eitaa logo
کانال خبر ویژه ومحرمانه
3هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
3هزار ویدیو
9 فایل
به کانال انقلابی #خبرویژه‌ومحرمانه خوش آمدید. لطفاً ما را به دوستان خود معرفی نمایید. در کانال بمانید خبرهای مهمی براتون داریم. . . . . . . . . . . . . #لف نده بزن رو #بیصدا
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃مرحوم آیت الله قزوینی برای موضوعی که از قزوین راهی کاشان شده بود، با مرحوم ملامحسن کاشانی و علامه فیضی، درباره موضوعی بحثشان می‌شود، ، [نه جرّ و بحث ما که نفسی و شیطانیست]، 🍃ایشان یک نظری داشتند و طرف مقابل نظر دیگری.پس از اتمام بحث، مرحوم آیت‌الله قزوینی راهی قزوین می‌شود. 🍃پس از رسیدن به منزل به فکر فرو می‌رود، حالا درنماز شبشان بوده، قبل از نماز بوده، یا بعد از آن، خدا به ایشان عنایتی می‌فرماید. چون آدم حق‌جو و با انصافی بوده خدا هدایتش می‌کند. 🍃متوجه می‌شود که عَجَب حق با ملامحسن بوده، با فیض کاشانی بوده و من اشتباه کردم. نمی‌گوید خب حالا اشتباه کردیم برایشان نامه می‌نویسیم، خدا می‌داند ما که قصدی نداشتیم. 🍃چون خودش را ساخته، تهذیب نفس کرده، درس اخلاق اثر کرده، آن بزرگواران بودند، 🍃همین که می‌فهمد اشتباه کرده، از قزوین، حالا پای پیاده یا با اسب، چهارصد سال پیش را در نظر بگیرید، حال با چه وسیله‌ای می‌شد، شاید هم با پای پیاده، خواسته نفس خود را له کند، را پایمال کند، راهی کاشان می‌شود. 🍃درب خانۀ مرحوم ملامحسن رو میزند. مرحوم ملامحسن وقتی سوال میکند کیست؟ می‌گوید: "یا مُحْسِنُ قَدْ اتاکَ الْمُسىءُ" ✅همان عبارتی را که به خدا می‌گوید. نمی‌گوید تو خدایی، ولی از این عبارت استفاده می‌کند چون اسم ایشان محسن بوده می‌گوید: ای آقای ملامحسن من ، من اشتباه کردم، مرا ببخش، گناهکار آمده، به خانه راهش بده. 🔻نمی‌گوید برو بابا این کیه خب! او هم مثل ما یک روحانیه! مثل ما یک مُلاست! او هم یک شیخ هست و منم یک شیخ! او هم درس خوانده منم درس خواندم. چون اینها حرف هست، حرف است. 🍃ملامحسن در را که باز می‌کند می‌گوید: آقا مرا ببخش. حق با شما بود من کردم، ایشان می‌فرماید این حرفها چیست؟! بحث علمی بود تمام شد، حل شد. 🍃ملا محسن ایشان را دعوت می‌کند برای صرف چایی، ولی مرحوم قزوینی می‌گوید: نه به اخلاصم ضرر می‌خورد، من آمدم.من نیامدم پذیرایی بشم. 👈 @khabare_vijhe⛔️
🍃مرحوم آیت الله قزوینی برای موضوعی که از قزوین راهی کاشان شده بود، با مرحوم ملامحسن کاشانی و علامه فیضی، درباره موضوعی بحثشان می‌شود، ، [نه جرّ و بحث ما که نفسی و شیطانیست]، 🍃ایشان یک نظری داشتند و طرف مقابل نظر دیگری.پس از اتمام بحث، مرحوم آیت‌الله قزوینی راهی قزوین می‌شود. 🍃پس از رسیدن به منزل به فکر فرو می‌رود، حالا درنماز شبشان بوده، قبل از نماز بوده، یا بعد از آن، خدا به ایشان عنایتی می‌فرماید. چون آدم حق‌جو و با انصافی بوده خدا هدایتش می‌کند. 🍃متوجه می‌شود که عَجَب حق با ملامحسن بوده، با فیض کاشانی بوده و من اشتباه کردم. نمی‌گوید خب حالا اشتباه کردیم برایشان نامه می‌نویسیم، خدا می‌داند ما که قصدی نداشتیم. 🍃چون خودش را ساخته، تهذیب نفس کرده، درس اخلاق اثر کرده، آن بزرگواران بودند، 🍃همین که می‌فهمد اشتباه کرده، از قزوین، حالا پای پیاده یا با اسب، چهارصد سال پیش را در نظر بگیرید، حال با چه وسیله‌ای می‌شد، شاید هم با پای پیاده، خواسته نفس خود را له کند، را پایمال کند، راهی کاشان می‌شود. 🍃درب خانۀ مرحوم ملامحسن رو میزند. مرحوم ملامحسن وقتی سوال میکند کیست؟ می‌گوید: "یا مُحْسِنُ قَدْ اتاکَ الْمُسىءُ" ✅همان عبارتی را که به خدا می‌گوید. نمی‌گوید تو خدایی، ولی از این عبارت استفاده می‌کند چون اسم ایشان محسن بوده می‌گوید: ای آقای ملامحسن من ، من اشتباه کردم، مرا ببخش، گناهکار آمده، به خانه راهش بده. 🔻نمی‌گوید برو بابا این کیه خب! او هم مثل ما یک روحانیه! مثل ما یک مُلاست! او هم یک شیخ هست و منم یک شیخ! او هم درس خوانده منم درس خواندم. چون اینها حرف هست، حرف است. 🍃ملامحسن در را که باز می‌کند می‌گوید: آقا مرا ببخش. حق با شما بود من کردم، ایشان می‌فرماید این حرفها چیست؟! بحث علمی بود تمام شد، حل شد. 🍃ملا محسن ایشان را دعوت می‌کند برای صرف چایی، ولی مرحوم قزوینی می‌گوید: نه به اخلاصم ضرر می‌خورد، من آمدم.من نیامدم پذیرایی بشم. 👈 👇 @khabare_vijhe⛔️