eitaa logo
🏴کیف الناس🏴
374 دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
7.7هزار ویدیو
143 فایل
«بسم الله القاصم الجبارین» «وَالْحَمْدُ لِلّهِ قاِصمِ الجَّبارینَ مُبیرِ الظّالِمینَ» 💯کانالی متفاوت👌 😊 برای سرگرمی اسلامی ☺️ ارتباط با ادمین @amirmehrab56 آغاز فعالیت دوباره....۱۴۰۱/۰۷/۱۰
مشاهده در ایتا
دانلود
سه گروه مخالف ظهور 1️⃣ گروه اول از ظهور، آدم‌های پست‌همت و خودخواهی هستند که دنبال آبادی همۀ جهان نیستند. 2️⃣ طبق روایت، وقتی خواهد بود که نظریات مدعی ادارۀ زندگی بشر به بن بست رسیده باشند و بشر از انواع نظام‌های غیر ولایی مأیوس شده باشد. گروه دوم مخالفین ظهور آنهایی هستند که امید دارند غرب و عالم راهی برای سعادت بشر باز کنند. در واقع، غرب‌زده‌ها مخالف ظهورند! اینها دنبال جامعۀ مدنی غربی هستند نه جامعۀ مهدوی! مدینۀ اینها جوامع عقب‌ماندۀ اروپایی و آمریکایی است که رذل‌ترین انسان‌ها بر آنها حکومت می‌کنند. اینها رشد و را در آنجا می‌دانند، و لذا دنبال ظهور مهدی فاطمه نیستند. 3️⃣ سومین گروه ظهور، مسئولانی هستند که نان‌شان فعلاً در روغن است و دوست دارند اول نان خودشان در روغن باشد و بعد خدمت کنند؛ اینها به‌درد امام زمان نمی‌خورند و طبیعتاً اینها برای فرج هم دعا نمی‌کنند! چون حضرت به سخت می‌گیرد و به آنها جز نان خشک و لباس خشن نخواهد داد! (إِلَّا أَکْلُ الْجَشِبِ وَ لُبْسُ الْخَشِن؛ دعوات راوندی/296) و مسئولانی که اول دنبال نان خودشان هستند را دور خواهد انداخت. @keyfonas
بلایی که بر سر جامعه می آورند ✅نماز جماعت به کنیزِ مست ولید بن یزید در سال 125 هجری قمری به خلافت رسید. او به خواری بود و دستور داد حوضی از شراب برایش بسازند! یک شب، در حالی که بود، با کنیز خود هم بستر شد. هنگام سحر، صدای اذان صبح را شنید. عمامه خود را بر سر کنیز نهاد و عبایش را به او انداخت و دستور داد که کنیز، صورت خود را بپوشاند و به جای او به محراب نماز رفته و نماز جماعت بخواند. کنیز هم اطاعت امر کرد و با همان حالت مستی و جنابت به رفت. هوا تاریک بود و کسی متوجه قضیه نشد و مردم بدبخت هم به مست، اقتدا کردند و نماز خواندند. یک سال بعد و پس از ولید بن یزید، با اعتراف کنیز و اطرافیان، این راز آشکار شد و مردم تازه فهمیدند که در یک نماز صبح، به مست ولید اقتدا کرده اند! 📚الاغانی ج۶، ص ۵۷ @keyfonas
✅امام باقر (ع) تشریف بردند به عیادت جابر بن عبدالله انصاری صحابه بزرگ پیغمبر اکرم(ص) که پیر شده بود و اواخر عمرش بود. فرمود: جابر حالت چطور است؟ عرض کرد: یابنَ رسولِ الله در حالی هستم که فقر را بر غنا و بیماری را بر سلامت و مرگ را بر زندگی ترجیح می‌دهم. ✅حضرت فرمود: ولی ما اهل بیت چنین نیستیم. ما هر چه خدا برایمان بخواهد همان را دوست داریم. هر چه خدا به ما بدهد ما به وظیفه‌مان در مورد آن عمل می‌کنیم. اگر خدا به ما ثروت بدهد همان را دوست داریم، اگر فقر بدهد همان را دوست داریم و اگر سلامت یا بیماری بدهد همان را دوست داریم. 📚آشنایی با قرآن، ج13، ص91 @keyfonas
