eitaa logo
🏴کیف الناس🏴
374 دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
7.7هزار ویدیو
143 فایل
«بسم الله القاصم الجبارین» «وَالْحَمْدُ لِلّهِ قاِصمِ الجَّبارینَ مُبیرِ الظّالِمینَ» 💯کانالی متفاوت👌 😊 برای سرگرمی اسلامی ☺️ ارتباط با ادمین @amirmehrab56 آغاز فعالیت دوباره....۱۴۰۱/۰۷/۱۰
مشاهده در ایتا
دانلود
✨امام علی (ع) 🌱کشتزاری که با تقوا آبیاری می شود تشنگی ندارد .... 📗خطبه ۱۶نهج البلاغه @keyfonas
👌خرج زیارت کربلا ... ◾️قال الصادق علیه السلام : مَنْ زَارَهُ کَانَ اللهُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ حَوَائِجِهِ وَ کَفَاهُ مَا أَهَمَّهُ مِنْ أَمْرِ دُنْیَاهُ وَ إِنَّهُ یَجْلِبُ الرِّزْقَ عَلَی العُبدِ، وَ یُخلِفُ عَلَیهِ مَا یُنفِقُ. 🔸امام صادق علیه السلام می فرمایند : هر کس که او [= امام حسین علیه السلام] را زیارت کند ، خداوند در پی برآوردن نیاز هایش خواهد بود و از کارهای دنیا چیزهایی که برای او اهمیّت داشته را نیز بسنده می کند و به درستی که زیارت آن حضرت باعث کشش رزق بنده [= زائر] می شود و آن چه را که در راه این سفر خرج کرده است به او بر می گردد . 📚تهذیب الأحکام ج ۶ ، ص ۴۵ @keyfonas
👌حقِ کسی که به تو نیکی می کند ... ◾️امام سجّاد عليه السلام : أمّا حَقُّ ذِي المَعروفِ عَلَيكَ فَأن تَشكُرَهُ و تَذكُرَ مَعروفَهُ و تُكسِبَهُ المَقالَة الحَسَنَةَ و تُخلِصَ لَهُ الدُّعاءَ فيما بَينَكَ و بَينَ اللّه ِ ؛  🔸امام سجّاد عليه السلام :حق كسى كه بر تو نيكى مى كند ، اين است كه او را سپاس بگويى و نيكى اش را به زبان آورى و از وى به خوبى ياد كنى و ميان خود و خداوند برايش خالصانه دعا كنى . 📚الخصال ، ص ۵۶۸ @keyfonas
ذڪرتو برلبم زهمہ آشناتراسٺ پیشٺ عزیزهرڪه دلش مبتلاتراست برپاره پاره ے جگرم نقش بستہ اسٺ نام حسین ازهمہ ڪس دلرباتراسٺ @keyfonas
حکایتی زیبا🕊 تقريبا شصت سال قبل كه طفلي بودم، با مرحوم پدرم به عزم زيارت به كربلا مشرف شده بوديم. چون در آن زمان، هواپيما و ماشين مسافربري نبود، مردم با اسب و كجاوه به زيارت مي‌رفتند در آن زمان مرسوم بود كه از هر شهري، مردم به صورت قافله‌ي دست جمعي به راه مي‌افتادند و در شبهاي جمعه كه زوار و اهل هر شهر به كربلا مي‌رسيدند، براي خود هييتي جداگانه تشكيل مي‌دادند و به سينه زني و عزاداري مشغول مي‌شدند. هر نقطه از حرم و رواق و ايوان، به يكي از شهرستانها اختصاص داشت و چون اهل كرمانشاه خيلي به كربلا نزديكتر بودند و اغلب آنها با اهالي كربلا مربوط بودند و رفت و آمد داشتند، بهترين محل را (يعني حرم مطهر و اطراف آن را) مخصوص اهل كرمانشاه معين كرده بودند. لذا از ساعت دوازده شب به بعد، سينه زدن و عزاداري كردن در حرم مطهر مخصوص زوار كرمانشاهي بود.در يكي از شبهاي جمعه، در حدود دو ساعت بعد از نصف شب، جمعي از اهالي كرمانشاه كه اتفاقا عده‌ي زيادي از متدينين نيز با آنها به زيارت مشرف شده بودند، در حرم جمع گشته و مشغول عزاداري شدند.