#همسرشهید
در بهشت رضا و در قطعه شهدا بودیم و مراسم در حال برگزاری بود که ناگهان در مقابل همه حاضران مرا خطاب کرد: «خانم، بیا و آیندهات را ببین. من روزی قرار است اینجا بخوابم. من اینجا میخوابم و تو هم صبوری کن.» ناراحت شدم.😔 خیلی ناراحت شدم و گفتم: «چرا این حرف را میزنی؟ این حرف را نگو»، گفت: «این آرزوی قلبی من است. سالهاست که بهدنبالش هستم.»
#شهیدحسین_فدایی
#لشکرفاطمیون
@keyfonas