#اوج_بندگی
#سیره_شهدا
┄┅═══✼✼═══┅┄
هفت ماهه به دنیا آمد، لاغر اندام و ضعیف; تولدش روز سوم #شعبان بود . او را غلامحسین نام نهادند . دوسال بیشتر نداشت که خانواده اش او را به زیارت امام حسین علیه السلام بردند . «غلامحسین افشردی » در سال 1359 ش . با نام مستعار «حسن باقری » در واحد #اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغول به خدمت شد.
┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄
سر لشکر شهید حاج حسن باقری، عاشق مولایش بود . آن روزها، در ایام #سوگواری_امام_حسین علیه السلام و درست قبل از #عملیات_محرم، فرماندهان سپاه در «قرارگاه فتح » واقع در منطقه عین خوش، جلسه هماهنگی تشکیل داده بودند. پس از پایان جلسه، حاج حسن باقری با قد و قواره بلند ایستاد و با #حزن و #اندوه، #مصائب_کربلا را به زبان آورد . بعد، از روی کتابی که در دست داشت، شروع به خواندن کرد . وقتی به این جمله #حضرت_قاسم رسید: «شهادت از عسل برای من شیرین تر است .» دیگر نتوانست طاقت بیاورد و خودش را کنترل کند . جمله ها را بریده بریده و با هق هق گریه ادا می کرد . در همین حال با چفیه چشم هایش را پاک می کرد . بقیه تحت تاثیر قرار گرفته و با صدای بلند گریه می کردند . او دیگر نتوانست ادامه بدهد . نشست روی زمین و های های گریه کرد .
#سردار_شهید_حاج_حسن_باقری
#عِنْدَرَبِّهِمْيُرْزَقُون
╔═•__●°•🌷•°●__•══╗
@khadem_astan
╚══•__●°•🌷•°●__•═╝
#اوج_بندگی
#سیره_شهدا
┄┅═══✼✼═══┅┄
قلب #مؤمن، سرشار از #آرامش است و #دلهره هرگز در آن راه ندارد.
زمانی که دشواری ها فرا می رسند و انسان در برابر #سختی ها قرار می گیرد، این قلب روشن شده به نور #ایمان است که به #آسودگی و آرامش فرا می خواند.
#شهید_زین_الدین، نمونه برجسته ای از این گونه انسان هاست.
دشمن با همه توان مندی های خویش، در برابر قدرت ایمان چنین مردانی به زانو درآمده بود.
ازاین رو، زین الدین با خیالی آسوده وارد منطقه دشمن می شد. آنجا را شناسایی می کرد و #اطلاعات را به دست می آورد.
┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄
#صلابت و #آرامش او، همه را متعجب کرده بود.
#غرور، خطرناک ترین آفت در زندگی مردان موفق است.
#یاد_خداوند، توجه به #زیردستان و #رعایت_ادب و احترام برای اطرافیان، غرور را در دل می میراند و انسان را تا قلّه های #کمال بالا می برد.
شهید زین الدین، مردی خاکی و بی غرور بود. همیشه لباس #بسیجی به تن داشت، پوتین هایش رنگ و رو رفته بودند و موهای سرش را مانند سربازان عادی می تراشید.
#متواضع بود. چیزی که #محبت زین الدین را در دل ها جا می کرد، #سادگی اش بود.
دنبال تشریفات و در بند #پست و #مقام نبود. راحت بود و #بی_تکلّف در جمع #رزمندگان بود؛ با آنها غذا می خورد، درد دل هایشان را می شنید و از همه مهم تر، به آنان بسیار #احترام می گذاشت.
این بود که خواسته یا ناخواسته، همه را دنبال خود می کشید!
#سردار_شهید_مهدی_زین_الدین
#عِنْدَرَبِّهِمْيُرْزَقُون
╔═•__●°•🌷•°●__•══╗
@khadem_astan
╚══•__●°•🌷•°●__•═╝
#اوج_بندگی
#سیره_شهدا
┄┅═══✼✼═══┅┄
آنچه میخوانیم توصیفاتی است که سردار_شهید_حاج_قاسم درباره #شهید_عماد_مغنیه دارد.
شهادتش بهت بزرگ در عالم #اسلام بود.
حاج رضوان مرد غافلگیری بود و همواره برای #دشمن شگفتیهای جدید میآفرید.
کسی که هواپیمای بدون سرنشین دشمن را میگرفت و #اطلاعات آن را به صورت آنلاین میفهمید، عماد مغنیه بود.
کسی که گروههای #فلسطینی را با مرکز مقاومت اتصال داد و #یاسر_عرفات را برای اولین بار به #ایران آورد، عماد مغنیه بود.
عماد در بدترین اوضاع که #دشمن غالب بود و ناامیدی محض از سوی دشمن ایجاد میشد، تولید #فرصت میکرد.
او با ابتکار عمل خود، طومار رژیم #صهیونیستی را در اوج ناامیدی درهم پیچید و با #منفجر کردن #پایگاه_افسران صهیونیستی، #بیروت را #نجات داد.
او مثل #شمشیر فرود میآمد و مثل یک #شبح ناپدید میشد.
┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄
عماد شخصیتی بود که همه ی سرویسهای #جاسوسی غرب و بعضاً عرب و رژیم صهیونیستی مشترکاً او را تعقیب میکردند.
موضوعی که عماد مغنیه را از بقیه برجستهتر میکرد و مانند خورشیدی میدرخشید، تفاوت او در #آرزوها و تعلق خاطرهایش بود.
چرا که او آرزویی ماورای خاک داشت و هیچ موضوع زمینی او را مشغول به خود نمیکرد.
او #علم و #عقل و #شجاعتش را در #کنترل_ایمان قرار داده بود.
از حالات روحی او این بود که #شدیدالبکا بود و بسیار #گریه می کرد. و اگر چیزی از یک عملیات موفق می شنید، با بکا از #خدا #تشکر می کرد.
#فرمانده_حزب_الله #شهید_عماد_مغنیه
#عِنْدَرَبِّهِمْيُرْزَقُون
╔═•__●°•🌷•°●__•══╗
@khadem_astan
╚══•__●°•🌷•°●__•═╝