eitaa logo
کتاب یار
917 دنبال‌کننده
174 عکس
115 ویدیو
1.2هزار فایل
📡کانال کتاب یار 📚 معرفی کتب کاربردی 🔊ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی 🎧فایل صوتی کتب 📲کپی با ذکر منبع مجاز است 📣📣برای دریافت تبلیغ آماده ی خدمت رسانی هستیم... ☎️ارتباط با ما👇🏽 @Ravanshenas1online
مشاهده در ایتا
دانلود
بیشعوری - خاویر کرمنت.pdf
2.63M
📥 📔 بیشعوری؛ راهنمای عملی شناخت و درمان خطرناکترین بیماری تاریخ بشریت 🖌 نویسنده: خاویار کرمنت 📝 مترجم: محمود فرجامی 🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
دختری که رهایش کردی.pdf
42.09M
📥 📔 دختری که رهایش کردی 🖌 نویسنده: جوجو مویز 📝 مترجم: کتایون اسماعیلی 📖 درباره کتاب: کتاب داستانی درباره دو زن با ویژگی‌های مشابه است که یکی از آنها به نام سوفی در زمان اشغال فرانسه مجبور است تا از خانواده‌اش در نبود شوهر در مقابل نازی‌ها محافظت نماید و دیگری به نام لیو که در لندن زندگی می‌کند. شوهر لیو قبل از فوت به وی یک تابلو نقاشی هدیه می‌دهد که نمایی از یک زن است و مربوط به یک قرن قبل و در جریان جنگ از فرانسه به انگلستان منتقل شده است. این دو داستان با این تابلو در هم می‌آمیزد. 🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5796322897282729837.pdf
584.3K
📥 📔 اندیشه فقهی امام خمینی 🖌 نویسنده: دکتر احمد پاکتچی 🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
دروغی به نام رطب___20 مهر-5.pdf
19.21M
📥 📔 دروغی به نام رطب 🖌 نویسنده: علی تقوی ❌پـاسـخ بـه بـزرگترین شـبـهه قـرن 🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
ஜ۩۞۩ஜ 🌺🌺🌺 ஜ۩۞۩ஜ ◦•●◉✿ ࡅ߳ܠܝ̇ߺܭَܝ‌ߊ‌ܝ̇ߺܘ ✿◉●•◦ 🔸خوش اخلاقی، لطف نیست؛ بلکه وظیفه شماست! با جمله "من اخلاقم اينجوريه ديگه"؛ ❌بدخلقی رو توجيه نکنید. محبت؛ وظیفه شماست! کم کاری نکنید. چون دیگران نمیدانند و نمیخواهند بدانند و اهمیت هم نمیدهند که شما کی هستید... ❗️پس لطفا خودتان باشید. ‎‌‌‌‌‌‌ ‌🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─इई─इई 📚 ईइ═ईइ═ ﷽ 🌐 🌀 ◀️ قسمت: اولین دفعه که رفتیم مشهد، نمی‌دانستیم باید شناسنامه همراهمان باشد. رفتیم هتل گفتند باید از اماکن نامه بیاورید. نمی‌دانستم اماکن کجاست! وقتی فهمیدم پاسگاه نیروی انتظامی است، هول برم داشت. جدا جدا رفتیم در اتاق برای پرس و جو، بعضی جاها خنده‌ام میگرفت. طرف پرسید مدل یخچال خونتون چیه؟ چه رنگیه؟ شماره موبایل پدر مادرت؟ نامه گرفتیم و آمدیم بیرون، تازه فهمیدم همین سوالها را از محمد حسین هم پرسیده بود. اولین زیارت مشترکمان را از باب‌الجواد شروع کردیم. این شعر را خواند: صحنتان را میزنم برهم جوابم را بده این گدا گاهی اگر دیوانه باشد بهتر است جان من آقا مرا سرگرم کاشی‌ها نکن میهمان مشغول صاحب‌خانه باشد بهتر است گنبدت مال همه باب‌الجوادت مال من جای من پشت در میخانه باشد بهتر است اذن دخول خواندیم، ورودی صحن کفشش را کند و سجده شکر به‌جا آورد. نگاهی به من انداخت و بعد هم سمت حرم: ای مهربون، این همونیه که به خاطرش یک ماه اومدم پابوستون، ممنون که خیرش کردید! بقیش هم دست خودتون، تا آخر آخرش. عادتش بود؛ سرمایه گذاری میکرد، چه مکه چه کربلا چه مشهد. زندگی واگذار می‌کرد که: دست خودتون! جلوی ورودی صحن قدس هم شعر دیگری خواند: «دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت جایی ننوشته است گناهکار نیاید» گاهی ناگهان تصمیم می‌گرفت، انگار میزد به سرش. اگر از طرف محل کار مانعی نداشت بی‌هوا میرفتیم مشهد. به خصوص اگر از همین بلیتهای چارتر باز میشد. یادم هست ایام تعطیلی بود، بار و بنه بسته بودم برویم یزد. آن زمان هنوز خانواده‌ام نیامده بودند تهران. خانه خواهرش بودم، زنگ زد: الان بلیت گرفتم بریم مشهد! من هم از خدا خواسته کجا بهتر از مشهد؟ ولی راستش تا قبل از ازدواج هیچوقت مشهد این شکلی نرفته بودم: ناگهانی، بدون رزرو هتل، ولی وقتی رفتم خوشم آمد. انگار همه چیز دست خودت امام بود. همه چیز را خیلی بهتر از ما مدیریت می‌کرد. داخل صحن کفشهایش را در می‌آورد. توجیهش این بود که وقتی حضرت موسی به وادی طور نزدیک میشد، خدا بهش گفت: فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ! صحن امام رضا را وادی طور میپنداشت. وارد صحن که میشد، بعد از سلام واذن دخول گوشه‌ای می‌ایستاد و با امام رضا حرف می‌زد. جلوتر که میرفت، وصل روضه و مداحی میشد. محفل روضه‌ای بود در گوشه‌ای از حرم، بین صحن گوهرشاد و جمهوری. به گمانم داخل بست شیخ بهایی، معروف بود به «اتاق اشک!» آن اتاق شاید به زور با دو سه قالی سه در چهار فرش شده بود. غلغله می‌شد؛ نمی‌دانم چطور این همه آدم آن داخل جا میشدند. فقط آقایان را راه میدادند و میگفت روضه خواص است. عده‌ای محدود، آن هم بچه هیئتی‌ها خبر داشتند که ظهرها اینجا روضه برپاست. اگر می‌خواستند به روضه برسند، باید نماز شکسته ظهر و عصرشان را با نماز ظهر حرم میخواندند. اینطوری شاید جا میشدند. از وقتی در باز می‌شد تا حاج محمود، خادم آنجا، در را می‌بست، شاید سه چهار دقیقه بیشتر طول نمیکشید. خیلی‌ها پشت در میماندن. کیپ کیپ میشد و بنده خدا به زور در را میبست. چند دفعه کمی دورتر، اشتیاق این جماعت را نظاره میکردم که چطور دوان دوان خودشان را می‌رسانند. بهش گفتم: چرا فقط مردا رو راه میدن؟ منم میخوام بیام! ظاهراً با حاج محمود سر و سری داشت. رفت و با او صحبت کرد. نمیدانم چطور راضی‌اش کرده بود. می‌گفتند تا آن موقع پای هیچ زنی به آنجا باز نشده. قرار شد زودتر از آقایان تا کسی متوجه نشده بروم داخل‌. فردا ظهر طبق قرار رفتیم و وارد شدم. اتاق روح داشت، میخواستی همان وسط بنشینی و زار زار گریه کنی. برای چه، نمیدانم! معنویت موج میزد. میگفتند چندین سال ظهر تا ظهر در چوبی این اتاق باز میشود، تعدادی می‌آیند روضه میخوانند و اشک می‌ریزند و میروند. در قفل میشد تا فردا؛ حتی حاج محمود، مستمعان را زود بیرون میکرد که فرصتی برای شوخی و یا شاید غیبت، تهمت یا گناه پیش نیاید. ⏯ادامه دارد... روایت زندگے بہ روایت همسر ✍ به قلم محمد علی جعفری 🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5882247944287030181.mp3
1.49M
🎧 گـوش کنیـد 📚 کتاب جـذاب و شنیـدنی با من مهربان باش 🎙 باصدای: دکتر مهدی خدامیان 🌀 پارت چهارم / فصل سوم 🆔 @ketabyarr https://eitaa.com/joinchat/695271612C6bdeec85a5 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ 📖 📙 کتاب مقدس و انتقاداتی به دین مسیحیت 🖌نویسنده: مرتضی حاجی بابایی 📋 انتشارات اطلس تاریخ شیعه 🔰 درباره‌ کتاب: 🔸مدتی است که برخی از گروه‌های در ایران، در حال تبلیغ گسترده دین هستند و میکوشند تا دست کم بخشی از مردم را مسیحی کنند. 🔹از سوی دیگر، این تبلیغات در حالی صورت میگیرد که به عقیده همه صاحب نظران منصف، مسیحیت امروزی، از آن دینی که حضرت عیسی علیه‌السلام آورده بود، بسیار فاصله گرفته و تقریبا هیچ نسبتی با آن مسیحیت اصلی ندارد. 🔸این کتاب مخلوطی از متن و تصویر بوده تا مخاطبان با آن همراه شوند؛ و برای هر صفحه تیتری انتخاب شده تا مطالب کوتاه، همراه با جذابیت ارائه کرده باشد. 🔹همچنین از بزرگان مسیحیت با احترام نام برده شده و هیچ توهینی در آن گنجانده نشده است تا از حالت ابتذال خارج شود. 🔸در کتاب مقدس و انتقاداتی به دین مسیحیت با یک نگاه عقلانی و مستند، به داوری درباره مسیحیت امروزی پرداخته شده است. 🔹کتاب پیش رو در واقع پاسخی منطقی به همه فعالیتهای صورت گرفته برای ترویج مسیحیت در ایران است. 🔸ارائه مطالب این کتاب در قالبی جذاب میباشد تا مانند بسیاری از کتابهای علمی و خشک با عدم استقبال عموم مردم مواجه نشود. 🌐 لینک دانلود و خرید کتاب: 🔗https://bookroom.ir/book/68500/ 🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
4_699246093405257774.pdf
8.93M
📥 📔 آیین دادرسی مدنی 2⃣ 🖌 نویسنده: استاد شمس 🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5805634725682872342.pdf
1.49M
📥 📔 خاطرات احمد احمد 🖌 نویسنده: محسن کاظمی 🔺احمد احمد، سال ۱۳۴۴ به دلیل فعالیت در حزب مخفی ملل اسلامی (به رهبری سید محمد کاظمی بجنوردی) دستگیر شد. 🔻خاطرات احمد احمد، تمام زندگی کسی را در برمیگیرد که در جایگاه معلمی و در خانواده‌ای آشنا با مسائل سیاسی زندگی میکرد. 🆔 @ketabyarr ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