مشکل ما فقط نیست! افراد در خود، مشکلات اجتماعی و فرهنگی جامعه را ریشه در مردم میدانند. از طرف دیگر معتقدند مردم در حالت رفاه اقتصادی از بسیاری از بحران و بزهکاری های اجتماعی(کلاهبرداری، طلاق، فحشا فاصله میگیرند)، این تحلیل است. ✅پزشکِ پولداری که میگیرد و با درد بیمار پول روی پول میکند. ✅مهندسِ بساز و بفروشی که در کم میگذارد و تحویل مردم‌میدهد. ✅آن یا مدیرکلی که به حد خود قانع نیست و بسمت میرود و در کمال تعجب حق خود هم‌میداند. ✅افزایش میزان در خانواده های متمول، عدم ازدواج در جوانانی که از پشتوانه مالی مناسب برخودارند. ✅آن پولداری که به سبب توانایی مالی فحشا و را میخرد، در فرضا یک طرف ماجرا از سر فقر به تنفروشی رسیده، اما طرف مقابل بعنوان خریدار نقش ایفا میکند، که از فقر رنج نمیبرد. آنچه دنیای مدرن در تحلیل جامعه مورد غفلت قرار میدهد؛ عنصر و است، انسان خدانترسِ مدرن گرفتار این دوری از معنویت است. @keyfonas
در منابع شیعیان کتاب ج ۷ ص ۱۸۹ آمده است که یکی از علی مرتکب شده است چون علی آنها را از دیگری منع کرد؟ ✅اصل چیست و آیا صحت دارد؟ زنی مرتکب شده بود وقتی خواستند او را بزنند علی(ع) فرمود: کسانی که خودشان مرتکب این کار شده اند حق ندارند بزنند. یکی از کسانی که عقب رفت محمد بن علی فرزند امیرالمومنان بود. 📚این مطلب در کتاب کافی و من لایحضر ج ۸ ص ۳۵۶ آمده است. ✅بررسی سند روایت؟ در سند روایت الکافی « علی بن ابی حمزه » وجود دارد که واقفی بوده و در مورد او گفته شده است که و است. 📚زبده المقال ج2 ص15 بنابراین روایتش است. ✅روایت مذکور در « من لا یحضره الفقیه » شیخ صدوق نیز به صورت مرسل و بدون سند از « اصبغ بن نباته » نقل شده است که روشن است روایت بدون سند و غیر قابل احتجاج است. 📚الفقیه ج4 ص32 ✅بنابراین سند هر دو است و باید توجه داشت در صرفا مراجعه و استناد به منبع و آدرس کتاب دلیل بر صحت یک نیست و می بایست ابعاد مختلف از جمله و مورد بررسی قرار گیرد. @keyfonas
حکایتی بسیار تامل برانگیز 🕊 در جنگ جهانی اول(1916میلادی) هنگامی که عدّه ای از سربازان انگلیسی در چند کیلومتری بیت المقدس مشغول سنگرگیری وحمله بودند،در دهکده کوچکی به نام «اونتره» لوحی نقره ای پیدا کردند که حاشیه اش به جواهرات گرانبها مرصّع و در وسطش، خطوطی به حروف طلایی نگارش یافته بود. وقتی آن را نزد فرمانده خود «میجرای این گریندل» بُردند،هر چه کوشید نتوانست از آن چیزی بفهمد؛ ولی دریافت که این نوشته به زبان اجینی بسیار قدیمی است. بالاخره این لوح،دست به دست گردید تا به دست سرپرست ارتش بریتانیا «لیفتونانت» و «گلدستون» رسید و ایشان هم آن را به دست باستانشناسان بریتانیا سپردند. پس از پایان جنگ (1918م) درباره لوح مذکور به تحقیق و بررسی پرداختند و کمیته ای تشکیل دادند که اساتید زبان های باستانی بریتانیا، امریکا، فرانسه، آلمان و سایر کشورهای اروپایی، جزء آن کمیته بودند. پس از چند ماه بررسی و تحقیق، در سوم ژانویه(1920 م ) معلوم