حضرت رقیه زمینه چشام نمیبینه تو رو. عمه زینب از پیش من جایی نرو. عمه زینب دوس ندارم خرابه رو عمه زینب بگو چقدر داد بزنم. صدام به بابا برسه کاشکی میشد بجا عمو زجر به دادم نرسه اینجا کسی دلش نمیسوزه برام یه جوری زد در نمیاد دیگه صدام عمه دیگه هیچی نمیخوام از خدا فقط میخوام برم دیگه پیش بابام بابا جون بیا بابا جون خیلی سرم درد میکنه . عمه زینب بال و پرم درد می کنه عمه زینب باز کمرم درد می کنه عمه زینب هر جا صدا زدم بابا. به قصد کشت میزدنم با اینکه گفتم که کی ام بازم با مشت میزدنم خسته شدم عمه من از دردبدری نمونده واسم دیگه حتی معجری عروسک و النگوهام عیبی نداشت بخر برام فقط یه دونه روسری بابا جون بیا بابا جون شعر حسین فتحی نغمه حاج ابوذر روحی @khadem3saleh

شور مقتل آرومتر نفس بکش مادر رو صدا نزن این دم آخری داداش اینهمه دست و پا نزن نفس نفس که میزنی نفسم میگیره وقتی که میزنن تو رو زینبت میمیره از زجر بیشتر از همه. دخترت دلگیره ای وای حسین جانم لب تشنه برادرم ای آقای بی کفن اعضای پیکر تو می بردن تبرکا سنگ و چوب و دشنه شد سهم تو داداشم چی شد پس قرارمون. هر جا باشی باشم از پیش پیکرتو چجوری من پاشم ای وای حسین جانم ... شعر و نغمه حسین فتحی @khadem3saleh

مقتل تشنه بودی و همه آب میخوردن سرتو بریدن عین آب خوردن جوری اعضای تنت رو مثله کردن همه انگاری تبرکا میبردن داداش نگران من نباش برم هر جایی دیگه؛ سر بازار نمیرم داداش نگران من نباش میرم هر جوری شده ؛ سرتو پس بگیرم به فدای سرتو داداش نگران زینبت نباش کاش که میمردم و اینجور نمیدیدم چه بلایی اومده سر شهیدم نشد اخرش کنم کاری برا تو غارتت کردن و من دیر رسیدم داداش نگران من نباش توی کوفه میشناسن. منو خیلیا حسین داداش نگران من نباش اگه میشه پا به پام همه جا بیا حسین به فدای سر تو داداش نگران زینبت نباش حسین فتحی

شور مناسب شب ۵ و ۶ #شور_امام_حسن_علیه_السلام هر جا که اسم تو بیاد اونجا برام بهشته گل منو خدا با خاک کربلا سرشته اگه که خوبه حالم این شبا دلیلش اینه رزق محرم منو امام حسن نوشته غلام حسنم افتخارم اینه این ارادتو مادرش میبینه حس نابیه تو بهشتم انگار تا اسم حسن رو لبم میشینه ای فاتح جمل حسن ای شاه بی بدل حسن اسمت برای نوکرت احلی من العسل حسن مولانا حسن مولانا حسن می بینم اون روزی رو که تو حرمش بشینم ضریح خوشگلش رو با چشم ترم ببینم کوری چشم همه نانجیبای سعودی جور میشه تو صحن حسن برات اربعینم کریمی و منم خاک پاتم آقا قلبم میزنه واسه تو ای جانا تا میگم حسن میگه زهرا جانم یا عزیزنا یا حسن مولانا ای عشق منجلی حسن ای زاده علی حسن ردم کن از پل صراط بی هیچ معطلی حسن ای فاتح جمل حسن ای شاه بی بدل حسن اسمت برای نوکرت احلی من العسل حسن مولانا حسن مولانا حسن

بسم الله #زمینه_حضرت_علی_اکبر علیه السلام انالله و انا الیه الراجعون. امون از داغ جوون روضه خون بیا بشین دو خط برام روضه بخون امون از داغ جوون گل گلزار حسین چرا پرپر شدی بابا علی اکبرم چرا علی اصغر شدی بابا😭 عمه. داره می رسه پاشو علی اکبرم دشمن گل هلهله میریزه روی سرم ای وای علی اکبرم ... _ علی الدنیا ولله بعدک العفا منو می زنی صدا مثه دونه های تسبیح شده پیکرت جدا میزنی تو دست و پا پاشو باز اذوون بگو. چرا ساکت شدی بابا با این اوضاع تنت نگو میری پیش زهرا موندم که چیکار کنم دارن می خندن همه واسه کفن کردنت صد تا کفن هم کمه شعر و نغمه حسین فتحی @khadem3saleh

