eitaa logo
خادمان افتخاری حضرت‌فاطمه‌معصومه‌سلام‌الله‌علیها
7.5هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
48 فایل
ویژه خادمین افتخاری آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه‌سلام‌الله‌علیها آموزش مجازی و غیرحضوری، اطلاع از اخبار و رویدادهای مربوط به حرم مطهر و خادمان افتخاری، ارتقاء سطح آگاهی عمومی خدام، #جهاد_تبیین https://eitaa.com/khadem_astan ادمین: @khademharam86
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅═══✼✼═══┅┄ سخن گفتن از چندان آسان نیست زیرا به مقدماتی نیاز دارد که از هرگونه زشتی و پلشتی دور باشد و نیز سرشت های پاک می توانند از این رشته های نورانی سخن گویند. او گرانبهایی بود که با شهادتش تر گردید اما این استحصال هزینه سنگینی داشت، زیرا (ره) فرمودند: همچو موجود فعالی که مثل یک بود برای این ملت ما.... شهید بهشتی که زیست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام بود. ┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄ دکتر بهشتی با وجود آن ، و که داشت، با اقشار گوناگون برخوردی ، سرشار از احساس و عاطفه و همراه با روانشناسی اصیل و ژرف اسلامی، از خود بروز می داد، افرادی را که یا ویژه ای داشتند، در جهت تقویت این خصال تشویق می نمود و اصولاً در شناسایی چهره های شایسته و کشف افراد لایق استعداد فوق العاده ای داشت. محیط دوستانه اش آمیخته به ، ، و بود، ضمن اینکه ، ، ، ، و براین فضا حکمفرما بود. ، ، و دکتر بهشتی زبانزد همه بود، بسیار داشت. از جمله خصوصیات اخلاقی ایشان ، و تحمل ناروایی ها بود که ضد انقلاب و جریان هایی که نمی توانست ، ، و را برتابد و خفاش صفتانی که قادر نبودند این معنوی را تحمل کنند. ╔═•__●°•🌷•°●__•══╗ @khadem_astan ╚══•__●°•🌷•°●__•═╝
از رو با تموم وجودم احساس ميكردم. تازه باورم شده بود دوستاني كه جا موندن و همش كارشون گريه بود چه‌ها ميكشيدن. دو روز كارم شده بود گريه .... همه ی شرايط برای رفتنم فراهم بود، حتی از چند ماه قبل، از عتبات برای زيارت اربعين دعوت شده بودم‌. اما بهشون گفته بودم: بدون همسرم نميام. اونها هم پذيرفتن با همسرم عازم شم. اما همسرم رضايت نميداد، منم بخاطر اينكه ناراحت نشه زياد پافشاري نكردم. تا اينكه همسرم با دوستانش راهي كربلا شد... من موندم و يه دنيا حسرت و غم و اندوه و ترديد كه تصميم درست كدوم بود . رفتن به كربلا و ديدار معشوق؟ يا اطاعت از همسر؟ آزمايش خیلی سختي بود. اما ياد حديث امام‌محمدباقرعلیه‌‌السلام می‌افتادم كه فرمودند: "براي زن هيچ شفيعي نزد پروردگارش به اندازه رضايت شوهرش سودمندتر نيست.'' اكثر مردم در اين مواقع ميگن كه حتما طلبيده نشدم! اما راستش اين جمله رو نميتونم قبول كنم ، چون به قول حاج آقا قرائتي اهل بيت خاندان كرامات هستند و در خونشون به روي همه چه خوب چه بد بازه و همه رو همیشه ميطلبند . فكر كردم پس حتما حكمتي داشته که راهی