شد که این لوحِ مقدّسی است به نام «لوح سلیمان» و سخنانی از حضرت سلیمان را در بردارد که به الفاظ عبرانی قدیم، نگارش یافته است. ترجمه لوح سلیمان اینست که: اللّه أحمد باهتول اِیلی مقذا ( ای احمد! به فریادم رس ) یاه ایلی انصصاه (یا علی! مرا مدد فرمای) یاه باهتوا! اکاشئی (ای بتول! نظر مرحمت فرمای) یاه حاسن! اضو مظع ( ای حسن! کرم فرمای) یاه حاسین! بارفو ( یا حسین! خوشی بخش) اموسلیمان صوه عئخب زالهاد اقتا ( این سلیمان اکنون به این پنج بزرگوار اسْتغاثه می کند) بذت اللّه کم ایلی (و علی قدرة اللّه است❗️) 🌼اعضای کمیته چون بر مضمون نوشته لوح مقدس، اطلاع یافتند ،هر یک با دیده تعجب، به دیگری نگریستند و انگشت حیرت به دندان گزیدند و پس از تبادل نظر، قرار بر این شد که لوح در موزه سلطنتی بریتانیا نگهداری شود. امّا چون این خبر به اسقف اعظم انگلستان (Ford Bishop) رسید،فرمان محرمانه ای خطاب به کمیته نوشت که خلاصه اش این است: اگر این لوح در موزه گذاشته شود و در دیدگاه مردم قرار گیرد، اساس مسیحیت متزلزل خواهد شد و سرانجام، خود مسیحیان، جنازه مسیحیت را بردوش بلند نموده در قبر فراموشی، دفن خواهند کرد. لذا بهتر آن است که لوح مذکور، در رازخانه کلیسای انگلستان گذاشته شود و جز اُسقف و اهل سِر، کسی آن را نبیند❗️ کسانی که این لوح را دیدند و بینش داشتند، گرایشی عجیب به اسلام، پیدا کردند و همان وقت، بین دو نفر از دانشمندان بنام «ولیم» و «تامس» پیرامون لوح، گفتگوهایی شد که به اسلام آوردن هر دو انجامید سپس ولیم، به «کرم حسین» و «تامس»،به «فضل حسین» تغییر نام دادند. 1. برای کسب اطلاع بیش تر در این باره،مراجعه شود به کتابwonderful stories of Islam چاپ لندن، صفحه 249. 2. مجله الاسلام، دهلی، فوریه 1927 م؛ مسلم کرانیکال، لندن ، 30 دسامبر 1926 3. حکیم سیالکوتی،علی و پیامبران ، ترجمه سید محمّد مختاری،ص 27ـ 28 ـ 32 ـ 33 و 34. 🌼الهی یا قدیم الاحسان بحق الحسین (ع) ادرکنا @keyfonas
🌙صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین (ع) به بهانه شب زیارتی حضرت 🌺 متن زیر یکی از ارزشمندترین مطالب تاریخی است که عظمت و عاطفه یاران امام حسین (ع) را نشان میدهد در روز عاشورا چهره هایی بودند که واقعا خوش درخشیدند و با آنکه مرگ را پیش پای خود میدیند با آن بازی میکردند و جهانی را با عمل و سخن و مرام و عاطفه خویش تا ابد حیران کردند حکایت ، حکایت یکی دیگر از بزرگ مردان آسمانی به نام" انیس " است او رزمنده ای شجاع، سوار کار، امام شناس، بصیر در دین، شیفته اهل بیت، شاعر و ادیب و سخنور و بسیار با عطوفت و مهربان بود 🍁 گرد و غبار که فرو نشست، آفتاب ارغوانی یاران شهید، در افق میدان می‌درخشید. پیش از او جون غلام سپیدموی عاشورا، یار و همراه ابوذر غفاری به میدان رفته بود. امام از میدان باز می‌گشت؛ از کنار جون با دامنی خونین و دستانی که آخرین بار بر پیشانی عرق گرفته و زخم‌خورده یاور ابوذر کشیده بود.. هنوز ساعتی از نماز ظهر نگذشته بود گرد خورشید امام تنها