eitaa logo
خبرنامه و طنز
2هزار دنبال‌کننده
158.7هزار عکس
157.7هزار ویدیو
210 فایل
برای ارسال آگهی در گروه به پی وی مراجعه کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥ممنون، دکتر غنی نژاد عزیز ❗️ 🔻در مناظره اخیر دکتر غنی نژاد و دکتر درخشان صحبت های دکتر غنی نژاد برای بنده واقعا انگیزه بخش بود. 🔻واقعیت این است که نهال اقتصاد اسلامی هرچند تا پختگی فاصله قابل توجهی دارد اما در حال حاضر، خیلی جلوتر از بسیاری از دانش های دیگر علوم انسانی مانند مدیریت، علوم سیاسی و جامعه شناسی و ... است و در سالهای اخیر در مجموع تلاش کرده است که به تدریج جای خود را باز کرده و در مسائل ورود جدی کند. 🔻با دکتر غتی نژاد آشنا نبودم چون رشته تخصصی ام اقتصاد نیست هرچند در رشته مدیریت از لیبرالهای غربزده و تسبیح بدست های باطنا سکولار تازیانه‌ها خورده بودم. 🔻صحبت های غنی نژاد برای ما مهم بود؛ می خواستیم بدانیم سخن کسانی که نظام اسلامی چهاردهه به آنان اعتماد کرده و تربیت دهها هزار دانشجو و خیلی از میزهای مدیریت را دهه ها به آنها سپرده و میلیاردها تومان در قالب حق التدریس، پایان نامه و گرنت و هزینه پژوهش و سفر و ... را خرج آنها کرده چقدر از اهداف بنیادین این نظام را برآورده کرده اند. 🔻فکر می کردم دکتر، صداقت دارد ولی وقتی دیدم حرف های کاملا غیرواقعی در مورد تدوین می زند و شهید مظلوم دکتر را در جرگه کمونیست ها معرفی می کند! و واقعیات روشن را انکار می کند، از فکر خود برگشتم. 🔻فکر می کردم ایشان انسان دانشمندی باشد ولی وقتی دیدم یک استاد درجه یک، هنوز نمی داند که دانش علوم انسانی در هر جای دنیا که تولید می شود مبتنی ارزش شناسی، پیش از آن انسان شناسی، پیش از آن جهان بینی و پیش از آن شناخت شناسی است؛ حیرت زده شدم!! 🔻مگر می شود استاد برجسته‌ای سخن از روش بگوید و هی تکرار کند اما به شناخت شناسی بی توجه باشد؟ یا اگر توجه دارد با حذف مرموز در شناخت شناسی، دربست تجربه گرایی غرب را ملاک تولید علم اقتصاد در یک کشور مسلمان قرار دهد و با بی ادبی علمی، بی شرمانه به بزرگترین فقهای عصر توهین کند که متخصص نیستند!! 🔻مگر می شود یک استاد چهاردهه در سیستم آموزشی یک کشور اسلامی خدایی کند و بعد لیبرالیسم خشن غربی را چنان ملوس معنا کند که خلاف واضح تاریخ خود غرب است؟ 🔻مگر در قرن هیجده دقیقا با همین معنای لیبرالیسم و اینکه انسانها صدرصد آزادند موجب نشدند که کارگران به شدت فرسوده و فقیر شوند و سرمایه داران دچار انفجار ثروت گردند؟ آیا بعد از مسائل قیامهای سنگین قرن هجده و نوزده کارگری در اعتراض به دوران سیاه لیبرالیسم اقتصادی در غرب شکل نگرفت که منجر به تصویب دخالت دولتها در روابط کار و تشکیل سندیکاها شد؟ 🔻اصلا مگر و یادمان کشته شدن کارگران در دوران لیبرالیسم اقتصادی غرب نیست؟ 🔻دکتر غنی نژاد فلاسفه بنیان گذار لیبرالیسم در انگلیس و آمریکا را می ستاید و اقتصاد برآمده از لیبرالیسم را تقدیس می کند؛ اما به اقتصاد اسلامی که می رسد با غیرت لیبرالیستی و سکولاریسم افراطی به بصورت عوامانه حمله می کند؟ 🔻چطور می شود که جوانان معصوم مسلمان را در اختیار کسانی قرار می دهیم که اول لیبرالیسم را قبول دارند بعد اسلام را!! و اسلام را با لیبرالیسم متر می کنند؟ 🔻صحبت های دکتر غنی نژاد، چهره خشن لیبرالیسم پنهان شده در نظام آموزشی و سیاسی کشور را عریان کرد. 🔻از این بابت از ایشان ممنونیم. از ایشان ممنونیم که باعث شد انگیزه ما برای مبارزه علمی و پاکسازی فضای آموزشی و مدیریتی کشور از لیبرالها چند برابر شود. 🔻مبارزه ای که دامنه آن نباید محدود به دانشگاه باشد بلکه تا وسط حوزه و تا بیت آن خود مرجع پنداری که اقتصاد اسلامی را هجو می کند باید امتداد داشته باشد. ✍حمیدرضا ابراهیمی