نشدم‌. ساعت ۱۲ با دلي پر از غصه راهي حرم بي بي جان شدم تا بلكه كمي آروم‌تر شم. فكر كردم الان حرم پر از زائران پاكستانیه و خدمت به زوار اربعين هم ثواب داره. همين كه چشمم به گنبد خانم افتاد دوباره اشك از چشام جاري شد و ياد حديث آقاامام‌صادق‌علیه‌السلام افتادم كه فرمودند : "خداوند حرمی داره که مکه است، براي پیامبر‌اعظم‌ﷺوآله هم حرمیست و اون مدینه است. و حرم امیرالمؤمنین علیه السلام کوفه است. و حرم ما اهل بیت نيز شهر قم است و ..." گفتم پس اينجا هم كربلاست، وارد حرم بي بي جان شدم و با گريه و دلي شكسته گفتم السلام عليك یا ابا عبدالله...... حال عجيبي داشتم مدام بايد اشكهامو از دوستانم پنهان ميكردم ، حس طرد شدن و دوست نداشته شدن داشتم . گفتم بي بي جان ازتون ميخوام حكمتش رو برام مشخص كنيد چرا با اين حال كه دعوت شده بودم اما نشد برم. بي هدف تو حرم مي چرخيدم و زائرين رو راهنمايي ميكردم. كمي زبان اردو رو از كانال ياد گرفته بودم، در صحن اقا امام رضا (ع) بودم كه پير زن پاكستاني رو ديدم اومد طرفم، گفت گم شدم. ايشونم دست و پا شكسته فارسي بلد بود، خلاصه متوجه شدم مسافرخونه رو گم كرده، اصلا نميدونست كدوم خيابون بوده و تلفن همراهش هم تو مسافرخونه پيش دخترش جا مونده بود، گفت شماره كسي رو هم ندارم. خيلي ناراحت شدم بهش گفتم همراه من بيا ..... اطراف ضريح مطهر رواقها .... بردمش بلكه يكي از همسفرانش رو پيدا كنه. پير زن رنگش پريده بود گفت ضعف شديدي دارم دیگه توان راه رفتن نداشت مقداري خواركي همراه داشتم بهش دادم اول قبول نميكرد، اما بالاخره راضي شد و كناري نشست و مشغول خوردن شد. به دفتر موضوع رو اطلاع دادم، یکدفعه دختر و يكي ديگر از همراهاشون ما رو ديدن .... خداروشكر مشكل حل شد مادر رو تحويل دختر دادم. فك كردم شايد حكمت نرفتم من همين خدمت به زوار بوده ... خلاصه به سرشيف گفتم منو جايگزين يكي از همكارهايي كه نيست كنند. فقط مسيرم دوره و نميتونم تا ساعت هفت بمونم بايد قبل تاريكي برگردم خونه. پذيرفتن و منو فرستادن شبستان، قرينه محمديه ... تصميم داشتم قبل از اذان برگردم خونه، اما راستش حرم شلوغ و نيروها كم بودن، دلم نيومد برم گفتم تا هفت مي مونم. پنج دقیقه به پايان شيفت مونده بود دو نفر خانم پاكستاني منو صدا زدن، نشستم كنارشون خيلي متوجه نشدم چي ميگن فقط حس كردم مريضن و نياز به دكتر دارن با همين چند كلمه كه بلد بودم بردموشون فوريتهاي پزشكي، تصميم داشتم بعدش سريع برگردم خونه خيلي دير شده بود . كمي صبر كردم ببينم خادمين فوريت پزشكي ميتونند باهاشون حرف بزنن ... اما متاسفانه نميتونستن، بهم گفتن ازشون بپرسيد مشكلشون چيه ، چه مدت بيماره و ..... بسختي بهشون گفتم كه محل بيماري رو نشون بدن. بنده خدا پاهاش پر از زخمهاي شديدي بود خونابه و چرك همه پاهاش رو گرفته بود . دكتر فوريت خيلي سوال داشت كه متاسفانه من در اين حد بلد نبودم . بخش بين الملل حرم نيز تعطيل شده