کوچهیکِیهان¹³³
یك روز بهش گفتم من نمیدانم چرا توی این چند سال اخیر شما در معنویات رشد كردی .
می خواست بحث را عوض كنداما سوالم را تكرار كردم . گفتم حتما علتی داره.گفت اگه طاقتش رو داری بشین تا برات بگم.
یه روز با رفقای محل وبچه های مسجد رفته بودیم دماوند. همه مشغول بازی بودند یكی از بزرگترها گفت احمد آقا برو كتری روآب كن بیار…
منم راه افتادم راه زیاد بود كم كم صدای آب به گوش رسید.از بین بوته ها به رودخانه نزدیك شدم.تا چشمم به رودخانه افتاد یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم بدنم شروع كرد به لرزیدن نمیدانستم چه كار كنم...
#ادامه_دارد