eitaa logo
معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی امام حسن مجتبی(ع)،تحت اشراف حجت الاسلام والمسلمین حاج آقاناصحی
520 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
475 فایل
ارتباط با ادمین @TM2614
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 عاشقم بر همه عالم ▫️انسان در راه معشوق به اندازه عشقش صبر مى‌كند. مگر نمى‌بينى كه به خاطر رسيدن به تخم مرغ ارزان چگونه صف مى‌كشند و روى برف‌ها مى‌ايستند و سرما مى‌خورند. مگر نمى‌بينى كه چگونه از صبح تا به شام به خاطر معشوق‌هاى خود مى‌دوند و مگر نمى‌بينى چگونه از عشق‌ها به عادت‏ها مى‌رسند و از عشق‌ها به استقامت‌ها دست مى‌يابند. ▫️كليد تمام استقامت‌ها، شكيبايى‌ها و زايندگى‌ها و سازندگى‌ها و كارآورى‌ها، كليد اين سه مرحله همان ايمان است. كسى كه عاشق حق شد، عاشق خلق مى‌شود، كه: عاشقم بر همه‏ عالم كه همه عالم از اوست. و اين عشق مى‌شود زيربناى مبارزه و امر به معروف و نهى از منكر. ▫️كسى كه عاشق شد، خواستار بهروزى و بهزيستى و رشد و حركت و كمال معشوق است و در اين ديد حتى يك پَر سبزى و يك لقمه نان و يك ورق كاغذ هم هدر نمى‌شود و ضايع نمى‌گردد، كه بايد هر چيز به رشد خود و كمال خود برسد و اين خوددارى از اسراف بر اساس اين اعتقاد استوار مى‌شود نه فقط بر اساس يك بخل و يا يك ديد اقتصادى. ▫️و كسى كه يك پر سبزى را هدر نمى‌كند و اسراف نمى‌كند، چگونه مى‌تواند شاهد از دست رفتن استعدادهاى خلق باشد. چگونه مى‏تواند خودش باتلاق خلق بشود و آنها را مطيع و مريد و برده خود بسازد و چگونه مى‌تواند كه شاهد اسارت و بردگى و در باتلاق رفتن خلق باشد و آرام بگيرد؟ ❛❛ عین‌صاد 📚 | ص ۵۴ #⃣
📜دینِ عاشقانه یا سنّت‌های عادتی؟! ▫️هر عامل و محرکی مادامی که در درون انسان و در دل انسان رخنه نکند و مادامی که در آن راه پیدا نکند، نمی‌تواند او را به حرکت وادار کند. ▫️ می‌شود او را بغلطاند، می‌شود او را به زور بکشد ولی نمی‌شود او را راه ببرد! ▫️ حتی خدا مادامی که در دل من راه پیدا نکند و عشقش در من ننشیند، نمی‌تواند محرک من باشد، اکراه و غلطاندن ثمری ندارد و نتیجه‌ای ندارد. ▫️محرک‌ها مادامی که در دل انسان نیامده باشد، شناختشان و سپس عشقشان در آن جا نگرفته باشد، فقط انسان را می‌غلطاند و او را به جبر می‌کشد. ▫️دین به خاطر اینکه بتواند بار احکام‌ سنگین و نظام‌های وسیع را تحمل کند احتیاج به ریشه‌هایی دارد و احتیاج به زمینه‌هایی. ▫️این زمینه از تفکر شروع می‌شود، تفکر در انسان و در جهان و نقش انسان در جهان. ▫️ این بینش و این تفکر و این جهان بینی، ما را به عقیده‌هایی می‌رساند و این عقیده‌هاست که می‌تواند نظام‌ها و احکام را به تحقق برساند. ▫️ مادامی که این زمینه و این ریشه نباشد احکام دوام ندارد عادت و سنت خواهد بود و هیچ سنت و عادتی نمی‌تواند دوام بیاورد ناچار گرفتار ضد سنت‌ها می‌شود! ❛❛ عین‌صاد 📚 | ص ۱۱ #⃣
هدایت شده از ط. محمدی
