانچه منبعی از سوی چند ناشر منتشر شده و یا در چند نوبت و در سال‌های مختلف چاپ شود، حتی الامکان پژوهشگر باید از یك چاپ و از یك انتشاراتی مشخص استفاده کند. ✅شیوه ارجاع‌دهی به مقالات: 🔸نام خانوادگی نویسنده، عنوان مقاله، شماره صفحه مثال: قاسمی، شیوه‌های نوین استعماری در آفریقای جنوبی، ص۶۴ ⏯ ادامه دارد... ۱۴۰۱/۰۸/۲۳ 🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
8475190537.pdf
757.8K
📥 📔 کارنامه اسلام 🖌نویسنده: عبدالحسین زرین کوب ⭕️ به پیشرفت‌هایی در زمینه طب، نجوم، ریاضی، فیزیک، صنعت و... ایران بعد از اسلام اشاره کرده‌اند. 🆔 @ketabyarr 🔗 https://eitaa.com/joinchat/695271612C6bdeec85a5 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
daramadibarzabanshenasi-s@bamun1.pdf
2.52M
📥 📔 درآمدی بر زبان شناسی 🖌نویسنده: کوروش صفوی 🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
روانشناسی-یادگیری.pdf
3.89M
📥 📔 روانشناسی یادگیری 🖌نویسنده: دکتر پروین کدیور 🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5999183316593411804.pdf
2.78M
📥 📔 روانشناسی انسان سلطه‌جو 🖌نویسنده: اورت شوستروم 📝 مترجم: دکتر قاسم قاضی 🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
روشنایی ها.pdf
8.77M
📥 📔 روشنایی‌ها 🖌نویسنده: آنتوان چخوف 📝 مترجم: حسن جلالی 🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ஜ۩۞۩ஜ ◦•●◉✿ ࡅ߳ܠܝ̇ߺܭَܝ‌ߊ‌ܝ̇ߺܘ ✿◉●•◦ بعضی از گناهان مثل نفت هستند و بعضی‌ها هم مثل بنزین..! قرآن درباره گناه‌های نفتی میگه🛢 👈«انجامش ندین» درباره گناه‌های بنزینی میگه⛽️ 👈«نزدیکش هم نشید❌» ' لاتقربوا ' چون بنزین، بر خلاف نفت از دور هم آتیش میگیره🔥 حواسمون باشه رابطه با نامحرم و شهوت جز گناهان بنزینی❌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─इई─इई 📚 ईइ═ईइ═ ﷽ 🌐 🌀 ◀️ قسمت: سرخی گریه چشمم را خون کرده و خونی به تنم نمانده بود که صورتم هرلحظه سفیدتر می‌شد و او حالم را از آینه می‌دید که دوباره بی‌قرارم شد: -نازنین چرا نمی‌فهمی به‌خاطر تو این کارو کردم؟! -پامون می‌رسید دمشق، ما رو تحویل می‌داد. اونوقت معلوم نبود این جلادها باهات چیکار می‌کردن! نیروهای امنیتی سوریه هرچقدر خشن بودند، این زخم از پنجه هم‌پیاله‌های خودش به شانه‌ام مانده بود، یکی از همان‌ها می‌خواست سرم را از تنم جدا کند و امروز سعد مقابل چشم خودم مصطفی را با چاقو زد که دیگر عاشقانه‌هایش باورم نمی‌شد و او از اشک‌هایم پشیمانی‌ام را حس می‌کرد که برایم شمشیر را از رو کشید: -با این جنازه‌ای که رو دستمون مونده دیگه هیچکدوم حق انتخاب نداریم! این راهی رو که شروع کردیم باید تا تهش بریم! دیگر از چهره‌اش، از چشمانش و حتی از شنیدن صدایش می‌ترسیدم که با صورتم به پنجره پناه بردم و باران اشک از چشمانم روی شیشه می‌چکید. در این ماشین هنوز عطر مردی می‌آمد که بی‌دریغ به ما محبت کرد و خونش هنوز مقابل چشمانم مانده بود که از هر دو چشمم به جای اشک خون می‌بارید. در این کشور غریب تنها سعد آشنایم بود و او هم دیگر قاتل جانم شده بود که دلم می‌خواست همینجا بمیرم. پشت شیشه اشک، چشمم به جاده بود و نمی‌دانستم مرا به کجا می‌کشد که ماشین را متوقف کرد و دوباره نیش صدایش گوشم را گزید: -پیاده شو! از سکوتم سرش را چرخاند و دید دیگر از نازنین