بود. نميدونستم چكاركنم نه بلد بودم باهاشون دقيق حرف بزنم نه وجدانم قبول ميكرد رهاشون كنم . خلاصه شماره استاد زبان اردو رو داشتم ، زنگ زدم ماجرا رو گفتم . گوشي رو دادم خانم پاكستاني و بيماريش رو تشريح كرد . بعد گوشي رو دادم خانم دكتر ...... متوجه شديم اين بنده خدا بيماري قند داره و يك هفته كه تو مسير بوده بر اثر گرما و عرق پاهاش سوخته و چون بيماري قند داشته زخم شده و تاول هاي متعدد و عميقي زده و متاسفانه تاولها تركيده و تبديل به زخمهاي بسيار عميق و شديد و چركيني شده بود . دكتر فوريت گفت اين كار من نيست بايد برن درمانگاه و متخصص نشون بدن بايد چرك خشكن مصرف كنه پانسمان بشه و ... ( بخش اول )
3488342868.mp3
5.5M
اۍ باوفـا جامونـدم، از کربـلا جامونـدم💔 شما دعوتید به کانال مداحی🔰 https://eitaa.com/joinchat/198115488C0fff711df9 پایگاه جامع مداحی‌های بروز 🏴
💠 " مهمانسرای حضرت کجاست " عربی ⏪ وین مطعم السیده ترکی⏪ حضرتین مهمانسراسی هاردادی؟ اردو ⏪ حضرت کا مہمان خانہ کہاں ہے؟ انگلیسی ⏪ Where is Hazrat guesthouse ور ایز حضرت گست هاس؟ موارد استفاده :
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّهَ وَلِیِّ اللّٰهِ به فدای تو و آن گنبد و گلدسته‌ی تو ... 📎 برای دریافت فایل باکیفیت اینجا کلیک کنید خادمان افتخاری آستان مقدس حضرت فاطمه‌معصومه‌سلام‌الله‌علیها ┅°•※🏴〇⃟🕊🚩※•°┅ ➜ @khadem_astan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ادامه . . بسختي تونستم ادرس درمانگاه رو بهشون بگم ، می‌خواستم زودتر برگردم خونه. اما متاسفانه بلد نبودن و قرار بود كاروانشون بزودي بطرف كربلا حركت كنه ... اصلا نميشد بيخيالشون شد چون عفونت همه بدن بنده خدا رو گرفته بود و جونش در خطر بود . قيد همه چي رو زدم و تو اون شلوغي باهاشون بطرف درمانگاه راه افتادم ، گفتم: 'جوتي (كفشهاتون ) رو بپوشيد.' گفتن كفشهامون نيست پيش همراهامونه . خلاصه با پاي برهنه بطرف درمانگاه راه افتاديم، خانم بيمار كه هيكل چاقي داشت بسختي راه ميومد. خيلي دلم سوخت و در دل به اينهمه عشق و اشتياقشون به كربلا غبطه ميخوردم..🥺 چطور اين بندگان خدا با اينهمه سختي و مسير طولاني كه بعضاً ۹ روز با اتوبوس بدون امكانات و غذاي درست و حسابي به ايران رسيدن و چطور بايد با اين بيماري مسير پياده روي اربعين رو ادامه ميدادند... خلاصه رسيديم درمانگاه رفتم براشون نوبت گرفتم. دكتر وقتي معاينه كرد خيلي ناراحت شد اما هيچكدوم حرف همو نميفهميدن ، خيلي سخت بود . دوباره زنگ زدم استاد و صدا رو گذاشتم رو بلندگو كه همه بشنوند. شرح دقيق بيماري، سابقه بيماري، داروهايي كه بخاطر بيماري قند تا بحال مصرف ميکرد و خيلي سوالهاي ديگه ... اينجا بود كه با تموم وجود به اهميت يادگيري براي همه خادمين از دكتر و پرستار گرفته تا انتظامات و دربان و همه و همه پي بردم . و اي كاش اين مشكل زبان اساسي حل مي شد . خلاصه بعد از معاينه ، خانم دكتر شخصا