#دلنوشته عمه جان گرمای محبت شما دراین چندسال چنان مرا مجذوب خود کرد که گرمای خورشید قم درمقابل آن کم آورد. چه روزهایی که دلم گرفته بود و هوای حرمتان آرامم کرد؛ شادمانی ام با قدم گذاشتن در صحن وسرایتان دوچندان شد؛ در عیدغدیر که به همه عیدی میدادم، دست آخر عیدی خود را از شما طلب میکردم، و چه برکتی داشت عیدی معنوی شما... چه لذتی داشت استشمام بوی ضریح شما... عمه جان ازشما طلب میکنم، شما که وجودتان چشمه برکت این سرزمین است؛ بساط این ویروس هرچه زودتر از سر همه انسانها برچیده شود، تا به واسطه نعمت زیارت بارگاهتان دوباره بند دلمان را به ضریحتان گره بزنیم و تا اوج آسمان رازها و خواسته هایمان را بگوییم. عزیزشهرقم، از شما طلب تعجیل وظهور آقا را داریم چرا که دیگر همه جهان از شرایط فعلی خسته اند و چشم به موعود دارند عمه سادات شما از خدا شفای بیماران را طلب کنید... ارادمتندشما، کنیز کوچک شما ازقم‌. 📝 ارسالی از مخاطبان آستان مهر 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها @astanehmehr

᯽°🍂⃟▪️°᯽ گاهی خیابان‌ها هم #عاشق💔 می‌شوند ... من خیابانی را میشناسم که روز و شب برای غنجِ دݪـ♡ـش فرقی ندارد... هم روزها که آسفالتش از حرارت مستـقـیم خورشیـ⛅️ـد در حال عرق ریختن است، و هم شب‌ها در زیر خنڪای༅ آسمانِ سڪوت، از تماشای دو معشوق خود سیر نمی‌شود. دݪـش ضعف میرود برای نگاه مهربان آن دو گنبد طلایۍ✨، و با دیدن تابِ پرچم‌ها، مدام بی‌تاب می‌شود🍂... ذوق بی‌مثالش را نمیدانم چشیده‌ای یا نه! اما.. همان ساعت‌های🕰 ڪوتاه زیارت #کاظمین، برای من، خاطره‌هایی ساخته از جنس عشق... عشقی فراموش نشدنی، زیبا و عمیق... احساسِ غریبگیِ عجیبی در آن شهر نداشتم، و عجیب بوی مشهد خودمان، حتی در خیابان هایش هم پُر بود!❣... آهای خیابانِ آشنای عاشق✧.•... ڪمی از ذوق نگـاهت را امشب، به دݪ پر درد و اندوه ما، میدهی؟!... 《السَّلامُ عَلَی الْمُعذَّبِ فی قَعر السُّجُون...》 #شب_شهادت... #دلنوشته #زهࢪه‌قاسمے ┄┄•『🏴⃟•.°❁』•┄┄ ➜ @khadem_astan