جنازه‌ای روی صندلی مانده که نگاهش را پرده‌ای از اشک گرفت و بی‌هیچ حرفی پیاده شد. در را برایم باز کرد و من مثل کودکی که گم شده باشد، حتی لب‌هایم از ترس می‌لرزید و گریه نفسم را برده بود که دل سنگش برایم سوخت. موهایم نامرتب از زیر شال سفیدی که دیشب سمیه به سرم پیچیده بود، بیرون زده و صورتم همه از درد و گریه در هم رفته بود که با هر دو دستش موهایم را زیر شال مرتب کرد و نه تنها دلش که از دیدن این حالم کلماتش هم می‌لرزید: -اگه می‌دونستم اینجوری میشه، هیچوقت تو رو نمی‌کشوندم اینجا، اما دیگه راه برگشت نداریم! سپس با نگاهش ادامه مسیر را نشانم داد و گفت: -داریم نزدیک دمشق می‌شیم، باید از اینجا به بعد رو با تاکسی بریم. می‌ترسم این ماشین گیرمون بندازه! دستم را گرفت تا از ماشین پیاده شوم و نگاهم هنوز دنبال خط خون مصطفی بود که قدم روی زمین گذاشتم و دلم پیش عطرش جا ماند. سعد می‌ترسید فرار کنم که دستم را رها نمی‌کرد، با دست دیگرش مقابل ماشین‌ها را می‌گرفت و من تازه چشمم به تابلوی میان جاده افتاد که حسی در دلم شکست. دستم در دست سعد مانده و دلم از قفس سینه پرید که روی تابلو، مسیر زینبیه دمشق نشان داده شده و همین اسم چلچراغ گریه را دوباره در چشمم شکست. سعد از گریه‌هایم کلافه شده بود و نمی‌دانست اینبار خیال دیگری خانه خاطراتم را زیر و رو کرده که دلم تنها آغوش مادرم را تمنا می‌کرد. همیشه از زینبیه دمشق می‌گفت و نذری که در حرم حضرت زینب سلام‌الله‌علیها کرده و اجابت شده بود تا نام مرا زینب و نام برادرم را ابوالفضل بگذارد؛ ابوالفضل پای نذر مادر ماند و من تمام این اعتقادات را دشمن آزادی می‌دیدم که حتی نامم را به مادرم پس دادم و نازنین شدم. سال‌ها بود خدا و دین و مذهب را به بهانه آزادی از یاد برده و حالا در مسیر مبارزه برای همین آزادی، در چاه بی‌انتهایی گرفتار شده بودم که دیگر امید رهایی نبود... حتی روزی که به بهای وصال سعد ترکشان می‌کردم، در آخرین لحظات خروج از خانه مادرم دستم را گرفت و به پایم التماس می‌کرد که: -تو هدیه حضرت زینبی، نرو! و من هویتم را پیش از سعد از دست داده و خانواده را هم فدای عشقم کردم که به همه چیزم پشت پا زدم و رفتم. حالا در این غربت دیگر هیچ چیز برایم نمانده بود که همین نام زینب آتشم می‌زد و سعد بی‌خبر از خاطرم پرخاش کرد: -بس کن نازنین! داری دیوونه‌ام می‌کنی! و همین پرخاش مثل خنجر در قلبم فرو رفت و دست خودم نبود که دوباره ناله مصطفی در گوشم پیچید و آرزو کردم ای کاش هنوز نفس می‌کشید و باز هم مراقبم بود. در تاکسی که نشستیم خودش را به سمتم کشید و زیر گوشم نجوا کرد: -می‌خوام ببرمت یه جای خوب که حال و هوات عوض شه! -فقط نمی‌خوام با هیچکس حرف بزنی، نمی‌خوام کسی بدونه ایرانی هستی که دوباره دردسر بشه! از کنار صورتش نگاهم به تابلوی زینبیه ماند و دیدم تاکسی به مسیر دیگری می‌رود که دلم لرزید و دوباره از وحشت مقصدی که نمی‌دانستم کجاست، ترسیدم. ⏯ادامه دارد... بر اسـا๛ حوادثـ حقیقـے در سوریـہ از زمســـتان۸۹ تا پایـےز ۹۵ ✍ به قلم فاطمـہ ولـےنژاد 🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5884263078517804477.mp3
3.83M
🎧 گـوش کنیـد 📚 کتاب جـذاب و شنیـدنی فـــریاد مهــــتابــ 🎙 باصدای: دکتر مهدی خدامیان 🌀 پارت پانزدهم / فصل چهاردهم 🆔 @ketabyarr https://eitaa.com/joinchat/695271612C6bdeec85a5 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