همراهمون اومد بخش تزريقات و توصيه‌هاي لازم رو براي شستشو و پاسمان زخمها به پرستار كرد و سفارش كرد كه حتما روش تخليه چرك و عفونتها رو ياد همراهش بده... بنده خدا پول ايراني نداشتن همه پولشون روپيه بود و براي پرداخت هزينه ويزيت و داروها به مشكل بر خورديم. درمانگاه پولشون رو قبول نمی‌كرد. گفتن بايد برن صرافي و تبدیل كنن اما وقتی ديدن خادم همراهشونه موقتا داروها رو دادن... اونوقت شب يه زن تنها كه اصلا نه جايي رو بلد بود و نه حد اقل فارسي رو ، مي بايست ميرفت صرافي. نميدونستم چكار كنم! همراه بيمار بمونم و دنبال گرفتن دارو و پانسمانش باشم و يا به صرافي برم . متاسفانه خودمم خيلي پول نداشتم كه هزينه ها رو بدم، اخه ويزيت و داروها و تست قند خون و پاسمانش حداقل 100 تومني ميشد. البته پنهاني كه نبينن چند جا خودم حساب كردم . دنبال چاره بودم كه بلطف حضرت يه خانم پاكستاني ديگه ما رو ديد اومد كمك، خداروشكر فارسي هم بلد بود . همراه بيمار رو باهاش فرستادم صرافي سر خيابان چهارمردون، خودمم دنبال كارهاي مریض بودم. خانم رو روي تخت خوابونديم و پرستار مشغول شستشو و پانسمان زخمها شد. من نمی‌ديدم اما مدام پرستار می‌گفت 'چقدر اوضاع زخمهاش وخيمه'😣 ... صحنه دلخراشي بود، مدام با خودم ميگفتم 'اين حسين كيست كه عالم همه ديوانه اوست' ( بخش اول ) ( بخش دوم )
[WWW.SARALLAH-ZN.IR]ARBAEEN14446.mp3
11.58M
تا دنیا دنیاست رفع الله رایة العباس ..🚩 حاج شما دعوتید به کانال مداحی🔰 https://eitaa.com/joinchat/198115488C0fff711df9 پایگاه جامع مداحی‌های بروز 🏴
ادامه خيلي نگران بودم. به پرستار گفتم صبر كنيد همراهش بياد، خانم دكتر گفتن بايد روش شستشو زخمها رو ياد بگيرن. گفت درمانگاه شلوغه فرصت نميشه ، شما بهش ياد بده .... خلاصه بعد از مدتي از صرافي برگشتن و تسويه حساب كرديم و با كمك اون خانم پاكستاني كه كمي فارسي بلد بود، تونستيم طريقه مصرف داروها و شستشو و تخليه زخمها رو يادشون بديم . همگي بطرف حرم حركت كرديم خانمها رو بردم تحويل همراهاشون دادم، خيلي خوشحال شدن و منو غرق بوسه كردن و مدام دعام ميكردن و گفتن رفتيم پيش امام حسين‌علیه‌‌السلام خيلي برات دعا مي‌كنيم .✨ بعد از اينكه ازشون جدا شدم اومدم خدمت خانوم و ثواب اينكار رو هديه كردم به همه انسانها از حضرت آدم‌علیه‌السلام گرفته تا آخر. چه اونهايي كه در قيد حياتن و چه اونهايي كه از دنيا رفتن ( بجز قاتلين ائمه علیهم‌السلام) معتقدم بايد از كريمه زياد خواست. اصلا زشته و در شان آنها نيست كه ازشون كم درخواست كنيم . خلاصه تشكر كردم و گفتم بي بي جان الان همه چيو فهميدم اولا فهميدم همه دوستداران اهلبيت طلبيده ميشن اما هر كسي براي كاري. يكي براي پياده روي يكي براي مقدمات اين حركت عظيم و يكي براي ... نميشه كه همه اونجا باشيم بالاخره بين راه هم زائرين رسيدگي ميخوان... دوما فهميدم جا ماندگان چه سوز و گدازي دارند و با اقا چه عاشقانه نجوا ميكنند . سوما اطاعت و فرمانبرداري از همسر حتي اگه برامون سخت باشه ، يقينا رضايت خدا رو به همراه داره و خدا جبران ميكنه... چهارما هميشه راضي به رضاي خدا باشيم چون پشت پرده رو كسي بجز خدا نميبينه . پنجما فهميدم عشق به امام حسين عليه السلام حد و مرز نميشناسه ... تو اين افكار بودم سوار ماشين شدم بعد از دقايقي استاد عزيز زنگ زد و احوال بيمار رو پرسيد ماجرا رو عرض كردم . ايشون يه چيزي گفتن كه خيلي دلم سوخت ، گفت ميدوني چرا اينقدر زخمهاش عميق و عفوني شد ؟! گفتم نه برا چي؟! گفت بنده خدا چون رئيس كاروانشون مرد بوده خجالت ميكشيدن و حيا كردن بگن بدنش زخم شده و نياز به دكتر داره... گفت اگه كمكشون نميكردي خدا ميدونه چه بلايي سرش ميومد . چشام پر اشك شد ، بعد از چند دقیقه بين راه پيامهاي گوشي رو چك ميكردم ، ديدم از ستاد عتبات دوباره پيام دعوت به اربعين اومده .... اما ديگه بخاطر ملاحظه حساسيتهاي همسر چيزي نگفتم و فقط با سراسر وجود سوختم و گفتم كل يوم عاشورا و كل ارض كرب و بلا... زائر کرب و بلا يادم کن لحظه ناب دعـا يادم کن دست کوتاه من و دامن عشـق پس در آغوش خـــدا يادم کن اربعيـن، کرب و بلا، عشــق، حضور نزد آقـای وفـا يادم کن ( بخش اول ) ( بخش دوم ) ( بخش پایانی )
🏴 السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ سایه لطفت پناه عالم است ای به قربانت تمام عالمین... 📎 برای دریافت فایل باکیفیت اینجا کلیک کنید. خادمان افتخاری آستان مقدس حضرت فاطمه‌معصومه‌سلام‌الله‌علیها ┅°•※🏴〇⃟🕊🚩※•°┅ ➜ @khadem_astan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از خلوت وصال🖤🌱
آمده زینب به سوی قتگاه قد خمیده، دلشکسته، غرق آه روضه پرپر می‌کند با سوز دل روی جسم بی سر خورشید و ماه... https://eitaa.com/khalvatevesal
هدایت شده از یادداشت‌💌✍
. به سوی اونجمه صالحی حرکت در جاده‌ی حسینی، تمرینی برای چگونه زیستن در زمان ظهور است، در این مسیر برادری‌، مهربانی، یکرنگی بیش از پیش است. همه با انگیزه‌ی واحد‌ و تجدید عهد با اهل‌بیت علیهم‌السلام به خیل عظیم مشتاقان پیوسته‌اند.  نزدیک ورودی کربلا، قدم‌‌ها تندتر می‌شد گویی باید می‌دویدیم تا از این حرکت هدفمند عقب نمانیم! پرچم کشورهای مختلف از ابتدای مسیر کنار جاده دیده می‌شد که حب حسین علیه‌السلام آن‌ها را در قاب تصویر جاده، جای داده بود. خادمین، همزمان با پخش نذورات فریاد"هلابیکم زوار سجاد "هلابیکم "بر لب داشتند. گرمای روز، بسیار طاقت فرسا بود اما خادمین تلاش داشتند بهترین خدمت را انجام دهند. اینها در راه عاشقی چه دیده‌اند که به اذعان خودشان خدمت به زوار را افتخار خود می‌دانند! گاهی برای درک حال دیگران، باید در همان آبی شنا کنی که آن‌ها را غرق کرده است؛ اینها غرق در دریای محبت حسین علیه السلام شده‌‌اند و چقدر با آن‌ها فاصله دارم! صدای خش خش پاها روی زمین و گرد و خاک در آسمان، اشک‌ها و زمزمه‌های زیر لب از شوق، بی‌تابی و انتظار حکایت دارد! جمعیت زیادی در شهر کربلا آمده‌اند و ورودی‌های شهر مملو از جمعیت؛ راهیان نور به سوی نور عظیم در حرکت هستند. همه با بانوی کربلا همنوا شد‌ه‌اند تا با امام زمانشان در سوگ ثارالله علیه‌السلام بگریند! زائران همچو سربازان جان بر کف، برای تجدید پیمان با امام زمان عجل الله فرجه خود را در جبهه حق جای داده‌اند. در کربلا عاشقان همچو رودی به دریای اصلی پیوسته‌اند. 