غير از اين عده، احدي در حرم مطهر رفت و آمد نمي‌كرد. وضع عجيبي بود! رجال و متدينين و بزرگان اطراف حرم نشسته و در ميان آنها يعني دور ضريح مقدس، عده‌اي مشغول سينه زدن بودند و سيد پيرمرد بزرگواري هم - كه خيلي مورد توجه مردم بود و صاحب نفس هم بود - مرثيه خوان آن دسته‌ي سينه زني بود.ناگاه مرثيه خوان سكوت نمود و از سينه زنان فقط صداي زدن دستها به سينه، شنيده مي‌شد. در همان حال كه سكوت محض حرم مطهر را فراگرفته بود؛ ناگهان از ضريح مطهر صدايي حزين شنيده شد كه فرمود: «يا خليل!» يعني اي دوست! جمعيت يك مرتبه دستهايشان سست شده و نفسها در سينه‌ها قطع گرديد و زمزمه‌ها متوقف شد و همگي متوجه شدند كه اين صدا از كجا بلند شد.بار ديگر همين جمله‌ي «يا خليل» شنيده شد و همگي فهميدند كه بدون ترديد اين صدا از ضريح مطهر آقا سيدالشهداء عليه‌السلام است. گويا همه سينه زنان انتظار داشتند كه بار ديگر اين صدا را كه به منزله‌ي معجزه‌اي بود، بشنوند. ناگهان براي مرتبه ي سوم آن صدا از ضريح مطهر شنيده شده و جمعيت از هر سو خود را به طرف ضريح پرتاب نمودند. در همين بين سرپايي به شدت به پهلوي من رسيد و فورا غش كردم. وقتي كه به هوش آمدم، خود را روي دست پدر مشاهده كردم كه با چشم‌هاي گريان به من مي‌نگريست و چون ديد من به هوش آمدم و سالم هستم، صدا زد: عزيزم! بگو ببينم تو چه ديدي؟ چرا به اين حال افتادي؟ گفتم: من در حرم متوجه سينه زدن جمعيت و زمزمه‌ي گوشه و كنار حرم بودم، ناگاه صدايي از ميان ضريح شنيدم كه گفت: «يا خليل!» بار دوم كه اين جمله را شنيدم، ديدم تمام اين جمعيت متوجه ضريح طمهر گرديدند.اما مرتبه‌ي سوم كه آن صدا از ضريح مطهر بلند شد،يك مرتبه ديدم جمعيت ازجاي خود كنده شدند و خود را به ضريح پرتاب نمودند، ولي ناگهان لگدي به پهلوي من خورد و ديگر چيزي نفهميدم.مرحوم پدرم گفت: عزيزم مي‌داني كه گوينده‌ي آن جمله و صدا، چه كسي بود؟ گفتم: نه. گفت: او خود آقا اباعبدالله عليه‌السلام بودند كه چون وضع اخلاص و عزاداري بي‌رياي آن جمع را به طور مخصوصي احساس كردند، ناگهان از شدت شوق، سه بار فرمودند: «اي دوست!» و اين كلمه اظهار تشكري از عزاداران بود. اين قضيه را سيد عطاء الله شمس دولت آبادي نقل فرموده‌اند منبع.کتاب آثار و بركات حضرت امام حسين (ع) @keyfonas
علامه امینی می فرمودند: مدتها فکرمی‌کردم که خداوند چگونه شمر ملعون را عذاب می‌کند؟ و جزای آن تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهداعلیه السلام را چگونه به او می‌دهد؟ تا اینکه شبی در عالم رویا دیدم که امیرالمؤمنین علیه السلام در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستاده‌ام، در کنار ایشان دو کوزه بود، فرمودند : این کوزه‌ها را بردار و برو از آنجا آب بیاور و اشاره به محلی کردند : که بسیار باصفا و با طراوت بود، استخری پرآب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود که صفا و شادابی محیط و گیاهان قابل بیان و وصف نیست. کوزه‌ها را برداشته و رو به آن محل نهادم آنها را پرآب نموده حرکت کردم تا به خدمت امیرالمومنین علی علیه السلام باز گردم. ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاده و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر می‌شد، دیدم از دور کسی به طرف من می‌آید و هرچه او به من نزدیکتر می‌شد هوا گرمتر می شد گویی همه این حرارت از آتش اوست، در خواب به من الهام شد که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهداعلیه السلام است. وقتی به من رسید دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب بگیرد، من مانع شدم و گفتم: اگر هلاک هم شوم نمی گذارم از این آب قطره‌ای بنوشد. حمله شدیدی به من کرد و من ممانعت می نمودم، دیدم اکنون کوزه‌ها را از دست من می‌گیرد لذا آنها را به هم کوبیدم، کوزه‌ها شکسته و آب آنها به زمین ریخت چنان آب کوزه‌ها بخار شد که گویی قطره آبی در آنها نبوده است، او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد، من بی‌اندازه ناراحت و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر بیاشامد و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به استخر، آب استخر خشک شد چنان که گویی سالهاست یک قطره آب در آن نبوده است. درختان هم خشک شده بودند او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت. هرچه دورتر می‌شد، هوا رو به صافی و شادابی و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند. به حضور امیرالمؤمنین علیه السلام شرفیاب شدم، فرمودند: خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب می‌دهد، اگر یک قطره آب آن استخر را می‌نوشید از هر زهری تلخ تر و هرعذابی برای او دردناک تر بود. بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم. @keyfonas
🌙به مناسبت شب زیارتی سیدالشهدا(ع) یادی از جوانمردهایی که جانانه از او دفاع کردند و دنیا مثالشان را دیگر به خود نخواهد دید متن زیر یکی دیگر از شورانگیزترین اتفاقات عاشورا است🍁 حکایت دو برادر عاشقی که جلوی حضرت روضه به پا کردند در آن روز یاران امام شجاعانه مي‌جنگيدند و از آنجا كه هيچ گونه تعلّق‌خاطري در آن لحظه به دنيا نداشتند، با تمام وجود به جنگ با افراد رفته ومردانه نبرد مي‌كردند بعدها يكي از كساني كه در كربلا همراه عمر بن سعد بود، حكايت چگونه جنگيدن اين افراد را شرح داد: كساني كه دست در قبضه‌شمشير داشته‌، مانند شير ژيان بر ما مي‌تاختند و قهرمانان را از چپ و راست‌فرو مي‌ريختند؛ آنان آماده مرگ بودند؛ امان نمي‌پذيرفتند؛ در مال دنيا رغبتي‌نداشتند؛ هيچ فاصله‌اي ميان ايشان و مرگ نبود و در پي مُلْك نبودند. اگر ما در برابرشان نمي‌ايستاديم‌، همه سپاه را از ميان برده بودند. در آن کارزار به تدريج شمار ياران امام اندك و اندك مي‌شد. افراد باقي مانده كه‌نمي‌توانستند به جنگ و روياروي با دشمن