eitaa logo
خادمان افتخاری حضرت‌فاطمه‌معصومه‌سلام‌الله‌علیها
8هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
49 فایل
ویژه خادمین افتخاری آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه‌سلام‌الله‌علیها آموزش مجازی و غیرحضوری، اطلاع از اخبار و رویدادهای مربوط به حرم مطهر و خادمان افتخاری، ارتقاء سطح آگاهی عمومی خدام، #جهاد_تبیین https://eitaa.com/khadem_astan ادمین: @khademharam86
مشاهده در ایتا
دانلود
🪴 _من همیشه سعی میکنم به نیت یکی ازعزیزان ۱۴معصوم علیهم‌السلام، یا علماء یا شهدا و بزرگان و اموات و برم خدمت بی‌بی‌جانم. روز ۱۳بدر سال۹۳ که مصادف بود با شهادت حضرت زهراسلام‌‌الله‌علیها، صبح هنگام خروج داشتم فکرمیکردم امروز بنیت کی برم حرم که یه ربطی هم بامناسبت امروز هم داشته باشه، یه دفه بذهنم رسید که چون جان صاحب عزای مادرشه، بهتره بنیت ایشون امروز درخدمت عزادارهای مادرشون باشم! منو فرستادن درب۱۷(اینو هم بگم من معتقدم و بارها بهش رسیدم که هرجا که حضرت صلاح بدونه همونجا مستقر میشیم! و سعی میکنم باکمال میل برم چون میدونم حتما یه حکمتی داره!) خلاصه خیلی شلوغ بود هم تعطیلات عید بود هم روز شهادت. حدودای ساعت ۱۱ بود که یه خانم جوان مسافر با گریه وارد درب شد. گفتم چی شده؟ گفت پسر۴ساله ام با این مشخصات یکساعتی گم شده..😭 اینو گفت و رفت! خیلی ناراحت شدم. دلم میخواست میتونستم همراهش بشم و بچه شو پیدا کنم ! بعد از گذشت ساعتی دوباره با گریه و اضطراب بیشتر وارد همون درب شد گفتم هنوز پیدا نشد؟ گفت نه!!! پرسید رواق کودک شهرک معارفی کجاست؟ بعضیها میگن شاید رفته اونجا و مشغول بازی شده ! من باهاش راه افتادم و اومد تو صحن صاحب الزمان (عج) و از دور راهنمائیش کردم توی چند قدمی که باهاش بودم خیلی دلداریش دادم و در ضمن بهش تذکر دادم که چادرشو درست بگیره و موهاشو بپوشونه اما راستش خودم خجالت کشیدم و پیش خودم گفتم ، این خانم داره از غصه میمیره و چند ساعتی پسرشو گم کرده حالا وقت تذکره ..... اما چاره ای نبود می بایست میگفتم! خواستم یه جوری دلشو بدست بیارم ناخودآگاه با اطمینان گفتم الان حضرت کمک میکنه بچه ات پیدا میشه ! بعد با خودم گفتم یعنی خواستی درستش کنی چرا اینقد با یقین گفتی،،،،،،راستش خودم هم نا امید شده بودم گفتم الان چند ساعت داره میگرده شاید برای بچه اتفاقی افتاده.. تو راه برگشت به درب۱۷ رو بحضرت شدم و خانم رو به یتیمهای مادرش قسم دادم که هم این مادر مضطر بچه شو پیدا کنه و هم اینکه این حقیر شرمنده نشم چون با یقین گفتم الان حضرت کمک میکنه بچه‌ات پیدا میشه..🥺 خلاصه، حدود ساعت۳ بود میخواستم شیفت بعد رو برم درب۲۴، تو راه کنار درب۱۸ میخواستم کمی آب بخورم که دیدم چند تا از خادمین خدمات ویلچر از درب۱۸ اومدن بیرون و یه پسر بچه هم دنبالشونه.. رفتم جلو گفتم ببخشید آقا بچه با شماست؟ گفتن نه همینطور داره میچرخه رفتم جلو دیدم مشخصات همون پسره که مادرش ساعتها دنبالش میگرده! بینهایت خوشحال شدم و دستشو گرفتم گفتم مادر این بچه الان چندین ساعت داره دنبالش میگرده. اما پسربچه که ساعتها توی حرم و اطراف حرم سرگردون و وحشتزده بود نمیذاشت دستش رو بگیرم و چندین بار از دستم فرار کرد، بسختی تونستم کمی بهش اطمینان بدم که میخوام ببرمت پیش مامانت. بهش گفتم نترس میبرمت پیش آقا پلیسه تا مامانت رو پیدا کنه اما متاسفانه مثل اینکه بچه توی خونه توسط بزرگترها از پلیس هم ترسونده بودنش و التماس میکرد خاله منو به پلیس نده..!خلاصه رفتم انتظامات صحن صاحب‌الزمان‌عجل‌الله‌فرجه گفتم مادر این پسر ساعتها داره دنبالش میگرده. اونها هم خیلی خوشحال شدند گفتن باید اسمش امیرمحمد باشه پسر بچه گفت آره درسته! پسر بچه خیلی بیتابی میکرد. نمیخواست از من جدا بشه هرچه شکلات و غذا بهش میدادیم آروم نمیشد. آقایون انتظامات ازم تشکر کردند، گفتند شما برید ما تحویل مادرش میدیم. اما راستش دوست داشتم لحظه دیدار مادر و بچه رو بعد از ساعتها گریه و اضطراب ببینم . خیلی سریع به مادرش زنگ زدن و گفتن پسرت پیدا شده و آدرس دادن که هرچه زودتر بیا! یکی از خادمین از شوخی گفت الان فیلم هندی شروع میشه خلاصه بعد از دقایقی مادر سراسیمه وارد اتاق شد وای چه لحظات شیرینی بود مادر و بچه همدیگه رو بغل کردند و تا تونستند گریه کردند . با هم از انتظامات بیرون اومدیم بهش گفتم عزیزم بهت گفتم نگران نباش حضرت پیداش میکنه! خدا رو شکر کرد بعد از لحظاتی ازم پرسید شما پیداش کردی گفتم آره، گفت کجا بود گفتم داشت بطرف پل آهنچی و بیرون حرم میرفت که بلطف حضرت پیدا شد.گفت خانوم ان شاالله هر چه از حضرت خواستی بهت بده منم توی دلم همه حاجتهای خودمو دوستانو حتی زائرین حضرتو مرده و زنده رو همه رو از خانوم خواستم گفتم از کریمه باید زیاد خواست اصلا برای خانوم بده که ازش کم بخواهیم! خیلی خوشحال بودم و از خانوم تشکر کردم که شرمنده این مادر نشدم . خلاصه به همه خادمین که تو ماجرا بودن خبر دادم و همگی خوشحال بودیم از همون صبح که به نیت خود حضرت درخدمت عزادارهای مادرش بودم میدونستم امروز با روزهای دیگه باید یه فرقی داشته باشه! بازم خدا رو شکر و جانم فدای حضرت‌جانم❤️ ✍روای: از خدام محترم حرم خادمان افتخاری آستان مقدس حضرت فاطمه‌معصومه‌سلام‌الله‌علیها ┅°•※💐〇⃟🕊※•°┅ @khadem_astan