منزل هفتم| تماس با شاغلام
شب به سیدِ نژاد زنگ زدم که داداش
شماره ی شاغلام و داری؟!
گفت بزنگ ولی بفهمه اومدیم نرفتیم پیشش شاکی میشه.
ترجیحا اسمی از من نیار.
بهش گفتم خاک پاتم و قطع کردم.
یقین داشتم که تو دلش میگه
بازم جواد میخواد گندگی کنه
بگه شب شهادت حضرت زهرا
رفتم تو منطقه سلفی نشین منبر!
باز با صدایی رساتر طنین انداز شد
که:
نوش جونت !
بهت میرسه !
عشقشو داری!
بگذریم از این حرفهای صد من یه غاز
شاغلام پرسید:شما؟
گفتم: روحانی روستای ورمالم
گفت آهان پس دوست آقا سیدی☺️
تو دلم خندیدم. زد به هدف نامرد!😉
گفتم:خواستم ببینم هیئت داری امشب بیام استقاده کنم!
گفت حاجی مبلّغ تو منطقه ندارم.
مسجدی هم که کلا ۷ خانوار شیعه کنارش هستند کسی نمیاد میای؟
گفتم آره از خدامه
گفت منتظرم.
به چند دقیقه نکشید که پیکان دودی، مدل ۸۴، کاپوت تعویض جلوی درب مسجد بوق میزد.
متوجه شدم رضاست.
حس مسئولین دهه ۶۰ رو داشتم
شیشه پیکان ۱۰۰ درصد دودی
از ماشین پیاده شد. به شکل محافظ ها در و باز کرد
گفتم بشین در و باز میکنم.
گفت بنده محافظ شمام
دوتایی خندیدیم!😊
حالا پیکان ۸۴ شیشه ۱۰۰ درصد دودی حامل شیخ تهرانی هست به سمت مقصد.
مقصد کجاست
اسلام آبادِ پیتزایی شکل!
✍خادم
منزل هشتم| از گلدسته صدای حسین طاهری
شاغلام تو مسیر مرتب تماس میگرفت که کجایی؟
منم مرتب میگفتم نزدیکم!
بالاخره بعد از یک ربع پیکان ۸۴ شیشه دودی حامل شیخ تهرانی،از ضلع جنوبی وارد منطقه شد.
مغازه های دوطرفه متنوعی وجود داشت از سلمونی"بلوچ بِی بِر " تا "رد اکیل و سرنج روی دیوار ها"قهوه خانه هایی که پاتوق جوانان شده بود و به نوعی اپلیکیشن دیوار بود برای خلافکار های منطقه"
مشغول نظاره دیوار ها بودم که رضا زد زیر خنده😊
گفت حاجی دیوار رو نگاه کن" نوشته ناله کن"
پوز خندی زدم که مثلا نمیدونم و سریع بحث و عوض کردم.جالب بود
خیلی خوش خط هم نوشته بود.
به قدری محو تماشای مغازه ها و جملات حکیمانه روی دیوار های منطقه بودیم که از کوچه مسجد رد شدیم.
دنده عقب گرفت
صحنه جالبی بود حسین طاهری صدایش از گلدسته های مسجد بیرون می آمد آنهم نه ضعیف ها
خیلی،خیلی،خیلی قوی
به حدی که من به رضا با داد گفتم تو برو من جدا میام.
شاغلام به رسم ادب پسر بزرگش را در مسجد کاشته بود تا از شیخ استقبال کند.
گفتم مراسم که نیست چرا بلندگو روشن میکنید.
گفت شاغلام اعتقاد داره چراغ مسجد نباید خاموش باشه
وقتی وارد مسجد الزهرا شدم همه چراغ ها روشن بود!
امروز رفتم تو مدرسه
یکی از دانش آموزای اهل سنت میگفت:
_ مگه میشه #میم_الف خودش مُرده باشه عاخه یه دختر جوونی که صحیح و سالم بوده ...
چجوری باید بهش بگم که :
+ دختر پیامبر جوون نبود ؟ صحیح و سالم نبود؟ پس چرا میگید خودش مرده ؟
چجوری عاخه ... چجوری عاخه ... چجوری عاخه
هدایت شده از قطعه۴۴
حاج مهدی رسولی_شب سوم فاطمیه 96 - زمینه - اشهد انک عصمت الله الکبری-1518505971.mp3
14.79M
خدا رو شکر عشق تو
تو قلبمه...
#مهدی_رسولی
@Qetee44
هدایت شده از کانال امام خمینی (ره)
❇️ آن روضههای سنتی را سر جای خودش نگه دارید، و آن مصیبتها را زنده نگه دارید که برکاتی که به ما میرسد از آنهاست.
📅 ۲۱ خرداد ۱۳۶۲
❇️ @EMAM_COM
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیامبر صلی علیه و آله
"انسان همراه كسى محشور مى شود كه او را دوست بدارد"
هدایت شده از نوشتههای مهدی جمشیدی
،،،،،،،،،،،
صورت مسأله را از «ریزش خودشان» به «خالصسازی ما» تغییر دادهاند. در واقع، خصوصیات حداقلی حضور در حاکمیت را از دست داده و فاقد صلاحیّت شدهاند، اما اتهام خالصسازی را مطرح میکنند. ما همگی «نسبی» هستیم نه «خالص»؛ مسأله این است که بعضی «ناصالح» هستند نه «ناخالص». شرط رقابت واقعی، حضور نامحرمان نیست.
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1703346723762660331
گفت آ شیخ 🌱
دم غنیمت دان که عالم یک دم است
هرکه با دم همدم است او آدم است
گفت آ شیخ
عبدالله والی بی سروصدا بود
موندگار شد
بی صدا کار کن
خسته شدی
دوباره کار کن!🌱
هدایت شده از دیما دیزاین | Dimaa Design
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | #ریلز
🌹 | خوش به حال اونایی که تو این بمیر بمیر شهید میشن 💔
شهید راه قدس، سردار سیدرضی موسوی
#محسن_آقایی 👇
https://eitaa.com/joinchat/381616182C9ebc5c7297
زیست انسان مجاهد
نفی ساختار های بی روح شهری را میکند.
انسان مجاهد هدفش،راهش،ذکرش همه و همه با امام معنا پیدا میکند
فردای انتقام سخت
همین های که فریاد انتقام انتقام سر میدن
گله مند و شاکی اند که ای بابا
ما چرا با دنیا جنگ داریم.