هدایت شده از مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
آمریکا بودیم و دوره ی خلبانی
می گذروندیم.
یه روز داشتم رد می شدم که
دیدم جلوی ویترین پایگاه شلوغ
شده. نوشته ای توجه همه رو
جلب کرده بود.
خودم رو از بین جمعیت رسوندم
جلو.
با تیتر درشت نوشته بودند :
(دانـشـجو عـبـاس بـابـایـی
سـاعت دو بـعد از نـیمه شـب
مـی دود تـا شـیـطان را از خـود
دور کــنـد) ❗️❗️
رفتم سراغش
گفتم : عباس، ویترین پایگاه رو
دیدی ؟ اینا چیه نوشتن ؟
گفت : ول کن چیزی نیست
پا پیچش شدم و اصرار کردم تا
قضیه رو برام تعریف کنه
گفت : چند شب پیش بد خواب
شدم، رفتم میدون چمن کمی بدوم
کُلُن با خانومش داشت از شب
نشینی برمی گشت که من رو
دید
بهم گفت : برای چی این موقع
شب می دویی ؟
گفتم : دارم ورزش می کنم
گفت : راستش رو بگو کی این
موقع شب ورزش می کنه که تو
می کنی ؟
گفتم : حقیقت اینه که محیط
خوابگاه آلوده ست.
وسوسه های شیطون بدجوری
اذیتم می کنه. تو این وضعیت اگه
آدم حواسش به خودش نباشه
زود به گناه می افته.
این کار رو انجام میدم که فکر گناه
از سرم بیرون بره. ☺️✌️
#شهید_عباس_بابایی
✍ از کتاب : 🛩علمدار آسمان
--------------------
@masjed_gram
هدایت شده از مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
نسبت به رفت و آمد با فامیل و
دوستان و انجام صله رحم خیلی
مقید بود.
جالب بود ؛ در محافل برخلاف
رسم این روزها سید از قرآن
برای فامیل می گفت ،
روایت می خوند و در خصوص
موضوعات مختلف اسلامی صحبت
می کرد.
البته اهل بگو بخند هم بود.
به جای خودش شوخی و خنده
هم داشت.
بچه های فامیل خیلی دوستش
داشتن همیشه دورش حلقه
می زدن تا براشون احکام و یا
مسائل مذهبی داخل قرآن رو بگه.
نکته دیگه درباره ی برخورد سید
بود که در صحبت هاش غالبا جواب
اطرافیان رو با آیات و روایات می
داد.
یکبار جمله ای بین مردم شایع
بود که ( قلب انسان باید
پاک باشه ) وقتی این رو شنید
خیلی ناراحت شد.
یادمه می گفت : اگه انسان
میخواد قلبه پاکی داشته باشه ،
باید رابطه ای نزدیک با خدا
داشته باشه.
قلب پاک فقط در این صورت
به دست میاد.
پاکی قلب باعث می شه اهل
نماز و عمل و به واجبات و
ترک محرمات بشیم.
نه اینکه کسی نماز رو ترک
کنه و خودش رو توجیه کنه که
قلب انسان پاک باشه و نیازی به
نماز و ... نداره.
#شهید_سید_مصطفی_الحسینی
#تلنگر 💡
--------------------
@masjed_gram
هدایت شده از مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
تواضع و فروتنی عباس باور
نکردنی بود. همیشه عادت داشت،
وقتی من وارد اتاق میشدم، بلند
میشد و به قامت میایستاد.
یک روز وقتی وارد شدم روی
زانوش ایستاد. ترسیدم، گفتم:
عباس چیزی شده، پاهات
چطورند؟ خندید و گفت:
«نه شما بد عادت شدید؟ من
همیشه جلوی تو بلند میشم.
امروز خستهام. به زانو ایستادم».
میدونستم اگه سالم بود بلند
میشد و میایستاد.
اصرار کردم که بگه چه ناراحتی
داره. بعد از اصرار زیاد من گفت:
چند روزی بود که پاهام رو از
#پوتین در نیاورده بودم.
انگشتای پاهام پوسیده نمیتونم
روی پاهام بایستم.😔
#شهید_عباس_کریمی
#راوی_همسر_شهید
🕊🕊
🕊 @masjed_gram