چرا رهبری را حل نمی‌کند؟ و چرا برخی مسئولینی که توسط رهبری گذاشته می‌شوند بد عمل می‌کنند؟ ✅ وظایف ، قوای سه گانه، سازمان‌ها و نهادها و ...، همه در قانون اساسی تبیین شده است. آیا انتظار می‌رود رهبری تمامی ساختار اداره کشور را به هم بزنند، قوانین را ملغی کنند و خودشان از رئیس جمهور، نمایندگان و رئیس مجلس، تا تمامی مسئولان و کارمندان را عزل و نصب نمایند؟! آیا تمامی مشکلات و انحرافات، با عزل و نصب‌ها برطرف می‌شود؟! 1. کار رهبری در ، این است که رئیس یا مسئولی متناسب با مقتضیات و امکانات برای یک مجموعه‌ای انتخاب و منصوب نماید و کار اجرایی با ایشان نیست. 🔸 بدیهی است که اگر قرار باشد برای هر نهاد یا مجموعه‌‌ای مسئولی بگمارند و سپس خودشان وارد عملیات اجرایی گردند، نه آن انتصاب معنا و مفهومی دارد و نه این کار شدنی است. این توقع، مثل این است که گفته شود: چون رئیس صدا و سیما را ایشان منصوب می‌کنند، پس تمامی مدیران، کارگردانان، بازیگران، فیلم‌نامه نویسان، مجریان اخبار و گزارشگران ورزشی و ... را نیز ایشان انتخاب کنند و در مقابل کوچکترین کارهای این مجموعه هم باید رهبری پاسخگو باشد! فقط عزل و نصب برخی نهادها را بر عهده رهبری گذاشته است. تنها موردی که علاوه بر عزل و نصب مدیران، فرماندهی آن نیز به عهده رهبری است، امور می‌باشد، زیرا ایشان در قانون اساسی فرمانده کل قواست. لذا می‌توان و نقاط ضعف نیروهای نظامی را با دستاوردهای کلیه امور غیر نظامی مقایسه کرد تا تفاوت مدیریت رهبر انقلاب با سایرین مشخص شود. 2. بازوان اجرایی ولیّ فقیه، چه کسانی هستند؟ آیا به جز ، نهادها و سازمان‌های رسمی و مردم که هر کدام وظایف مشخصی دارند؟! آیا می‌تواند از آسمان نیرو بیاورد، یا باید با همین‌ها کار کند؟ همه نهادهای انتصابی و انتخابی به عنوان بازوهای رهبری به شمار می‌روند. بنابراین اگر ضعیف عمل کنند، رهبری نمی‌تواند حکومت دیگر و مستقلی ایجاد نموده و شخصاً وارد امور اجرایی گردد. 🔸 گاهی مدیریت‌ها، از رهبری گرفته تا منصوبین یا منتخبین، همه عالی هستند، اما بدنه ضعیف است، حال یا ضعف ناشی از کمبود است، یا ضعف برنامه‌ریزی، یا ضعف نیروی اجرایی، یا ضعف بودجه و به طور کلی ضعف بدنه! حال رهبری چه کند؟! 3. ولی فقیه، در بالاترین افق و قلّۀ «رصد» قرار دارند؛ به لطف الهی به خاطر ، تقوا، دانش، بینش، شجاعت و سایر کمالات، دوست و دشمن، خیر و شر، راه‌کارهای کلّی برای عبور از مشکلات، مسیر صحیح رشد و را می‌شناسند و می‌شناسانند. اما توجه، دقت و عمل، کار امّت است، چه نهادها و مسئولان و چه مردم. 🔸 اصلی‌ترین و مهم‌ترین کار در جلوگیری از انحرافات، آنها و تذکر به آنها و روشن کردن راهکارها و تلاش برای مساعد نمودن شرایط جهت هدایت در صراط مستقیم و جلوگیری از انحرافات می‌باشد که در تبیین سیاست‌های کلّی نظام محقق می‌گردد. لذا نه وظیفه دارد و نه اصلاً می‌تواند که در اجرا، از تمامی انحرافات جلوگیری نماید. 