༻⃘⃕࿇؛﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄ 📚 🥀وقتی کسی می‌گوید حالم خوش نیست، دنبال اتفاقات بزرگ نگردیم و نگوییم این که چیز مهمی نیست! 🌱به دلایل متعدد بازتاب یک اتفاق بیرونی در درون ممکن است بسیار بزرگ باشد. 🌻به رسمیت شناختن هرازگاهِ «حق کم آوردن» برای دوست، امنیت بخش‌ترین قسمت دوستی است و شناخت این حق برای خود، نشان از صلح با خود دارد در عمیق‌ترین لایه‌های وجود. 📘 ✍🏻 🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رهایی از زندان ذهن.pdf
5.13M
📥 📔 رهایی از زندان ذهن؛ هر فکری را زیاد جدی نگیرید! 🖌نویسنده: ماتیو مک کی 📝 مترجم: دکتر زهرا اندوز 🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
نقش و رسالت زن- جلد1.pdf
1.07M
📥 📔 نقش و رسالت زن1⃣؛ عفاف و حجاب در سبک زندگی ایرانی_اسلامی برگرفته از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای 🖌نویسنده: امیرحسین بانکی پور 📚 جلد اول 🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
zan_jeld2.pdf
1.11M
📥 📔 نقش و رسالت زن2⃣؛ الگوی زن برگرفته از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای 🖌نویسنده: امیرحسین بانکی پور 📚 جلد دوم 🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
نقش و رسالت زن- جلد3.pdf
950.6K
📥 📔 نقش و رسالت زن3⃣؛ زن ‌و خانواده برگرفته از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای 🖌نویسنده: امیرحسین بانکی پور 📚 جلد سوم 🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
zan_jeld4.pdf
1.51M
📥 📔 نقش و رسالت زن4⃣؛ جایگاه و مسائل زنان در فرهنگ اسلام و تجدد برگرفته از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای 🖌نویسنده: امیرحسین بانکی پور 📚 جلد چهارم 🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
zan_jeld5.pdf
1.61M
📥 📔 نقش و رسالت زن5⃣؛ عرصه‌های حضور اجتماعی زن برگرفته از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای 🖌نویسنده: امیرحسین بانکی پور 📚 جلد پنجم 🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
نقش و رسالت زن.rar
5.72M
📥 📔 نقش و رسالت زن 🖌نویسنده: امیرحسین بانکی پور 📚 مجموعه پنج جلدی بصورت یکجا 🔴 مجموعه پنج جلدی کتاب حاضر با عنوان نقش و رسالت زن درباره‌ی مسائل و مباحث مرتبط با موضوع "زن" در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی است که برای استفاده‌ی محققان و عموم علاقمندان به دیدگاههای معظم له منتشر می‌شود. 🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفیر امین 17.pdf
29.94M
📥 📔 ماهنامه سفیر امین ⭕️قابل توجه مربیان و مبلغانی که در عرصه تبلیغ دانش‌آموزی و کودک و نوجوان فعالیت می‌کنند. شماره هفدهم ماهنامه «سفیر امین» همراه با «ویژه‌نامه حجاب و عفاف» منتشر شد. 🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_295192655577482024.pdf
23.41M
📥 📔 علل الشرائع 🖌نویسنده: شیخ صدوق 🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5956362578551637522.pdf
3.23M
📥 📔 ترجمه علل الشرایع شیخ صدوق؛ فلسفه احکام اسلام 🖌نویسنده: هدایت‌الله مسترحمی 🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