بروند، تصميم گرفتند تا كنار امام ‌بمانند و تا پيش از شهادتشان‌، اجازه ندهند امام به شهادت برسد🍁 آنان در اين‌باره به رقابت با يكديگر مي‌پرداختند (تنافسوا في أن يقتلوا بين يديه‌). دو برادر با نام‌هاي عبدالله و عبدالرحمان فرزندان عزرة‌ِ الغِفاري كه شاهد اين‌اوضاع بودند نزد امام آمدند، و اظهار كردند: دشمن نزديك شده است‌؛ اجازه‌ دهيد ما پيش روي شما بجنگيم تا كشته شويم‌. امام فرمود: مَرْحَبًابكم‌. خوارزمي گفتگوي اين دو برادر را با امام طولاني‌تر آورده است‌.... آنان باگريه نزد آن حضرت آمدند. امام فرمودند: براي چه مي‌گرييد. شما تا ساعتي‌ديگر نورچشمان خواهيد بود. گفتند: ما براي خود گريه نمي‌كنيم‌؛ براي شمامي‌گرييم كه دشمن اين گونه شما را در محاصره کرده و غریب ماندید‌🍁 پس از گريه كردن فراوان امام دعایشان کرد و اجازه نبردشان داد‌، اين دو جوان‌، طبق رسم عرب‌، سلام‌خداحافظي دادند: السلام عليك يابن رسول الله‌. حضرت پاسخ داد: و عليكماالسلام و رحمة الله‌. آنان به ميدان رفتند، و چنان جانانه جنگيدند تا به شهادت رسيدند.🕊 و حسین (ع) با آن قلب سلیمش باز تنها تر شد اسلام و علی الحسین و علی اصحاب الحسین علیه و علیهم السلام🍁 @karballa313 از لا به لای آتش و خون جمع کرده ام اوراق مقتلی که خبرها در او گم است دردی کشیده ام که دلم داغدار اوست داغی چشیده ام که جگرها در او گم است با تشنگان چشمه احلی من العسل نوشم ز شربتی که شکرها در او گم است این سرخی غروب که همرنگ آتش است توفان کربلاست که سرها در او گم است یاقوت و دُر صیرفیان را رها کنید اشک است جوهری که گهرها در او گم است هفتاد و دو ستاره غریبانه سوختند این است آن شبی که سحرها در او گم است باران نیزه بود و سر شهسوارها جز تشنگی نکرد علاج خمارها با کاروان نیزه شبی را سحر کنید باران شوید و با همه تن گریه سر کنید @keyfonas
😭نیزه ها بر عطشش قهقهه سر میدادند😭 من نشستم روی تل ، چشمم به سوی نیزه ها مادرم آمد دقیقا روبروی نیزه ها نیزه ای زد نعره ی : حی علی قلب الحسین سرخ شد طرز عجیبی ، رنگ و روی نیزه ها عضو عضو پیکرت را ماهرانه دوختند بر زمین داغ مقتل با رفوی نیزه ها ای ذبیح تشنه لب ، از برکت خون تنت در هیاهوی عطش ، تر شد گلوی نیزه ها چند مقتل ، اختصاصی باید از نیزه نوشت روضه ی مکشوفه ات سر مگوی نیزه ها عطر سیبت بر کمال همنشین کرده اثر ! گم شده بوی تنت ، در عطر و بوی نیزه ها با نگاه نیمه بازت وقت تاراج حرم رفته تا روز قیامت آبروی نیزه ها دخترت از ناقه افتاده زمین ، در خواب ناز نازنینم ، رفته ای بالا به روی نیزه ها ؟ صوت قرآنت چه زیبا داد دلها را تکان ! بعد از آن تغییر کرده خلق و خوی نیزه ها نیزه ها هم با مناجاتت مسلمان گشته اند خون حلقومت شده مسح وضوی نیزه ها این سر کوچک گناهش چیست با ما آمده ؟ این سخن در قافله شد گفت و گوی نیزه ها @keyfonas
