🅾يکى از دوستان نقل مىکرد: «با چند نفر از رفقاى خوشذوق در پاريس به ديدن موزهها رفته بوديم.
در يکى از سالنها هنگامى که مأمورين متوجه ما نبودند، يکى از تابلوها را سروته کرديم و خودمان نيز در برابر آن به اظهار شگفتى ايستاديم که «بهبه! بهبه! نگاه کنيد» مردم هم جمع شده بودند و با خيرگى به تابلو مىنگريستند و در اصول آن اثر هنرى (معکوس)! به يکديگر توضيحات مىدادند!
اکنون نيز در غرب، هنر را براى شگفتى و تنوع و برهم زدن يکنواختى زندگى مىخواهند، نه براى اينکه چه تأثيرى در حيات معقول انسانها دارا مىباشد!
من در نوشتههاى بعضى از غربىها ديدهام که ملاک عظمت و ارزش هنر را در ميزان جلب شگفتى مردم ديدهاند، اما اينکه حقيقت چيست و هنر چگونه مىتواند انسانها را در طريق دست يافتن به حيات معقول يارى دهد، امرى است که مورد غفلت قرار گرفته است …
بالأخره شير پاک خوردهاى از تماشاگرانِ آن تابلوى وارونه که آدم هوشيارى بود، بعد از کمى تأمل گفت: مثل اينکه تابلو را وارونه کردهاند! تابلو را برگرداندند و ما هم در رفتيم!
آرى، در طول تاريخ، اين شير پاک خوردهها موانع خوبى در برابر #فريفته شدن مردم به شگفتىهاى #بىاساس مىباشند.
علامه محمدتقی جعفری(ره)
📕زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام، ص ۱۰۴
#رسانه
#فرهنگ
#حقیقت