📜 به بهشت قانع نباش ▫️محروميت‌هاى ما نتيجه محدوديت‌هاى ماست. يك عمر از اين ديوارها و از اين حدود پاسدارى كرده‌ايم كه نكند بريزد، ولى همه همّ و غمّ او اين بوده كه همانها را بريزد و به هم بزند. ▫️ همين محدوديت.هاست كه ما را محروم مى‌كند. بايد اين حدودرا شكست. چقدر قانعيم! چقدر كم مى‌خواهيم! ▫️وقتى آن ساربان خدمت رسول اللَّه (ص) آمد و گفت من همان كسى هستم كه در سفرى كه از مكه بيرون آمده بوديد، به شما كمك كردم، حضرت گفتند چه مى‌خواهى؟ و او فكرى كرده بود و گفته بود يك صد شتر با ساربانش! ايشان تعجّب كردند و سرشان را پايين انداختند و فرمودند: «حاجتش را برآورده كنيد.» بعد فرمودند: «چرا اين ساربان از آن پيرزن بنى اسراييل كمتر است؟!» صد شتر مى‌خواهد! ▫️بسوزد ريشه كسانى كه مى‌گويند مذهب آمده تا به انسان قناعت بدهد، در حالى كه همه انبياء آمده‌اند تا به انسان بگويند كه به دنيا كه هيچ، حتى به بهشت هم قانع نشود! ▫️حضرت از خواسته اين مسلمان تأسّف مى‌خورد و ناراحت مى‌شود و به داستان برادر خود موسى (ع) با آن پيرزن بنى‏اسراييلى اشاره مى‌كنند، كه زمانى كه برادرم موسى (ع) مى‌خواست از مصر بيرون بيايد، مأمور شد تا جنازه يوسف (ع) را نيز با خود حمل كند و به سرزمين مقدس ببرد. از محل جنازه فقط يك پيرزن از بنى اسرائيل خبر داشت. وقتى موسى (ع) آن پيرزن را مى‌يابد و از جنازه يوسف (ع) سؤال مى‌كند، او مى‌گويد چه مى‌خواهى؟موسى (ع) از محل جنازه مى‏پرسد، اما پيرزن شرطى دارد و موسى (ع) تعجّب مى‌كند. ▫️در روايت آمده است: به موسى خطاب شد كه هر شرطى دارد بپذير، زيرا تو نمى‌دهى، بلكه اين ما هستيم كه مى‌دهيم. موسى هم مى‌پذيرد.پيرزن از موسى مى‌خواهد كه در بهشت، در درجه و در رتبه او باشد. ▫️ما در زندگى خود به كم‌ها قانع شده‌ايم. تمام زندگى ما به يك امكان بانكى و دو تا خانه و يك ماشين و يك زن و چند بچه و ... ختم شده است. ❛❛ عین‌صاد 📚 | ص ۹۲ #⃣
📜 راهی که باید با سر رفت! ▪️تو به همان اندازه كه معرفت و محبّت پيدا كنى، نسبت به احكام مستحبات پاى‌بند مى‌شوى. ▪️ خيال نكن كه معرفت و عشق و ولايت، تو را از عمل و بلاء جدا كند؛ كه تو را مؤدب مى‌سازد. عمل، ميوه‌ى درخت معرفت است. ▪️تو حتّى در برابر احكامى كه علّتش را نمى‌دانى، بى‌اعتنا و سرسرى نباش؛ كه انسان به خاطر محدوديتش، به وحى روى آورده است. بر فرض دستورى در ميان نباشد، ادب و توجّه تو بى‌بهره نمى‌ماند و تو را بهره‌مند مى‌سازد. ▪️بعضى‌ها خيال مى‌كنند كه از رسول و از على بالاترند؛ چون آن‌ها با عمل و بلاء همراه بودند و اين‌ها مى‌خواهند با ادّعاى ولايت و محبّت، با على‌همراه باشند. ▪️ راستى كه شيطان بى‌كار نمى‌نشيند و سماجت مى‌كند. آخر چگونه مى‌شود ريشه‌ى عشق على، عمل معاويه را و ميوه‌ى او را بار بياورد. تو را گول نزنند، كه: معرفت و فكر؛ و محبّت و قلب؛ و عمل و تقوا، مركب‌هايى هستند كه با بلاى خدا و امتحان او همراه مى‌شوند و مى‌رسانند. ▪️اين راه را، حسين با سر رفته، تو چگونه مى‌خواهى با غرور و بى‌اعتنايى و با خور و خواب و ولنگارى به انجام برسانى‌؟ ▪️خدايى كه، عشق مقدّس او حسين، با هر تنفس و دم‌زدن، فواره‌هاى خونش، از زير حلقه‌هاى زره‌اش به آسمان سر مى‌كشيد، چگونه از من، كه نور چشم شيطان هستم و همراه فواره‌هاى عُجب و غرور، پذيرايى مى‌كند؟ و چگونه مرا به ضيافت خويش مى‌خواند؟! ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۳۸ #️⃣ 🇮🇷 واحدفرهنگی موسسه آموزش عالی امام حسن مجتبی(ع)،تحت اشراف حجت الاسلام والمسلمین حاج آقاناصحی https://eitaa.com/joinchat/4060217404C0b01ce6e6f ......✨✨🌺🌼🌺✨✨.......