امام بدون سانسور امام خمینی(ره): ما طرفداری از نمی‌کنیم. ما طرفداری از اسلام می‌کنیم. این اسلام پیش شما باشد معظم هستید. پیش هرکس باشد است. عمل نکردن به اسلام و خیانت کردن به اسلام [از] معمم باشد بدتر است از آن کسی که غیرمعمم باشد؛ برای اینکه ضررش به اسلام بیشتر از دیگران است. 📚صحیفه_امام ؛ ج۱۰؛ ص۲۷۹ @keyfonas
از که کمتر نیستی! برخی به غلط و از روی تنبلی و شکست خود را به گردن تقدیر می اندازند و از انتظار دارند برایشان معجزه کند. در حالی که این سنت الهی است، هرکس در هر زمینه ای کند خداوند او را میدهد. ✅شخصی از امام صادق(ع) درخواست کرد که دعا کنید خدا روزی مان را کند. امام فرمود: دنبال برو، تلاش هم بکن از که کمتر نیستی که روزی اش را از خدا میخواهد ولی میکند. ✅در زندگی دینی را از خدا میخواهیم اما پیش شرط آن: تلاش است @keyfonas
می گویند ندای هل من ناصر ینصرنی امام حسین(ع) در روز را کل جهانیان شنیدند! آیا صحت دارد؟ در پیام اشاره شد که اولا عین این عبارت از امام حسین(ع) در منابع تاریخی نقل است. از سوی دیگر، دلیلی بر این‌که این ندا به گوش تمام جهانیان رسیده باشد، و همه مردم مکلّف به حضور در کربلا بودند، ندارد. بلکه شواهدی بر خلاف آن وجود دارد که به عنوان نمونه به یک مورد اشاره می‌کنیم. هرثمة بن ابى مسلم می‌گوید: همراه على(ع) به جنگ صفین رفتیم. هنگام برگشت، حضرت در کربلا توقف کرد و نماز صبح را آن‌‌جا خواند، پس از آن مقداری از خاکش را برداشت و بوئید، فرمود: خوشا به حال تو اى خاک، از تو گروهى محشور می‌‌شوند که بی‌‌حساب به بهشت می‌‌روند. هرثمه زمانی که نزد همسرش که از شیعیان على(ع) بود برگشت به وی گفت: مولایت ابو الحسن در کربلا نازل شد و نماز خواند و از خاکش برداشت و گفت خوشا به حال تو اى خاک، از تو مردمى محشور می‌شوند که بی‌‌حساب به بهشت می‌روند، همسرش گفت اى مرد، امیر المؤمنین جز حق نمی‌‌گوید. زمانی که امام حسین(ع) به کربلا رفت هرثمه می‌گوید: من در لشگری بودم که عبید اللَّه بن زیاد فرستاده بود و چون این منزل و درخت‌‌ها را دیدم حدیث على(ع) به یادم آمد و بر شتر خود سوار شدم و خدمت حسین(ع) رفتم و سلام دادم و آنچه از پدرش در این منزل شنیده بودم به وی گزارش دادم، امام حسین فرمود: تو با ما هستى یا در برابر ما؟ گفتم نه این و نه آن من کودکانى در کوفه دارم و از عبید اللَّه بر آنها ترسانم. حضرت فرمود: پس به جایى برو که نبردگاه ما را نبینى و صدای ما را نشنوى، سوگند به کسی که جان حسین به دست او است امروز کسى نیست که فریاد ما را بشنود و ما را یارى نکند، جز آن‌که خدا وی را به صورت در افکند. 📚صدوق، أمالی، ص 136 و 137،
لعنت بر کسانیکه مانع عمل خیر میشوند... ✅امام صادق(ع): خدا کند کسانی را که راه نیکی‌کردن را می‌بندند؛ یعنی کسی که به وی خوبی می‌شود، اما او می‌کند و در نتیجه، را از نیکی کردن به دیگران باز می‌دارد. 📚الاختصاص، صفحه ۲۴۱ ✅مصادیق این روایت در جامعه زیاد است. مثل کسانی که پول قرض می‌گیرند ولی بر‌نمی‌گردانند. @keyfonas