معلم و انوشیروان
انوشیروان در دوران طفولیت خود معلمی کاردان و دوراندیش داشت.
روزی معلم، انوشیروان را بیجهت مورد سرزنش قرار داد و محکم او را زد به طوری که فریادش بلند شد.
انوشیروان کینه معلم را بدل گرفت، هنگامی که بر مسند پادشاهی نشست، دستور داد معلم را نزد وی حاضر کنند.
انوشیروان: چه جیز باعث شد که در ان روز بی جهت مرا کتک زدی؟
معلم: دیدم به تحصیل و دانش علاقه وافری نشان میدهی و امیدوار شدم که بعد از پدرت (قباد) صاحب سلطنت شده و بر مسند پادشاهی تکیه زنی، خوشم آمد که مزه ظلم و ستم را به تو بچشانم تا به کسی ظلم نکنی.
انوشیروان، از گفته معلم خوشحال شد و تبسم کرد.
#داستانک
#خبر_روز
#khabar_ruz
🌷 @khabar_ruz
🌷 http://eitaa.com/khabar_ruz