چند ستاره می‌چرخیدند و مهتاب عاشورا که استوار و مصمم و نستوه لحظه‌ای چشم از سپاه متلاطم و مواج دشمن نمی‌گرفت انیس عرق از پیشانی سترد دستان را سایه‌بان چشم‌ها کرد برق تیغ‌های بی‌تاب فرصت تماشا می‌گرفت درخشش نیزه‌ها نگاه را می‌آزرد. سر به آسمان بلند کرد. خورشید اندکی به شیب آسمان رسیده بود - خدایا، بیش از این صبر و شکیبم نیست مرا مباد بمانم و امام خویش را کشته ببینم مرا مباد تماشاگر گستاخانی باشم که تیغ‌های آخته را بر سر فرزند رسول خدا فرو آورند نه، خدایا مپذیر انیس باشد و مقتل محبوب و سالار خویش را نظاره کند. چشم از میدان و آسمان گرفت به سمت امام آمد در حلقه بنی‌هاشم فاصله با خیمه چندان نبود شیون و گریه از حرم برخاسته بود شنید امام میگفت برادرم عباس، عزیزم علی‌اکبر، بروید و خیام را آرام کنید پس از این گریه‌های فراوان خواهند داشت انیس زیر صاعقه این سخن لرزید اشک از گوشه چشمانش لغزید و با غبار درآمیخت و به صورت غبارگرفته‌اش دوید تشنه بود و زخمی در تیرباران صبح بر پهلو و بازویش زخم دو تیر نشسته بود نزدیک‌تر شد مقابل مولا و امامش ایستاد با صدایی که اندوه و شرم و خضوع در آن نشسته بود گفت: یا بن رسول الله، سید و مولای من، اجازه میدان می‌خواهم انیس روزنه‌ای برای پرواز می‌جست🕊 امام با آن نگاه مظلومانه اش به چهره او نگریست و عشق و شور پرواز از این دنیای فانی در چهره اش دید و او را راهی دنیای ابدی کرد  تأیید امام تأ‌یید شهادت نیز بود و میدانست لحظه ای دیگر در جنت اعلی محبت همه یاران باوفایش را نزد جد بزرگوارش که عمری کوشید و خون دل خورد تا دین خدا را در آن عصر جاهلیت پایه گزاری کند جبران خواهد نمود🍁 انتظار به فرجام رسید و دست مهربان امام شانه‌اش را نواخت و او را روانه میدان کرد لحظه میدان رفتن از کنار سعید بن عبدالله گذشت ،جون غلام سیاه را در آرامشی معطر بر خاک دید و با خطابی که در آن رنگ و نشانی از شوق بود، گفت: به زودی به تو خواهم پیوست نماز ظهر در او توانی نو آفریده بود شمشیر بران و براق را از نیام کشید کنار میدان ایستاد لشکر دشمن اندکی آرام شد همه می‌پرسیدند این کیست که عزم رزم کرده است ؟ ناگهان تندر و طوفان رجز انیس بر آسمان میدان لرزه افکند: من انیس بن معقلم که شمشیر صیقل خورده آهنین در کف دارم. در خیزش گرد و غبار تیغ بر سرتان فرو می‌آرم و شرار مرگ بر سرتان می‌بارم من پاسدار حسین بزرگوار والاتبارم من وفادار و فداکار فرزند پیامبر رسالت‌مدارم مرگ از دم شمشیر انیس فرو می‌چکید... بی‌محابا و بی‌پروا از یمین به یسار می‌تاخت و میدان را بر سواران تنگ می‌ساخت ، برگشت. نفسی تازه کرد و امام را سلامی دوباره داد دیگربار در قلب سپاه فرو رفت تکبیر می‌گفت و رجز می‌خواند و می‌جنگید امام و بنی‌هاشم به تحسین ایستاده بودند....