eitaa logo
خبرگ
4.2هزار دنبال‌کننده
32.9هزار عکس
9.2هزار ویدیو
106 فایل
♻️گلچین اخبار اردکان، میبد و استان یزد 📢 💠طرفدار انقلاب، بیزار از چپ و راست ❌️بدون تعصب و نگاه جناحی ✅️انعکاس اخبار محلی ✍️🏼آخرتم را فدای دنیای کسی نمیکنم 📲ارتباط با ما و ارسال سوژه ها: @mersad_45 متعهد به محفوظ ماندن اطلاعات ارسال کننده
مشاهده در ایتا
دانلود
چشمانم را باز مے کنم و به تماشاے آسمان مے نشینم .نمے دانم چرا اما بدجور دلم بے تابے میکند . مدرسه و دوستانم هم حال مرا نمفهمند. چشمانم را مے بندیم تا شاید خواب مسکنے بر دل آشوبم باشد . با تعجب به آن خیل عظیم نگاه میکنم ،آن لحظه برایم قابل درڪ نبود. با خود گفتم :« ینے میشه منم زیر تابوت رو بگیرم یا باید از دور تماشا شون کنم؟ یڪ ندایے ته دلم گفت :« آخه تو رو سننه؛ تو نه چادرے هستے نه هم عقیده با این آدم هاے اطراف میخواے برے چے بگے ؟! هر لحظه چشمانم تار تر میشود . هے با خودم تکرار میکنم یعنے انقدر نفرت انگیزم که حتے شهدا هم منو نمیخوان؟! دخترم بیدار شو بابات از سفر برگشته ؛ ناگهان همانند جت از خواب مے پرم ، او را در آغوش گرفته و گریه میکنم .دم گوشم زمزمه وار مے گوید:« انگار امروز حالت خوب نیستا میخواے ببرمت یه جایے تا بهتر بشی؟ چهره ام سوالے میشود کجا میخوایم بریم ؟ پدرم تنها یڪ جمله می‌گوید تا یه ساعت دیگه آماده باش و تمام .» نزدیڪ مصلے شهرمان میشویم تعجب وار اطرافم را نظاره می‌کنم. دخترم پیاده شو رسیدیم . وارد میشوم اما همه جا را تاریکے فراگرفته تنها یڪ نقطه خودنمایے میکند و آن هم ... با بهت روبرویم را نگاه میکنم این ... این همان شهیدے ست که خوابش را دیدم گریان قدم برمیدارم و شعرے را زمزمه میکنم ؛ شهید گمنام سلام خوش اومدے مسافر من .‌.. چه پارادوکس عجیبے است نمیدانم باید خوشحال باشم یا غمگین بخندم یا گریه کنم آخر بعد از چند ماه چادر پوشیده بودم آن هم بخاطر شهادت مادر سادات تنها یڪ چیز را میدانم آن هم معجزه اے به نام شهید :) ❣ ✍ فتاحی- ۱۵ ساله- کلاس نهم 👌 کانال حرفه‌ای‌ها https://eitaa.com/joinchat/2238119973Cf061f33c31 خَبَرُگ را به دیگران هم معرفی کنید •┈•••═❁♡ا🇮🇷ا♡❁═•••┈• ✅@KhabarogArdakan ✾پیگیرترین رسانه ایتایی استان یزد✾