4. ولی فقیه، خود بارها به پرسش دربارۀ پاسخ داده‌اند: «من هم بارها قبلاً گفته‌ام که رهبری نمی‌تواند در تصمیم‌گیری‌های موردیِ دستگاه‌های گوناگون دولتی مدام وارد بشود و مدام بگوید این باشد، این نباشد؛ این نمی‌شود. نه قانون این اجازه را می‌دهد، نه منطق این اجازه را می‌دهد.» (12/4/1395). رهبر انقلاب، این موضوع را اینگونه تبیین می‌نمایند: در واقع رهبری، یک مدیریت کلان ارزشی است. همین طور که اشاره کردم، گاهی اوقات فشارها، مضیقه‌ها و ضرورتها، مدیریت‌های گوناگون را به بعضی از انعطاف‌های غیر لازم یا غیر جائز وادار می‌کند؛ رهبری بایستی مراقب باشد، نگذارد چنین اتفاقی بیفتد. این مسئولیتِ بسیار سنگینی است. این مسئولیت، مسئولیت اجرائی نیست؛ دخالت در کارها هم نیست. حالا بعضی‌ها دوست می‌دارند همین طور بگویند؛ فلان تصمیم‌ها بدون نظر رهبری گرفته نمی‌شود. نه، اینطور نیست. ... دستگاه‌های گوناگون - قوه‌ی قضائیه، قوه‌ی مجریه، قوه‌ی مقننه - مثل همه‌ی دنیا، کارهای موظف قانونی خودشان را دارند انجام می‌دهند، با اختیارات کاملی که در معین شده؛ اما حرکت کلان و کلی به سمت آن آرمان‌ها باید منحرف نشود؛ اگر منحرف شد، باید گریبان رهبری را گرفت، او را بایستی مسئول دانست؛ او مسئول است که نگذارد. (24/7/1390) 💠 اندیشکده راهبردی
چرا رهبری را حل نمی‌کند؟ و چرا برخی مسئولینی که توسط رهبری گذاشته می‌شوند بد عمل می‌کنند؟ ✅ وظایف ، قوای سه گانه، سازمان‌ها و نهادها و ...، همه در قانون اساسی تبیین شده است. آیا انتظار می‌رود رهبری تمامی ساختار اداره کشور را به هم بزنند، قوانین را ملغی کنند و خودشان از رئیس جمهور، نمایندگان و رئیس مجلس، تا تمامی مسئولان و کارمندان را عزل و نصب نمایند؟! آیا تمامی مشکلات و انحرافات، با عزل و نصب‌ها برطرف می‌شود؟! 1. کار رهبری در ، این است که رئیس یا مسئولی متناسب با مقتضیات و امکانات برای یک مجموعه‌ای انتخاب و منصوب نماید و کار اجرایی با ایشان نیست. 🔸 بدیهی است که اگر قرار باشد برای هر نهاد یا مجموعه‌‌ای مسئولی بگمارند و سپس خودشان وارد عملیات اجرایی گردند، نه آن انتصاب معنا و مفهومی دارد و نه این کار شدنی است.  این توقع، مثل این است که گفته شود: چون رئیس صدا و سیما را ایشان منصوب می‌کنند، پس تمامی مدیران، کارگردانان، بازیگران، فیلم‌نامه نویسان، مجریان اخبار و گزارشگران ورزشی و ... را نیز ایشان انتخاب کنند و در مقابل کوچکترین کارهای این مجموعه هم باید رهبری پاسخگو باشد! فقط عزل و نصب برخی نهادها را بر عهده رهبری گذاشته است. تنها موردی که علاوه بر عزل و نصب مدیران، فرماندهی آن نیز به عهده رهبری است، امور می‌باشد، زیرا ایشان در قانون اساسی فرمانده کل قواست. لذا می‌توان و نقاط ضعف نیروهای نظامی را با دستاوردهای کلیه امور غیر نظامی مقایسه کرد تا تفاوت مدیریت رهبر انقلاب با سایرین مشخص شود. 2. بازوان اجرایی ولیّ فقیه، چه کسانی هستند؟ آیا به جز ، نهادها و سازمان‌های رسمی و مردم که هر کدام وظایف مشخصی دارند؟! آیا می‌تواند از آسمان نیرو بیاورد، یا باید با همین‌ها کار کند؟ همه نهادهای انتصابی و انتخابی به عنوان بازوهای رهبری به شمار می‌روند. بنابراین اگر ضعیف عمل کنند، رهبری نمی‌تواند حکومت دیگر و مستقلی ایجاد نموده و شخصاً وارد امور اجرایی گردد. 