انالله و انا الیه الراجعون @Khadem3sale

سر غارت حرم دعوا شد ای وای ای وای ای وای پشت خیمه ها چرا غوغا شد .......... نیزها رو تو زمین کوبیدن ......... سر شیرخواره تو پیدا شد ......... ای وای از رباب سهم اصغرش نشد یه قطره آب ای وای از رباب حرمله دور و برش میخوره تاب ای وای از رباب به علی میگفت رو نیزه بخواب ببخش اگه که تشنه موندی ببخش اگه که شیر نداشتم نشد گلم پیشم بمونی خیلی برات آرزو داشتم ... ای وای اقام اقام اقام روضه شام بلا دشواره ای وای ای وای ای وای کار عده ای فقط آزاره ای وای ای وای ای وای یکی نیس بگه به این نامردا ........... جای زینب مگه تو بازاره ای وای ای وای ای وای دق کرد خواهرت روزگار زینبت شده سیاه دق کرد خواهرت با کتک خوردن طفل بی پناه دق کرد خواهرت وقتی مادرت رسید تو قتلگاه ببخش اگه پیشت نبودم ببخش اگه که دیر رسیدم میبینی حال مادرت رو که با یه قامت خمیدم ای وای اقام اقام اقام دختری که پره از احساسه ای وای ای وای ای وای غصه دار روضه هاش عباسه ............... معلومه چی به سرت آوردن .............. وقتی دخترت تو رو نشناسه ....‌..‌........ حق داشت جون بده وقتی تو خرابه اومد سر تو حق داشت جون بده دست زجره چرا انگشتر تو حق داشت جون بده دردل میکرد با حنجر تو .. ببخش اگه معجرو بردن بابا دیگه چاره ندارم نمیشنوه گوشام بابایی ببخش که گوشواره ندارم ای وای اقام اقام اقام شعر و نغمه ؛ حسین فتحی @khadem3saleh

سرغارت حرم دعوا شد...💔

سلام با توجه به پرسش مکرر عزیزان چند نکته رو عرض کنم اولا نشر اشعار حقیر در کانالها و ... حتی با حذف نام اینجانب هیچ اشکالی ندارد ثانیا. استفاده از اشعار در جلساتی که صله از قبل تعیین می شود جایز نیست 🙏❤️ ثالثا هزینه استفاده از اشعار؛ ذکر صلوات و دعا جهت سلامتی و تعجیل در فرج اقا جان امام زمان عجل الله می باشد و در آخر در این شبها از همتون التماس دعا دارم ارادتمند

💌نماهنگ سلام آقای مهربونم 💌 با نوای کربلایی میلاد صادقی شعر : حجت الاسلام حسین فتحی اثر گروه سرود احرار شهرستان رودسر @ahrar_rudsar @khadem3saleh در ثواب نشر این اثر سهیم باشیم

#شعر_حضرت_رقیه آمدی با سر ؛ به قربان سرت پس کجا جا مانده بابا پیکرت؟ هیچ میدانی که دیده دخترت دست یک نامرد بود انگشترت؟ . . من که هستم دختر شاه زمین نوه مولا امیــــر المومنین حال امشب روزگارم را ببین دخترت گردیده ویرانه نشین عمه ام با خطبه اش اعجاز کرد هر که آمد فتنه را آغاز کرد پیش چشمم دخترش را ناز کرد زخم پهلو با لگد سَـــر باز کرد . . روزهـا میسـوزم از تب بیشتر درد دندان می شود شب بیشتر بر سرم تا شام آتش ریختند سوخت از من عمه زینب بیشتر قاتلت آخر نقابم را نداد نانجیبی مشک ابم را نداد بار ها پرسیدم از لفظ کنیز یک نفر اخر جوابم را نداد . . آنکه خنجر زد بروی حنجرت می کشید از پشت موی دخترت کاش میمردم در آغوشت ولی آمدی با ســـــر ؛ به قربان سرت #حسین_فتحی @khadem3saleh

#شعر_حضرت_رقیه نوه حضرت زهرا و امین اللهم در تمام سفرم بوده پدر همراهم دست در دست عمویم ؛ همه جا عالی بود چشمه های خنک از دامنه ها جاری بود کاش بودند همه ؛ جای عزیزان خالی شده از ما دم هر شهر چه استقبالی چه بساطی است به بازار همه در کارند بیشتر از همه اجناس ؛ عروسک دارند سفره ها پهن شد و نان و رطب آوردند قبل از آنی که کنم آب ؛ طلب ؛ آوردند گرم بازی شدم و خستگی از یادم رفت دختری خواست النگوی مرا ؛ دادم رفت خاطرات خوشی از شام به یادم مانده نشود باورتان زجر کنیزم خوانده آرزوهای قشنگی که شده حسرت من به فدای پدرِ کشته ی بی غسل و کفن #حسین_فتحی @khadem3saleh

زمینه حضرت رقیه سلام الله #حضرت_رقیه بابا قهری مگه باهام؟ سرتو بذا رو پاهام می بینی چی سرم اومد؟ نمیبینه دیگه چشمام عمه رو چقد آزردن بهتره واسه من مردن ندیدی توی راه بابا؟ روسریمو کجا بردن؟ بابا جون ؛نشد بگیره دعامون ؛گرفته دیگه صدامون ؛ نبودی توی بیابون بابا جون ؛ سوخته موهای سر من کبوده چشم تر من ؛ آتیش گرفته پر من ............................. داداش اکبر من چی شد؟ داداش اصغر من چی شد؟ نمیپرسم از انگشتر نگو معجر من چی شد چقد اینجا بلا داره شدیم آخرش آواره تو بگو اخه بابایی جای عمه تو بازاره؟؟؟ نبودی ؛ چه زجری داد زجر نامرد ؛ دستشو رو من بلند کرد ؛ سنگینه دستای یک مرد نبودی؛ شدم دیگه زار و خسته؛ رو صورتم جای دسته ؛ دندون شیریم شکسته حسین فتحی @khadem3saleh

https://www.instagram.com/khadem3sale/

صفحه اینیستاگرام 👆 کارهای اجرا شده از اشعار رو در استوری صفحه میتوانید مشاهده نمایید

شعر از محمد زارعی

قطعه ای از سینه زنی شب ششم تا جایی که میشه سنگین و واحد رو از هیات ها حذف نکنیم مجالس سنتی هم دریابید یا قاسم بن الحسن علیه سلام 💌 التماس دعا @khadem3saleh