🍃الحمدلله کما هو اهله🍃 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @zemzemh60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 توزیع صبحانه گرم در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه علیها السلام ▪️◾️🔳◾️▪️ کانال رسمی آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها @astanqom
┄┅═══✼✼═══┅┄ راه را با خون خود جارو کرده ایم تا بتوانید به راحتی از این راه ها به زیارت قبر (ع) بروید، ولی در آنجا این حقیر را فراموش نکنید. 🌹شهید علی اصغر صادقی کربلا! نمیدانم که دیدارت نصیب من میگردد یا نه؟ نمیدانم که اول به (ع) میرسم یا به قبر امام حسین (ع) ؟ نمیدانم که صحن و سرایت چگونه است؟ نمیدانم که در کجا واقع است؟ ولی ای کربلا تو میدانی، میدانی که قلب (امام) هم برای تو تنگ شده است. میدانی که جوانان ما چگونه عاشقت بودند و آرزوی رسیدن به تو را داشتند ولی به تو نرسیدند. میدانی که این ملت برای تو چقدر خون دل خوردند. میدانی که کربلایی شدن یعنی چه. 🌹شهید احمد مختاری ┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄ اگر خدا آن چیزی را در جنوب و غرب سراغش می گشتم نصیبم کرد و آن چیزی که می دانم به دست آوردنش خیلی مشکل است (شهادت) اگر آنرا به دست آوردم، لباس های جبهه که همراهم بود، را جمع آوری کنید و درکوله ام بگذارید، تا زمانیکه رزمندگان پرتوان اسلام راه را باز کردند، آن وقت هرکس توانست کوله این حقیر را به کربلا ببرد و در آنجا بگوید یا (ع) این کوله مال کسی بود که می خواست یا در راه تو ، یا تو را کند، اما در راه تو شهید شد و نتوانست به زیارت شما مشرف شود. ولی درخواست برای آخرت می خواهد و این توشه او در راه آمدن به زیارت شما بود... 🌹شهید حمید سوری ╔═•__●°•🌷•°●__•══╗ @khadem_astan ╚══•__●°•🌷•°●__•═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | فیلم کامل بیانات امروز رهبر انقلاب در مراسم عزاداری اربعین حسینی با حضور هیئت‌های دانشجویی دانشگاه‌های سراسر کشور. ۱۴۰۲/۰۶/۱۵ 🖼 | 💻 Farsi.Khamenei.ir
«ما از دست امریکا نباید خیلی گله کنیم … لکن از کشورهای اسلامی و از حکومت‏های اسلامی باید شکوه کنیم و فریاد بزنیم. اسلام این قدر برای اجتماع و برای وحدت کلمه، هم تبلیغ کرده است و هم عمل کرده است؛ یعنی، روزهایی را پیش آورده است که با خود این روزها و انگیزه این روزها تحکیم وحدت می‏‌شود مثل و ‏. (صحیفه امام، ج‏15، ص ۴۳۷ ـ ۴۳۸). ┄┅•|•⊰❁✨〇⃟🇮🇷❁⊱•|┅┄ ➣ @khadem_astan