🔸 گاهی مدیریت‌ها، از رهبری گرفته تا منصوبین یا منتخبین، همه عالی هستند، اما بدنه ضعیف است، حال یا ضعف ناشی از کمبود است، یا ضعف برنامه‌ریزی، یا ضعف نیروی اجرایی، یا ضعف بودجه و به طور کلی ضعف بدنه! حال رهبری چه کند؟! 3. ولی فقیه، در بالاترین افق و قلّۀ «رصد» قرار دارند؛ به لطف الهی به خاطر ، تقوا، دانش، بینش، شجاعت و سایر کمالات، دوست و دشمن، خیر و شر، راه‌کارهای کلّی برای عبور از مشکلات، مسیر صحیح رشد و را می‌شناسند و می‌شناسانند. اما توجه، دقت و عمل، کار امّت است، چه نهادها و مسئولان و چه مردم. 🔸 اصلی‌ترین و مهم‌ترین کار در جلوگیری از انحرافات، آنها و تذکر به آنها و روشن کردن راهکارها و تلاش برای مساعد نمودن شرایط جهت هدایت در صراط مستقیم و جلوگیری از انحرافات می‌باشد که در تبیین سیاست‌های کلّی نظام محقق می‌گردد. لذا نه وظیفه دارد و نه اصلاً می‌تواند که در اجرا، از تمامی انحرافات جلوگیری نماید. 4. ولی فقیه، خود بارها به پرسش دربارۀ پاسخ داده‌اند: «من هم بارها قبلاً گفته‌ام که رهبری نمی‌تواند در تصمیم‌گیری‌های موردیِ دستگاه‌های گوناگون دولتی مدام وارد بشود و مدام بگوید این باشد، این نباشد؛ این نمی‌شود. نه قانون این اجازه را می‌دهد، نه منطق این اجازه را می‌دهد.» (12/4/1395). رهبر انقلاب، این موضوع را اینگونه تبیین می‌نمایند: در واقع رهبری، یک مدیریت کلان ارزشی است. همین طور که اشاره کردم، گاهی اوقات فشارها، مضیقه‌ها و ضرورتها، مدیریت‌های گوناگون را به بعضی از انعطاف‌های غیر لازم یا غیر جائز وادار می‌کند؛ رهبری بایستی مراقب باشد، نگذارد چنین اتفاقی بیفتد. این مسئولیتِ بسیار سنگینی است. این مسئولیت، مسئولیت اجرائی نیست؛ دخالت در کارها هم نیست. حالا بعضی‌ها دوست می‌دارند همین طور بگویند؛ فلان تصمیم‌ها بدون نظر رهبری گرفته نمی‌شود. نه، اینطور نیست. ... دستگاه‌های گوناگون - قوه‌ی قضائیه، قوه‌ی مجریه، قوه‌ی مقننه - مثل همه‌ی دنیا، کارهای موظف قانونی خودشان را دارند انجام می‌دهند، با اختیارات کاملی که در معین شده؛ اما حرکت کلان و کلی به سمت آن آرمان‌ها باید منحرف نشود؛ اگر منحرف شد، باید گریبان رهبری را گرفت، او را بایستی مسئول دانست؛ او مسئول است که نگذارد. (24/7/1390) 💠 اندیشکده راهبردی بیداری ملت
چرا سرنوشت نظام اسلامی و ملت ایران از امت اسلامی جدایی‌ناپذیر است؟ از نظر تعاليم مقدس اسلام، نظام اسلامى در هر گوشه از جهان تحقق پيدا كند حكومتى به وجود مى‏ آورد كه مسؤوليتش در داخل محدودى قرار نمى‏ گيرد و نسبت به همه ‏ها و به‌خصوص همه ‏ها داراى تعهد و مسؤوليت مى ‏شود و بر طبق تعاليم اسلام اين طبع و خصلت حكومت اسلامى است. ... وقتى در قسمتى از حكومتى با به وجود مى ‏آيد از همان آغاز تشكيل بايد خود را نگران وضع سياسى و اجتماعى و اقتصادى و اخلاقى و معنوى و روحى همه مسلمانها بداند ... بدان معنا كه بايد به كمك اين مسلمانان بشتابد و با كمك يكديگر وضعى براى خود به وجود بياورند كه آنها نيز خود را داراى _اسلامى بيابند ... درست به همين دليل است كه ما امروز اين همه دشمن دارد، به خصوص دو قدرت بزرگ جهان و دو اردوگاه بزرگ سلطه‏ جو در جهان برای‏شان تحمل اين انقلاب مشكل است. منبع: صورت قانون اساسى، ج1: ص451 اصل یازدهم جمهوری اسلامی ایران: به‏ حكم‏ آيه‏ كريمه «إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ» همه‏ مسلمانان‏ يك‏ امت‏ اند و دولت‏ جمهوری اسلامي‏ ايران‏ موظف‏ است‏ سياست‏ كلی خود را بر پايه‏ ائتلاف‏ و اتحاد ملل‏ اسلامی قرار دهد و كوشش‏ ‌‌‌‌‌‎پيگير به‏ عمل‏ آورد تا وحدت‏ سياسی، اقتصادی و فرهنگی جهان‏ اسلام‏ را تحقق‏ بخشد. eitaa.com/shahiddoctorbeheshti