😭 بارش تیر و پرتاب نیزه آغاز شد... انیس در قهقهه‌ای مستانه این همه خاشاک را به سخره گرفته بود... حلقه محاصره تنگ‌تر می‌شد سنگ‌پرانان سنگ می‌پراندند زوبین‌ها پرتاب می‌شد زخم بر زخم می‌رست عطش امان می‌برید. عرق و غبار سیمای انیس را در محاق می‌برد سنگی بر پیشانی‌اش نشست، زخمی بر شانه، تیری در پهلو، از اسب فرو افتاد. هنوز تکبیر می‌گفت. هنوز شمشیر می‌چرخاند نیزه‌ای بر سینه‌اش فرو شد خون جوشید " انا الله و انا الیه راجعون" چشم چرخاند فاصله مولایش با او چندان نبود نیزه‌ای سِر شکافتن گلویش داشت🍁 از حلقوم تشنه‌اش آخرین سخن تراوید: السلام علیک یابن رسول الله یا اباعبدالله فریاد در فواره خون گلو فرو شکست هر کس زخمی می‌زد و انیس رها از خاک به محفل انس محبوب بال و پر می‌گشود پس از شهادتش گفتند: عجیب شجاع بود و عجیب بی‌هراس. میدان آرام شده بود و خورشید در غبار ریز میدان اعجاب انیس را مینگریست روانش شاد🍁 @keyfonas
روابط زن وشوهر,همسرداری @keyfonas 👫❤️ 👫❤️ 👫❤️
🔴 ! 💠 اگر شوهرتان، اکثر اوقات شبانه‌روز بخاطر مشغله، بیرون از منزل است ساعاتی که داخل خانه است سعی کنید به‌خاطر او نروید. 💠 گاهی رفتن به بازار یا مهمانی را به‌خاطر حضور در خانه ترک کنید. و علت نرفتن خود را به همسرتان بیان کنید تا و فهم شما را مشاهده کند. 💠 گذشتن از خواسته خود بخاطر همسر، شما را بیشتر کرده و بیشتر بهم نزدیک می‌شوید. ❤️❤️❤️❤️ @keyfonas
💎امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی یکی از شما از زیارت ما برمی گردد به استقبال او بروید،به او سلام کرده و زیارت قبول بگویید،با این عمل ثواب زیارت او در نامه اعمال شما هم ثبت خواهد شد. 📖بحارالانوار،ج۱۰۲،ص۳۰۲ @Keyfonas 💎امام زمان عجل الله فرجه فرمودند: انه لم يکن أحد من آبائي إلا وقد وقعت في عنقه بيعة لطاغية زمانه وإني أخرجُ حين أخرج ولا بيعة لأحدٍ من الطواغيت في عنقي. هريك از پدرانم بيعت يكى از طاغوت‌هاى زمان به گردنشان بود، ولى من در حالى قيام خواهم كرد كه بيعت هيچ طاغوتى به گردنم نباشد. 📖بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۷۵،ص۳۸۰،باب۳۰ 📖تفسير نور الثقلين،ج۱،ص۶۸۲ @Keyfonas 💎امام صادق عليه السّلام فرمودند: مَن ذَهَبَ يَرى أنَّ لَهُ علَى الآخَرِ فَضلاً فهُو مِن المُستَكبِرِينَ [قالَ حَفصُ بنُ غِياثٍ: ]فقلتُ لَهُ: إنّما يَرى أنَّ لَهُ علَيهِ فَضلاً بالعافيَةِ إذا رَآهُ مُرتَكِبا لِلمَعاصِي ، فقالَ: هَيهاتَ هَيهاتَ ! فَلَعَلَّهُ أن يكونَ قد غُفِرَ لَهُ ما أتى وأنتَ مَوقوفٌ مُحاسَبٌ ،أما تَلَوتَ قِصَّةَ سَحَرَةِ موسى عليه السلام . 🔹هر كه بر اين باور باشد كه از ديگران برتر است ، او در شمار مستكبران است . حفص بن غياث مى گويد: عرض كردم: اگر گنهكارى را ببيند و به سبب بى گناهى و پاكدامنى خود ، خويشتن را از او برتر بداند چه ؟ فرمود: هيهات هيهات ! چه بسا كه او آمرزيده شود امّا تو را براى حسابرسى نگه دارند ؛ مگر داستان جادوگران (زمان) موسى عليه السلام را نخوانده اى ؟. 📖الكافي،ج۸،ص۱۲۸،ح۹۸ @Keyfonas
سلامت و درمان 🍎🍎🍎 @keyfonas
✅شیوه ضدعفونی کردن کامل دهان یک مشت برگ های رزماری را در یک لیوان آب داغ ریخته و دهان را شست و شو دهید تا باکتری های مضر دهان ازبین بروند.