eitaa logo
خبرنامه و طنز
1.9هزار دنبال‌کننده
134هزار عکس
125.8هزار ویدیو
167 فایل
برای ارسال آگهی در گروه به پی وی مراجعه کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
✍به روایت شهید ناظم پور: در منطقه پنوجین عراق مستقر بودیم. نیمه شب شنیدم، صدایی شبیه عبور یک کاراوان از پشت خاکریز می آید... بچه های خمپاره انداز ارتشی کنار ما مستقر بودند. پیش فرمانده آنها رفتم و خواهش کردم تا یک خمپاره منوری بزند، تا منطقه روشن شود و علت صدا را مشاهده کنم. خمپاره انداز خواب آلود بود، به جای خمپاره منوری، خمپاره جنگی انداخت. گفتم، من خمپاره منوری می خواهم دوباره بزن. باز خمپاره انداخت و باز هم جنگی! بار سوم که خمپاره جنگی انداخت بی خیال شدم، سر و صدا هم قطع شده بود... صبح وقتی هوا روشن شد با دوربین منطقه را کنترل کردم، از چیزی که می دیدم مو به تنم سیخ شد. خمپاره های جنگی بدون گرا، دقیق روی ستون نظامی قافله دشمن که مشغول حمل انواع سلاح ها بودنداصابت کرده و همه بعثیون به درک واصل شده بودند... سمت : فرمانده گردان تخریب لشکر 33 المهدی (عج) :شلمچه /کربلای5 به اخبار جبهه مقاومت بپیوندید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2395078717C4de9fe3f4d